بسم الله الرحمن الرحیم؛
انسان ناچار است بداند و اگر نداند، چوب نادانی و بالتبع غفلت خود را خواهد خورد و هیچ راه فراری از این واقعیت وجود ندارد. به هیچ کس نگفته و نمیگویند که «چون ندانستی، این امتیاز یا جایزه را به تو میدهیم.»
برای دانستن، راهکارهای بسیاری وجود دارد که از جمله آنها «دیدن و نظاره کردن» است و البته آخر علم نیز همان دیدن و شهود است. جایی که علم به «علم الیقین» برسد و سپس «عین الیقین» شود و معلوم مشهود گردد.
اجازه دهید بحث را با مثالی بیان نمایم: در کتاب میخوانید که کوهها، بلندیهای زمین هستند و بین آنها درههایی وجود دارد؛ یک آگاهی به شما خبر میدهد که اگر گذرت به کوه افتاد، مراقب باش که به دره سقوط نکنی، چرا که هلاکت حتمی است؛ یک عده هم از جادهی کوهستانی منتهی به دریا یا دریاچه و زیباییها و سرسبزیهای آن خبر میدهند و بدینگونه علومی حاصل میشود، اما کسی که یک مسیر کوهستانی را طی میکند، همه این اطلاعات را به چشم خود میبیند و دیگر زیاد ضرورتی ندارد که برایش توضیح دهند. و البته هر چه در این «نگاه»، بصیرتر باشد، اطلاعات بیشتری حاصل مینماید.
در کلام وحی نیز شاهدیم که ضمن آن که بر خواندن (قرائت و تلاوت) همه آیات الهی (نه فقط آیات قرآن کریم) و هم چنین بر تأمل، تفکر، تعقل، تعمق و ...، تأکید دارد، بر «نظارت»، یعنی نگاه کردن با بصیرت به چگونگی خلق، حادثه، واقعه، نتیجه و ... نیز اصرار دارد. چنان چه بر نگاه ناظرانه چگونگی خلقت یک شتر تا رفعت آسمانها، استواری کوهها و پهناوری زمین نیز تأکید نموده است.
روابط اجتماعی:
حال به عرصهی روابط اجتماعی «ارتباطات» توجه کنیم. تحصیل تخصصی بسیار خوب است، اما الزامی ندارد که حتماً همگان در رشته ارتباطات (communication ) تحصیل دانشگاهی داشته باشند. بسیاری از چگونگی روابط را انسان با چشم خود میبیند و چگونگی آنها را درک مینماید و خوب و بدش را تشخیص میدهد. همگان آثار و عواقب بیقانونی، بینظمی، هرج و مرج و آنارشیسم را به چشم میبینند.
اگر انسان دید کاسبی دقت در وزن کردن و حلال و حرام رعایت دارد و کاسب دیگری ندارد – زن و شوهری با ادب، احترام و عشق با یک دیگر تعامل دارند و زن و شوهر دیگری محاسبهکار، بیادب و تند خو هستند – یا اگر دید کسی به دیگری ظلم میکند، حق او را ضایع میکند و یا به او حملهور شده و قصد جانش را میکند و ...، اطلاعات بسیاری به دست میآورد که از صد کتاب بیشتر است.
روابط سیاسی:
عالم سیاست نیز از این قاعده مستثنی نمیباشد. «دانستن» لازم است، چرا که انسان بر اساس داناییهای خود موضعگیری میکند و اگر جاهل شد، موضعگیریاش نیز جاهلانه میشود و ضررش متوجه خودش میگردد؛ اما برای دانستن ضرورتی ندارد که همگان در علوم سیاسی تحصیل تخصصی کنند، بلکه آن چه میبینند، اطلاعات بیشتری نسبت به کتابها و دروس دانشگاهی به آنها میدهد.
فرقی نمیکند که 15 سال از عمر شریف گذشته باشد، یا 50 سال یا 70 سال؛ هر چقدر که باشد، به همان حد امریکا، انگلیس...، و اهداف، مواضع و عملکردهایش را دیدهاید و همین مقدار برای امریکا شناسی، غرب شناسی یا صهیونیسم شناسی (دشمنشناسی) کافی است. دیگر نیازی نیست حتماً برای شما از دموکراسی غربی، لیبرال دموکراسی غربی، سکولاریسم غربی، لاییسم غربی، جهانیسازی غربی و ... بگویند؛ همه را با چشم میبینید و شاهدید.
جهان معاصر، شاهد جنگهای جهانی اول و دوم بوده است. شاهد چگونگی تأسیس رژیم جعلی و غاصبی به نام اسرائیل بوده است – شاهد جنگهای ویتنام بوده است ...، در عصر خودمان شاهد جنگ عراق علیه ایران، نسل کشی بوسنی هرزگوین، کشتارهای بیرحمانه در فلسطین و لبنان، نابودی صبرا و شتیلا، آدمکشی غیر نظامیان در عراق و افغانستان و سوریه، سوزاندن و مثله کردن مسلمانان در میانمار و ... بوده است و اثر انگشت و رد پای امریکا، انگلیس و صهیونیسم بینالملل را در همه این حوادث تلخ دیده است. حال برای به دست آوردن این معلوماتی که از نگاه کردن (نظاره) به دست آورده است، چند کتاب، یا چند سال تحصیل دانشگاهی و ... لازم است کفایت میکند؟!
