در ادامه این سؤال آمده است: از سویی دغدغهی دین دارم، از سوی دیگر خمس را وسیله ثروتاندوزی متولیان دین و گاه عدهای مفتخور میدانم ... به چند دلیل پرداخت خمس در جمهوری اسلامی را نادرست میپندارم. نظراتم را با چند روحانی در میان گذاشتم که سعی در قانع کردن من (به نفع خودشان) داشتند – اگر مجاب نشوم گناهم در این مورد بر گردن متولیان دینی است و ... .
ایکس – شبه: خمس یکی از احکام است. مگر چقدر در باب «خمس»، مبدأ حکم آن، احادیث وارده و ... مطالعه و تحقیق کردهاید و به این اجتهاد رسیدهاید که امروز نادرست است و این حکم قطعی خداوند متعال و اهل عصمت (ع) باید فعلاً تعطیل شود؟!
آدمی اگر اسیر نفس گردد و به دام توجیه بیافتد، راجع به هر موضوعی میتواند کتابها در طفره بنویسد و این موضوع اختصاصی به خمس ندارد، راجع به نماز، روزه، حج و جهاد نیز میتوان چنین بهانههایی را مطرح و توجیه نمود؛ چنان چه کفار حتی اعتقاد به خداوند متعال را برای سلطه بر مردم و کل دین را افیون خواندند و این اتهامات غیر عقلی، دلیلی نداشت به جز توجیه کفرشان و زمینهسازی برای سلطهی خودشان (به جای ولایت الهی) بر مردم.
پس راجع به هر چیزی، هر موضوعی و هر حکمی از احکام الهی میتوان از این تصورات نمود و از این قبیل توجیهات را بیان داشت و برای راحتی وجدان نیز گناه خود را به گردن دیگران انداخت.
الف - اما قبل از دانستن مبدأ استنباط و استخراج حکم خمس و فلسفه آن و هم چنین دیگر احکام، مهم این است که بدانیم نه خداوند کریم به نماز و روزه و بندگی ما نیازمند است، نه اهل بیت (ع) به پول ما نیاز دارند [حتی اگر مستقیم به وجود مقدس خودشان پرداخت شود] و نه مراجع و سادات از طریق این خمس معتقدانه یا مشکوک ما که برخی پرداخت میکنند و غالباً پرداخت نمیکنند اداره میشوند که کسی احساس کند یک سری مفتخور معطل هستند که کسانی خمس بدهند و آنها نیز با این خمس مثلاً خانه، خودرو، یخچال، فریزی و تلویزیون بخرند و ثروتاندوزی کنند.
ب - دقت شود که یکی از معضلات تحمیلی به اذهان عمومی مسلمین، مقولهی «به نظر من»، آن هم در مقابل احکام روشن خداوند متعال است و اتفاقاً همین امر محل بزرگترین آزمایش است.
شروع انحطاط از صراط بندگی از همین «به نظر من» آغاز میشود. انحراف اولیه نیز همین بود. ابلیس لعین گفت: به نظر من، من برتر از آدم هستم، چون او از خاک و من از آتش خلق شدهام، پس تو را در امر سجده اطاعت نمیکنم ... و خلاصه چرایی اطاعت از هوای نفس خویش را چنین توجیه کرد – که البته پذیرفته شند. و حال آن که شرط بندگی همین است که انسان حکم خدا را به نظر خودش ترجیح دهد.
معضل بزرگتر بعدی برای جامعهی مسلمین، مجتهد شدن همگان است، حتی به رغم آن که هیچ اطلاعاتی از اصول اسلام، معارف قرآنی و سیره نبوی نداشته باشند، چه رسد به احکام. امروزه اذهان عمومی قبول کردهاند که حتی توپبازی، علم میخواهد، چه رسد به داوری در توپبازی و چه رسد به هر علم و هنر دیگری، با به قرآن و احکام که میرسد، اغلب گمان میکنند که بدون هیچ علمی میتوانند [بر اساس به نظر من] اجتهاد کنند.
از این رو اغلب بدون این که بخواهند یا متوجه شوند، بر اساس «به نظر من» فتوا داده و سپس به فتوا و رساله نظری خود - به جای رساله عملیه فقها - عمل میکنند! که البته این نیز عمل به امر نفس خودشان است و نه عمل به اوامر الهی که تنها شرط بندگی است.
ج - بدیهی است که نه راه کسب علم بسته است و نه کسی از آن منع شده است و نه هیچ کس با آن مخالف است، اما کسی که میخواهد موضوعی را با استدلال رد کند و یا با استدلال ثابت کند، لازم است در آن خصوص از علم و اطلاعات کافی برخوردار باشد. لذا اسلام راه گذاشته و فرموده است که یا بروید در علوم دینی و احکام تحصیل کنید، متخصص و مجتهد شوید و یا اگر به رشته علمی یا کار دیگری علاقه دارید، اصول را با عقل بفهمید و در فروع و احکام از مجتهد تقلید کنید و به طور کلی در همه موارد و شئون زندگی، از اظهار نظر در خصوص مسئلهای که علم ندارید، خودداری کنید و بدانید که مسئول میشوید:
«وَلاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولًا» (الإسراء، 36)
ترجمه: و از چيزى كه بدان علم ندارى (در مرحله اعتقاد و گفتار و عمل) پيروى مكن، زيرا گوش و چشم و دل، هر يك مورد سؤال قرار خواهند گرفت (از انسان درباره كارهاى آنها و از آنها درباره كارهاى خودشان مىپرسند)
د - شاید کاربر گرامی انتظار داشت که در مقابل این سؤال به بحث در خصوص مسئله «خمس» بپردازیم، اما بیتردید با توجه به این که دغدغهی دین دارد و نگران معصیت الهی است، توجه نه نکات فوق بسیار اولیتر است و البته جای بحث در خصوص چگونگی به دست آمدن یک حکم و سپس فلسفه احکام نیز یک ایمیل نیست، وگرنه دو سه دهه تحصیل تخصصی لازم نداشت.
پس به همه عزیزان توصیه میشود که وقت خود را در شناخت اصول بگذارند و در احکام تقلید کنند و یا بروند در رشته فقه و اصول تحصیل نمایند (مثل هر امر دیگری در زندگی).
کلمات کلیدی:
حقوقی و احکام