ایکس – شبهه – پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: امام، یعنی رهبر و پیشوا. یعنی الگو و راهنما، یعنی کسی که پیروان (امّت) خویش را به سوی هدفی راهنمایی و رهبری میکند. خواه امام حق باشد و یا امام باطل. چنان چه در کلام وحی (قرآن کریم) به هر دو گروه از امامان حق و باطل تصریح شده است.
در مورد امامان حق فرمود که به امر الهی و به سوی او هدایت میکنند و خداوند متعال نیز عمل خیر را به آنها وحی یا الهام مینماید و ویژگی آنان در بندگی خدا (نه بندگی نفس و یا طواغیت) میباشد:
«وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ» (الأنبیاء، 73)
ترجمه: و آنها را پيشوايانى قرار داديم كه (جامعه را) به دستور ما هدايت مىكردند و به آنها انجام كارهاى خير و برپا داشتن نماز و دادن زكات را وحى كرديم و آنان فقط پرستشكنندگان ما بودند.
اما در مورد امامان باطل نفرمود «هدایت»، چرا که سلطهای ندارند تا هدایت کنند، بلکه فرمود به طرف جهنم «دعوت» میکنند:
«وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنصَرُونَ» (القصص، 41)
ترجمه: و آنها را پيشوايانى قرار داديم كه به سوى آتش مىخواندند، و روز رستاخيز يارى نخواهند شد.
الف – پس رهبر، الگو و راهنما «امام» است، چه امام حق باشد و چه امام باطل و چه او را امام لقب داده و بخوانند و چه نخوانند.
حتی در جامعهی کوچکتر نیز چنین است و در هر امری به کسی که عدهای به او «اقتدا» کنند، امام گفته میشود؛ چنان چه به پیشوا در نماز جماعت، امام جماعت گفته میشود – به پیشوا در نماز جمعه، امام جمعه گفته میشود – به پیشوا در مباحث علمی نیز امام گفته میشود، چنان چه حتی اهل سنت نیز به پیشوای فقهی خود «امام» میگویند: [مثل امام اعظم یا امام شافع]، یا حتی به پیشوای علمی خود نیز «امام» میگویند: [مثل امام غزالی یا امام فخر رازی] و هر قومی به پیشوای خود امام میگوید [مثل شهید امام موسی صدر].
از این رو امام خمینی (ره)، امام و پیشوا بودند – مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله العظمی خامنهای، امام و پیشوا و رهبر هستند – چه آنان را با این اسم بخوانند و چه نخوانند، چه عدهای خوششان بیاید و یا بدشان بیاید و لجاجت و عناد کنند.
ب – اما نه شخص امام فرموده بودند که به من امام بگویید و نه شخص مقام معظم رهبری چنین فرمودهاند و نه به سندی دست یافتیم که گفته باشند مطلقاً «نگویید»، چرا که انسان عاقل و حکیم، به دنبال «اسم» نیست، بلکه به دنبال «رسم» است و انسان مؤمن نیز اسما و القاب دیگران را برای خود افتخاری نمیداند.
افتخار اشرف مخلوقات، حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله به این است که «عبد» باشد و البته این عبد رسالتی بر عهده دارد، لذا گواهی میدهیم که «وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسوُلُهُ».
بندگان مخلص خدا و اولیای الهی نیز همه همین سیره و سلوک را دارند، افتخار آنان این است که در مقابل خداوند متعال، عبد و بنده باشند و در مقابل بندگان خدا، خدمتگزار باشند. لذا مقام معظم رهبری فرمودند:
«... دعا كنيد، نافله بخوانيد، توجه پيدا كنيد، متذكر باشيد؛ در شبانهروز، يك ساعت را براى خودتان و خداى خودتان قرار بدهيد؛ از كارها و اشتغالات گوناگون، خودتان را بيرون بكشيد؛ با خدا و با اولياى خدا و با ولىّعصر (عجلّاللَّه تعالى فرجه و ارواحنا فداه) مأنوس بشويد؛ با قرآن مأنوس باشيد و در آن تدبر بكنيد .
من بيشتر از شما محتاجم كه كسى اين حرفها را به من بزند. بنده هم بايستى مورد همين موعظهها قرار بگيرم؛ همهمان محتاجيم. اينطورى مىتوان اين بار سنگين و اين امانت استثنايى الهى را كه در طول اين چندين قرن بعد از صدر اسلام، خداى متعال آن را بر دوش احدى نگذاشت كه بر دوش شما گذاشت، به سرمنزل رساند؛ والّا روسياهى دنيا و آخرت است.
ما بايد همديگر را وصيت كنيم. من چند سرفصل را در نظر گرفتهام كه عرض بكنم؛ بنا هم داشتم و دارم كه صحبت طولانى نشود. وانگهى، شما خودتان همه اهل فنيد؛ اشارهيى شما را كافى است.
