تفاوت مُلک و ملکوت چیست؟ مثلاً آسمانهای هفت گانه جزء عالم مُلکند یا ملکوت؟ یا معراج پیامبر به در عالم ملک بوده یا ملکوت؟ وجه تمایز آنها چیست؟
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: وقتی به عالم ماده نگاه کنید، مشاهده میکنید که تو در تو و لایه در لایه است. از جرم به سلول، از سلول به اتم، و خلاصه الکترون، نوترون و ... . به عوالم متفاوت همین عالم توجه نمایید، عالم جامدات، عالم نباتات، عالم حیوانات و عالم انسان که همه را در یک کلمه «عالم طبیعت» میگویند را شهود مینمایید.
پس، عوالم وجود تو در تو و مرتبه در مرتبه است و البته پیچدگی و مراتب عوالم غیر مادی به مراتب بیشتر و گستردهتر میباشد.
از این رو در تقسیمبندیهای متفاوت که از منظرهای گوناگون انجام شده، با اسامی عوالم بسیاری آشنا میگردید، مانند: عالم خلق، عالم امر، عالم جبروت، عالم ملکوت، عالم ناسوت، عالم عقل و ... .
الف – حکما در یک دسته بندی کلی و اولیه، عالم هستی را به دو بخش «مادی یا غیر مادی» تقسیم کردهاند که اصطلاحاً به آن «طبیعت و ماوراء الطبیعت» گفته میشود.
در این تقسیم بندی، هر چه محسوس است را «عالم مُلک» خواندهاند، یعنی «عالم خلق»، یا «عالم ماده و حركت و زمان و مكان. به عبارت دیگر: عالم طبیعت و محسوسات = عالم دنیا» و بنا به تعریفی، عالمی که دارای صورت و طول و عرض و عمق و رنگ است اما فاقد حركت و زمان و تغییر و وزن میباشد را «عالم مُثل یا عالم ملکوت» خواندهاند.
ب – در قوس نزول «انا لله»، اولین عالم پس از اسمای الهی (که خلقت تجلی آن اسما میباشد) را عالم «جبروت» خواندهاند – عالم پایینتر ملکوت است – و عالم پایینتر «ناسوت» و طبیعت است.
هم چنین در ادبیات قرآنی با «عالم غیب» و «عالم شهود» آشنا میشویم. یعنی آن چه محسوس و مشهود است «شهود» و آن چه هست، اما محسوس نیست «غیب» نامیده میشود. لذا از صفات مؤمنین را «الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ» بیان داشت، یعنی مادهگرا و بیبصیرت نیستند و شناخت آنها به ماده و خواص آن اختصاص ندارد.
ج – در قرآن کریم به خالقیت، الوهیت و ربوبیّت الله جلّ جلاله، بر همه این عوامل تصریح شده است، چنان چه در یک آیه تصریح شده است:
« لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ » (آلعمران، 189)
ترجمه: و فرمانروايى (مُلکیت حقیقی) آسمانها و زمين از آن خداست و خدا بر هر چيزى تواناست.
و در آیهی دیگری تصریح شده است:
« فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ » (یس، 83)
ترجمه: پس [شكوهمند و] پاك است آن كسى كه ملكوت هر چيزى در دست اوست، و به سوى اوست كه بازگردانيده مىشويد.
تأکید در « وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ » پس از « مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ » قابل تأمل و توجه است. چنان چه مرحوم علامه طباطبایی (ره)، فرمودند:
«با انضمام اين آيه به ما قبلش اين معنا به دست مىآيد كه: مراد از" ملكوت" آن جهت از هر چيزى است كه رو به خداست، چون هر موجودى دو جهت دارد، يكى رو به خدا، و يكى ديگر رو به خلق. ملكوت هر چيز آن جهتى است كه رو به خدا است، و ملك آن سمت رو به خلق است ممكن هم هست بگوييم: ملكوت به معناى هر دو جهت هر موجود است، و آيات زير هم بر همين معنا حمل مىشود، «وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ" «3» و" أَ وَ لَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» و «قُلْ مَنْ بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ».
و اگر فرموده ملكوت هر چيزى به دست خداست، براى اين است كه: دلالت كند بر اينكه خداى تعالى مسلط بر هر چيز است، و غير از خدا كسى در اين تسلط بهره و سهمى ندارد .
و برگشت معنا در آيه «فَسُبْحانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ» به اين است كه: خدا از استبعادى كه مشركين در مساله معاد مىكنند، منزه است، چون مشركين غافلند از اينكه ملكوت هر چيزى به دست خدا و در قبضه قدرت اوست.
و جمله «وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ» خطاب به عموم مردم است، چه مؤمن و چه مشرك، و هم بيان نتيجهاى است از بيان سابق بعد از تنزيه خدا.» (المیزان، ذیل آیه کریمه)
د – اما معراج، فوق عوالم ناسوت و ملکوت بوده است، چنان چه فرمود تا «سدرة المنتهی» بوده است، حتی در اوج و مقامی که حضرت جبریل امین نیز امکان ورود به این مرتبه و این عالم را نداشته است. پس آسمان اول، همان عالم ناسوت و طبیعت است – و آسمانهای بعدی به عوالم بالاتر و غیر مادی اختصاص دارد.
- تعداد بازدید : 11758
- 18 تیر 1393
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: قرآن