ایرانپیان – یادداشت/سلیم: خبر بازداشت مدیر تولید فیلم موهن خبر اول امروز رسانههای امریکایی و اروپایی بود. اما چینش پازل اخبار متفاوت و حتی متناقض، بیانگر مقاصد پشت پرده است.
در خبرگزاریها نام وی نکاولا باسلی «Nakoula Basseley Nakoula » اعلام شد و رویترز نیز عکسهای متعددی از صحنه بازداشت وی منتشر کرد.
اما به نظر می رسد که این بازداشت یک سناریو جهت تسکین خشم مسلمانان جهان و نیز ایجاد فرصت برای طراحی و برنامهریزی جهت لشکرکشی مجدد به خاورمیانه میباشد. طرحی که نه فقط خشم و خروش ایجاد شده را فرونشاند، بلکه برای امریکا فرصت بهرهوری نیز ایجاد نماید، یا قولی «تبدیل تهدید به فرصت». تا بدین بهانه لشکرکشی مجدد خود را که از طریق ایجاد تشنج در سوریه و ارجاع به سازمان ملل و شورای امنیت موفق نشد را به صورت یک سویه عمل و توجیه نماید.
ابتدا خبر دستگیری و بازداشت وی اعلام شد. اما در اخبار بعدی این خبر به نوعی تکذیب شد. به گزارش اشپیگل (Spigel ) که منبع اصلیاش رویترز (Reuters) میباشد: «سخنگوی کلانتری در کالیفرنیا گفت: وی دستگیر نشده است، بلکه جهت ارائه پارهای توضحیات دعوت شده است. به همین جهت به وی دستبندی زده نشد و با اختیار خود این دعوت را پذیرفت.»
اشپیگل (Spigel) افزود: «احتمال میرود که اقدام به قصه پردازی و تولید این فیلم، جهت تحریک مسلمانان به صورت عمدی و سازماندهی شده باشد. در هر حال هیلاری کلینتون آن را منزجر کننده و نفرتانگیز خواند.»
این نوع خبر، فقط جهت تطهیر نویسنده و فیلم ساز و هم چنین دولت امریکا (حمایت کننده) است، که از یک سو هر گونه هدفمندی و سازماندهی در تولید را «احتمال» مینامد و از سوی دیگر دولت امریکا را مخالف آن نشان میدهد.
بنا بر همین گزارش: ظاهراً ایده این فیلم ابتدا با دوست و همکار یهودی در اسرائیل طراحی شد، اما «ظاهراً» بعدها وی همکاری مسیحی پیدا کرد. و برخی از گزارشات نیز تری جونز (Terry JonesTerry Jones)، فراماسون کشیشنما و قرآن سوز را به عنوان همکار اصلی پشت پرده معرفی کردهاند.
چینش اجزا و مهندسی ادبی این اخبار حاکی از هدفمندی امریکا برای «تبدیل تهدید به فرصت» است. چرا که کافیست نویسنده، کارگردان، دست اندرکاران تولید و سرمایه گذاران، بازداشت یا دست کم مورد تقبیح قرار گیرند، اما معرفی آنان فقط به واسطه دینشان [همکار یهودی، همکار مسیحی] صورت میگیرد تا اختلافات دینی تشدید شده و مخالفتها از سفارتخانهها به سوی درگیری پیروان ادیان هدایت شود.
همین منبع در خبر دیگری آورده است که سرنخها حاکی از آن است که نویسنده اصلی یک مسیحی قبطی است. و این خبر در راستای تحریک بیشتر سلفیها و قبطیان مصری میباشد. جالب آن که همین خبرگزاری تصریح میکند که «ابتدا اعلام شده بود که او یهودی است، ولی بعد معلوم شد مردی 55 ساله به نام باسلی می باشد که مسیحی است؟!» و بنا به گزارش آسوشیتد پرس (AP): نقش باسلی در تولید این فیلم به دنبال یک مکالمه تلفنی از سوی وی کشف شد و سپس مورد تأیید پلیس قرار گرفت.
قابل توجه آن که این فیلم استقبال وشهرتی نداشت که خبر آن فرافکنی شود، بلکه درج 13 کلیپ به زبان عربی در سایتهای مورد استفاده مصریان، سبب آغاز خروش و خشم مردم گردید.
به نظر میرسد، یکی از اهداف اصلی، ناآرام کردن جو مصر و تشدید درگیری بین سلفیان و مسیحیان قبطی و سپس گسترش آن به مذاهب دیگر اسلامی در مصر بود، یعنی همان دکترین بوش مبنی بر به راه انداختن و تشدی جنگهای صلیبی. که البته هدف اصلی آن تغییر جهت دشمنی مسلمانان با صهیونیستها می باشد. اما باور نمیکردند که با خشم عمومی مسلمانان در سرتاسر جهان مواجه گردند.
در اخبار دیگر، وی مصری الاصل و تبعه امریکا معرفی شده است که در کالیفرنیا زندگی کرده و از پرونده کلاهبرداری نیز برخوردار است. این خبر نیز زمینهسازی مناسبی است تا اگر ناچار به بازداشت وی [دست کم برای دور کردن از مهلکه شدند]، به بهانهی کلاهبرداری باشد و به ساحت آزادی در اهانت به مقدسات ملتها و به ویژه مسلمانان خدشهای وارد نگردد.
هدف اصلی – توجیه لشکرکشی به خاورمیانه:
منتهی مهمترین خبر، کشته شدن سفیر امریکا در بنغازی – لیبی و سپس حمله به چند سفارتخانه امریکایی و سپس آلمانی میباشد. این حادثه است که امروز مورد توجه و دستآویز امریکا و بهانهای برای لشکرکشی موقت او به خاورمیانه قرار گرفته است. چنان چه پانتآ وزیر دفاع امریکا از آن خبر داد. به طور قطع این لشکرکشی، لیبی و پایتخت آن را هدف نگرفته است، بلکه سوریه، مصر و سپس سایر کشورهای اسلامی که با موج بیداری اسلامی به پاخواستهاند هدف میباشند. چرا که حافظت از سفارتخانه ها و دیپلماتها، به هیچ وجه نیازی به لشکرکشی و اعزام ناوها و هواپیماهای جنگی ندارد، که اولاً یک کار سیاسی است که با یک عذرخواهی رسمی و نیز پیگرد جدی قابل حل است و ثانیاً یک کار پلیسی است که با کمک گرفتن از نیروی نظامی کشورهای مورد نظر قابل انجام میباشد. لذا بعید نیست که کشته شدن سفیر امریکا در بنغازی نیز یک سناریوی خودزنی مانند 11 سپتامبر باشد و یا دست کم چنین از آن بهره برداری شود، و حمله به سفارتهای کشورهای اروپایی نیز بهانهای برای مشارکت در این لشکرکشی باشد.
البته شاید در ابتدا امریکا چنین هدفی از حمایت و پخش این فلیم موهن نداشت و فقط یک جنگ نرم [فرهنگی – تبلیغاتی] علیه اسلام و نیز قداست شکنی در نزد نسل جدید مسلمانان و نیز امریکاییها و اروپاییها که فوج فوج به اسلام میگروند را داشت و به هیچ وجه خشم عمومی جهان اسلام را انتظار نداشت، اما این واکنش عمومی به قول اوباما «یک سیگنال قدرت» بود. لذا تصمیم گرفت ضمن مهار آن، زمینه را برای تحقق سایر اهداف نظامی مساعد نماید.