ایرانپیان – یادداشت/ نکتهگو: البته قبلاً هم قهر نبودند، اما تا همین چند ماه پیش، در برنامههای متفاوتی چون 20:30 – در شهر و ...، هر چند وقت یک بار خبری از مشکلات، معضلات یا ناهنجاریهای وافر در شهر تهران که به نوعی شهرداری تهران به طور مستقیم یا غیر مستقیم مسئول آن بوده است، میدیدیم و میشنیدیم. مثل ترکیدن لوله آب به علت برخورد بولدوزر شهرداری، فرو ریختن ساختمان به علت گودبرداری غلط به رغم برخورداری از مهندس ناظر شهرداری، چاله چولههای وحشتناک، حادثه ساز و خطر آفرین، عدم محاسبات و پیشبینیهای لازم در برابر حوادث در پروژههای عمرانی و ...، اما گویا شهر تهران دیگر نه تنها هیچ مشکلی ندارد و الحمدلله در این دو سه ماه اخیر نه آواری فرو ریخته، نه لولهای ترکیده، نه شکافی در خیابان باز شده و نه نمایش و همایش بیمعنی، پر هزینه و قابل انتقادی برگزار شده، نه درختهای کهن، قدیمی و سرسبز در منطقه یک و سایر مناطق هم چنان قطع میشود، نه ساختمانسازی بی رویه و غیر اصولی ادامه دارد، نه هنوز حتی در خیابانهای شمال شهر با فرقون زباله کشی میکنند و نه زبالهها در گوشه کوچه و خیابانها جمع میشود تا کامیونی بیاید و یا نیاید ... و نه درآمدها و چگونگی هزینهها بیحساب و کتاب و بیناظر است و ...، بلکه شهردار محترم تهران و همکاران گرامی که قبلاً شبانه روز در خدمت تهران و شهروندان بودند، اکنون در 24 ساعت حدود 48 ساعت یا بیشتر کار میکنند و همه چیز مرتب و تحت کنترل است!
البته راجع به فعالیتهای گسترده و حتماً کاملاً علمی، منطقی و مقرون به صرفه شهرداری تهران هیچ شکی نمیتواند وجود داشته باشد، و اگر باشد نیز به درد کسی نمیخورد، اما گویا صدا و سیما و شهرداری تهران یا بهتر بگوییم شهردار تهران «سردار قالیباف»، بدجوری با هم آشتی کردهاند.
در این یکی دو ماه اخیر، اگر هر روز خبری از خدمات بی دریغ شهرداری [البته با حضور شهردار محترم] اطلاع رسانی نشود، دست کم هر دو یا سه روزی یک بار، خبری از شگفتیآفرینیهای شهرداری و سردار قالیباف پخش میشود. گاهی پروژهای را معرفی میکنند، گاهی وعدهای در راه اندازی و یا اتمام پروژهای میدهند، گاهی با حضور در حادثه (مثل سرازیر شدن سیل به داخل مترو) از جایگاه خود خارج شده و به جای شهردار، مثل یک مهندس پیمانکار به کارگر میگویند: این بیل را بیاور اینجا و آن کلنگ را بگذار آنجا و...!
البته این فقط صدا و سیما نیست که به ناگاه متوجه خدمات شهرداری تهران و آقای قالیباف شده است، بلکه ستاد برگزاری نماز جمعه نیز سعی کرده از این کاروان قدرشناسی از سردار قالیباف عقب نماند. لذا سخنرانی پیش از خطبه شب قدر را به ایشان اختصاص داد که بهتر از هزار ماه است. ایشان نیز از فرصت نهایت استفاده را نموده و مردم را با خدمات و عملکرد شهرداری و خودش آشناتر کرد، تا در شب قدر بیست و یکم بیشتر «قدردان» باشند.
البته اذعان باید داشت که شهرداری تهران و سردار قالیباف نیز سیر شتابنده و فزایندهای در گسترش فعالیتها و حضور در حوادث یا جریانها و مناسبتهای خبرساز داشتند. مانند: حضور در هیئات عزاداری و سینهزنی، ارسال سرویسهای بهداشتی و استحمام پرتابل به مناطق زلزله زده – اعزام چند کامیون کمکهای مردمی*توسط شهرداری تهران به آذربایجان شرقی – چاپ فراوان پوستر و نیز کلاه آفتابگیر با آرم شهرداری برای روز قدس، پخش شیرینی حتی برای هر خودروی گذری یک جعبه ... و خبرهای معروف به «به زودی»، مثل تملک و بازگشایی مسیر پادگان جی و ... .
به صدا و سیما هم نمیشود خرده گرفت که اولاً سیما یک رسانهی ملی است نه شهری (به غیر از شبکه 5 که استانی است) و ثانیاً چه فرقی بین شهردار تهران با شهردار رشت و قزوین و زاهدان وجود دارد، چرا از عملکرد آنها خبری منتشر نمیکنید؟ البته که تهران پایتخت است و مهم. هم ریزش آوار و یا قطع درختانش مهم است، هم برجهای غیر اصولیاش، هم چاله چولههای خطرآفرین خیابانیاش و هم شهردارش. لذا اگر فقط چند کامیون کمک، آن هم کمک مردم و یا چندتا کاسه توالت و حمام را به منطقه زلزله زده ارسال نموده باشد، مهم است و باید در سطح ملی اطلاعرسانی شود. مگر این کار را میشود با فعالیتهای شهرداریهای اهر، ورزقان و هریس که زلزلهزده و مصیبت دیده هستند مقایسه کرد؟!
البته هیچ شک و تردیدی نیست که نه گسترش شتابنده فعالیتهای تبلیغاتی شهرداری با حضور مستقیم آقای قالیباف، به ویژه در هنگام تهیه خبر و گزارش و نه توجه ویژه صدا و سیما، ستاد نماز جمعه و ...، هیچ کدام، هیچ ربطی به انتخابات ریاست جمهوری ندارند و همین طوری اتفاقی پیش میآیند. یکی گفت: این خانه سلامت بدون بودجه، مدیریت و برنامه و سایر خانههای مشابه، همه ستاد تبلیغاتی است، پاسخ شنید: محال است، اصلاً از این فکرها نکنید. کدام نامزد ریاست جمهوری حاضر می شود این چنین بودجه ی بیت المال را علنی برای انتخابات خودش هزینه کند و انتظار داشته باشد که در اذهان عمومی نیز محبوب و معتمد گردد؟!