سرفصل اول، مربوط به مسائل مردم و حكومت است. آقايان! اين مردم - همانطور كه امام مكرر فرمودند - ولىنعمتهاى ما هستند؛ اين شوخى نيست. من يكى از مسؤولان را در محضرى ديدم كه برخوردش با مردم قدرى متكبرانه بود. من پيغام دادم و گفتم به ايشان بگوييد كه اگر مىخواهد جبران آن برخورد را بكند، بايد در همانطور محضرى ظاهر بشود و بگويد: اى مردم! من نوكر شمايم. خلاف كه نگفته؛ آيا دروغ گفته است؟ يك مسؤول كشور چكاره است؟ فلسفهى وجودى ما غير از خدمت به مردم چيست؟
امام فرمودند: اگر به من خدمتگزار بگويند، بهتر از اين است كه رهبر بگويند. اين حرف درستى است؛ چون خدمتگزارى، براى انسانى كه دلش بيدار باشد، مدح بزرگترى است.
امام، تمام وجودش بيدار بود؛ شوخى و تعارف هم كه نمىكرد. حقيقتاً اگر اين ملت شهادت مىدادند - كه قطعاً مىدادند - كه امام خدمتگزار آنهاست، امام بيشتر خوشحال مىشد، تا همهى ملت يكصدا فرياد بزنند كه تو رهبر ما هستى.
خدمتگزارى به مردم افتخار است. اين اسمها و اين سمتها و اين تيترها كه افتخارى ندارد. در طول تاريخ، خيلیها با اين اسمها و با اين تيترها آمدند و رفتند؛ اما جز لعنت خدا و بندگان خدا، چيزى با خودشان نبردند. واقعاً چه ارزشى دارد؟ من رهبرم، من رئيس جمهورم، من رئيس قوّهى فلانم، من وزيرم؛ اينها چه ارزشى دارد؟ اگر توانستم خودم را قانع كنم كه من خدمتگزارم، يك چيزى؛ والّا چه ارزشى دارد؟
خدمتگزار چه كسانى؟ مردم. البته همهى افراد ملت و جامعه را بايد خدمت كرد؛ اما مراد عمدتاً طبقهى محرومند كه بايد مورد توجه خاص براى خدمت قرار بگيرند؛ به دو دليل: اولاً چون احتياجشان بيشتر است و عدل اين را اقتضا مىكند؛ ثانياً چون پشتيبانى آنها از نظام، جديتر و هميشگيتر است و از اول اينطور بوده است.»
ج – اما این مواضع این دو بزرگوار نسبت به القاب و اسمها در مورد خودشان است، ولی ملّت باید بدانند که «امّت» کدام امام هستند؟ و نه تنها منطقی ندارد که هیچ گاه امامشان را به اسم «امام» بخوانند، بلکه گاه ضروری است.
د – مخالفین با این معنا نیز دو دسته هستند: یک دسته اطلاع کافی ندارند و گاه دچار تعصبات شخصی میشوند، مثل آنهایی که بیغرض میگویند: «فقط باید به 14 امام معصوم (ع)، امام گفته شود»، اما برخی دیگر هدفدار و مغرضانه این معنا را دنبال میکنند.
آنها میخواهند اولاً فرهنگ «امام و امّت» را کمرنگ و بیرنگ کنند، تا بتوانند بدون آوردن لفظ «امام»، مردم را به سوی امامان باطل خود بکشانند و ثانیاً دین را کمرنگ کنند.
دقت شود که واژهی «رهبر»، الزاماً سیاق و صبغه دینی ندارد. هر کسی میتواند رهبر باشد. گاندی هم رهبر بود، هیتلر نیز خودش را رهبر میخواند، موسیلینی هم همینطور و جیرهخواران ضعیف و حقیری چون قذافی نیز همین طور. و امروز امریکای جنایتکار خودش را رهبر عالم میخواند.
البته این ریشه سیاسی دارد – رهبری، یک امر سیاسی است و سیاست همگان نیز مانند دیانتشان است.
وقتی رهبر فقط یک رهبر بود و نه ولایت فقیه و امام امت در فرهنگ و جامعه اسلامی، معیار تشخیص و تعیین رهبر نیز متفاوت میشود. چنان چه بنیصدر خائن در زمان امام خمینی (ره) میگفت: «هر کس بیشتر کار میکند، عملاً او رهبر است» و سپس آمار میداد که «من» این کار را کردم و «من» آن کار را کردم و مردم «من» را میخواهند ... و امام(ره) نیز فرمودند: «این من، شیطان است».
این همان تفاوت امام حق و امام باطل است، که یکی مردم را به سوی «من» خواند و دیگری به امر الهی هدایت میکند.
کلمات کلیدی:
سیاسی