جمهوری اسلامی ایران – امریکا و ...:
به همین کشور خودمان در همین چند دهه و حتی یک یا دو دههی اخیر نگاه کنید. دولتهایی آمدند و رفتند، نمایندگانی آمدند و رفتند، رؤسای جمهوری آمدند و رفتند و فراز و نشیبهای متفاوتی در عرصههای گوناگون سیاسی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی صورت پذیرفت.
حال، درک اینها دیگر مطالعات دانشگاهی (آکادمیک) نمیخواهد. این که «من» تشخیص دهم یک رییس جمهور منتخب خودم، جاسوس امریکا بود و پس از خیانتها و جنایتهای بسیار به فرانسه گریخت و یک رییس جمهور دیگر منتخب خودم نیز ترور شد و به شهادت رسید که درس و کتاب نمیخواهد. با چشم خود دیدم.
این که یک دولتی خوب کار کرد، کار یک دولتی متوسط بود، یک دولت دیگر نیز با شعار آمد و با شعار رفت که دیگر «علوم سیاسی آکادمیک» نمیخواهد. کتاب خاطرات و ... نمیخواهد، خودم میبینم که در کدام دولتی چقدر کار شد، چقدر پیشرفت حاصل شد، چقدر دستاوردهای سیاسی، علمی، اقتصادی، فرهنگی، عمرانی و ... به ارمغان آورده شد و یا چقدر اهمال شد و به باد داده شد.
پس، مردم باید بدانند، نمیتوانند ندانند و یا خود را به تجاهل بزنند، فایده و ضررش به خودشان بر میگردد و اگر حجاب نفس را کنار بزنند و خوب ببینند و در دیدههایشان تأمل و تفکر کنند، اطلاعات و معلومات بسیاری به دست میآورند که در اخبار، گزارشات و تحلیلهای راست و دروغ، درست و غلط و ... حاصل نمیگردد.
مقام معظم رهبری:
«... هركس ديگرى در دنيا ادّعا بكند طرفدارى از حقوق بشر را، دولتمردان آمريكا ديگر نبايد اين ادّعا را بكنند، با اين همه فضاحتى كه در كارنامهى آنها نسبت به حقوقبشر هست. از صد رقم حركت خلاف حقوق بشر آنها، شايد نود رقم، هشتاد رقم آن را مردم دنيا نمیدانند؛ همان ده بيست رقمى كه میدانند، يك كتاب قطور سياه است.
زندان گوانتانامو را همه میدانند، زندان ابوغُريب عراق را همه میديدند، شركت «بِلَك واتر» را همه ديدند، حملهى به كاروانهاى عروسى افغانها را ديدند، كمك به تروريستهاى نامدار كه افتخار میكنند به تروريست بودن خودشان را همه ديدند، عهدشكنىها را ديدند، دروغگويىها را ديدند؛ همهى دنيا اينها را ديده است، باز میگويند حقوق بشر و خجالت هم نمیكشند! واقعاً اين مقدار وقاحت در رفتار اينها چيز عجيبى است.» 28/11/1392
«... بعضى از مسئولين و دولتمردان - دولتمردان آن دولت، بعد هم دولتمردان اين دولت - فكر میكنند در قضيّهى هستهاى ما با آمريكايىها مذاكره كنيم [تا] موضوع حل بشود؛ گفتيم خيلى خب، اصرار داريد شما، در اين موضوعِ بالخصوص برويد مذاكره كنيد؛ ولى در همان سخنرانى اوّل امسال گفتم من خوشبين نيستم؛ مخالفتى نمیكنم امّا خوشبين نيستم.
ببينيد مرتّب پىدرپى اظهارات سخيف آمريكايىها را؛ سناتور بىآبروى آمريكايى از صهيونيستها پول میگيرد تا برود در مجلس سناى آمريكا به ملّت دشنام صريح بدهد، نه اينكه اهانت كند؛ دشنام میدهد. رؤساى كشورشان هم همينجور، در سطوح مختلف به ملّت ايران [اهانت كند]. البتّه تودهنى را روز بيست و دوّم بهمن از مردم خوردند.
يكى از علل اجتماع گرمتر مردم امسال همين بود كه مردم ديدند كه چطور مسئولين آمريكا گستاخ، پُر رو، زيادهطلب، بددهن، بىادب روبهرو میشوند؛ غيرت دينى مردم، آنها را به ميدان كشاند تا به دشمن بگويند: اشتباه نكن، ما هستيم» 28/11/1392
«... امروز متأسّفانه انسان مشاهده میكند در برخى از فاصلهها و مقاطع حرفهايى زده میشود از سوى دشمنان؛ اين براى مردم ما مايهى عبرت است.
در همين مذاكرات گوناگونى كه در اين روزها انجام میگيرد، ملّت ايران اين مذاكرات را زير نظر داشته باشند؛ اظهارنظرهاى بىادبانهى مسئولان آمريكايى را مردم ببينند، زير نظر داشته باشند، دشمن را بشناسند.
بعضىها میخواهند نظر مردم را از دشمنىِ دشمن منصرف كنند؛ نه، ببينيد دشمنى را، ببينيد دورويى را. مسئولين آمريكايى در جلسات خصوصى با مسئولين كشور ما يكجور حرف میزنند، به مجرّد اين كه از آنها جدا میشوند، در بيرون يكجور ديگر حرف میزنند. مردم ايران اين دورويى دشمن و نيّات سوء و پليد دشمن ما را ببينند؛ ملّت توجّه داشته باشد. ببينند كه بايد يك كشور اقتدار درونى خود را حفظ كند؛ اين توصيهى هميشهى ما به مسئولين است...» 19/11/1392
- تعداد بازدید : 1024
- 3 اسفند 1392
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: یادداشت