ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: برای ذهن خود دو سؤال را مطرح کنیم:
1- در انسان و جهان چه چیزی وجود دارد که آن را با تمام ویژگیهایش خداوند سبحان خلق نکرده باشد؟
2- خداوند علیم و حکیم که هستی، کمال و خیر محض است، چه چیز بدی را خلق کرده است؟
الف – پس با توجه به بند اول: هر چه که در انسان هست، چه به صورت استعداد و چه به صورت فعل، همه فعل خدا و خلق خداوند است؛ و با توجه به بند دوم: هر چه هست (هستی یافته) خوب، خیر و کمال است – منتهی در جای خودش. مثل آب که مایه حیات است، اما جایش یا در دریا و نهر است و یا مسیل و ...، اما اگر طغیان کرد و یا سونامی شد، از جایش خارج شده و حتماً فساد و تباهی و ویرانی به بار میآورد.
ب - اگر نیازی حقیقی در انسان باشد، اصل آن خوب است و استعدادش را دارد که میل به تحقق آن در او ایجاد شده است. به عنوان مثال:
*- اگر نیاز یا میل به اول بودن و پیشتاز بودن، در انسان نباشد، میل به سبقت در هیچ امری نیز وجود نخواهد نداشت و اصلاً «وَالسّابقونَ السّابقون» و تفاوت مرتبتی قابل درک و شناخت نخواهد بود.
*- اگر میل به تفاوت در وجود انسان نباشد، همه چیز در نظر بالسویه میآید، تمیز و چرک و کثیف یکسان میشوند، عاقل، عالم، جاهل، مؤمن و فاسق یکسان میشوند و باید توجه داشت که از تفاوتهای عمدهی انسان با حیوانات، درک همین تفاوتها میباشد.
*- اگر استعداد ایمان در انسان نباشد، نمیتواند به الله ایمان بیاورد و هم چنین اگر استعداد کفر نباشد، نمیتواند به طاغوتها کفر بورزد (فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللّهِ) هر دو ویژگی را میخواهد – پس اگر انسان میل به کمال نداشته باشد، نمیتواند رشد کند و اگر داشته باشد، حتماً باید «فرق» بین ضعف و کمال یا مراتب کمال را درک کند.
ج – منتهی مشکل نوع بشر اینجاست که چون به خالق و پروردگار جهان و خودش پشت میکند، دچار فسق میگردد، یعنی از پوستهی خود خارج میشود (طغیان) یا به قول معروف سیستم خودش را به هم میریزد. به آن چه باید ایمان بیاورد، کفر میورزد - به آن چه باید کفر بورزد ایمان میآورد - آنجا که باید نفاق داشته باشد و درون را بیرون نریزد، نقش افراد صادق را بازی کرده و همه اسرار را افشا میکند – در جایی که باید اخلاص و صداقت داشت باشد، نفاق و ریا میورزد – در آنجا که باید ابراز دشمنی کند، دوستی میکند – و آنجا که باید مودت و دوستی به خرج دهد، دشمنی مینماید و ... .
این همان نتیجهی جعل «إله» دروغین به جای «الله» جلّ جلاله میباشد. وقتی انسان هوای نفسی که باید مهارش کند را سلطان مملکت وجودش قرار داد و سلطنت و ربوبیت الله را گردن ننهاد، جای و کاربرد و بالتبع نتیجهی هر چیزی تغییر میکند.
د – تکبر خوب است، اما مقابل متکبر – وجههی خوب حسادت، همان غبطه است که انگیزهی تلاش و رشد ایجاد میکند – عزت و شدت خوب است، مقابل دشمنان خدا – ذلت و افتادگی خوب است، مقابل مؤمنین – عشق خوب است، به آن چه باید به او عشق ورزید – نفرت خوب است، به آن چا باید از آن بیزار بود و ...، اما اگر جایگاهیش مبدل گردد، همه بد میشوند و آثار تخریبی به بار میآورند.
کلمات کلیدی:
گوناگون