پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: برکت یعنی استقرار خیر از سوی خداوند کریم و منّان و دوام و رشد آن.
خیر، کمال و هستی است. انسان از یک سو نیازمند و از سوی دیگر عاشق کمال است، لذا همه تلاشش برای رفع نیاز و رسیدن به کمال میباشد؛ پس انسان هر چه میکند، برای کسب خیر است.
الف - گاهی انسان «خیر» را در زیادتی (کثرت) میبیند، اما تردیدی نیست که «خیر» الزاماً در زیادتی نیست، بلکه در «برکت» است، یعنی در دوام، رشد، استقرار و استمرار خیر است.
به عنوان مثال: ممکن است کسی علم، ثروت یا قدرتش بیشتر شود و گمان نماید که خیری به دست آورده است، اما ناگهان متوجه میشود (و یا تا دم مرگ متوجه نمیشود) که همان مال، ثروت یا قدرت، بلای جانش شد. چون با برکت همراه نبود.
«أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ * حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ» (التکاثر، 1و2)
ترجمه: تفاخر و افزون طلبى (کثرتگرایی)، شما را سرگرم ساخت * تا وقتى كه به ديدار گورها رفتيد *
ب – گاهی کثرت و رشدی در خیر [چه معنوی و چه مادی] حاصل میشود، اما استقرار نیافته و به سرعت از دست میرود.
ب/1 - گاهی انسان متذکر شده، تنبهی پیدا کرده و احساس حضوری معنوی میکند، مثلاً توفیق مییابد نماز اول وقت و باحضوری در جماعت بخواند، زیارت برود، دعای خالصانه بخواند و با چشم گریان «الهی ظَلَمتُ نَفسی» بگوید، یا در مجلس ذکر اهل عصمت صلوات الله علیهم اجمعین شرکت کند، یا به پدر، مادر، همسر، فرزند، همسایه و دیگران احسان و نیکی داشته باشد و ...؛ خُب اینها همه خیر معنوی بود، اما خودش میبیند این سودها و فایدهها، با سرعتی بیشتر از آمدنشان، از دست رفتند. چرا؟ چون «برکت» نداشتند. یعنی استقرار و دوام نداشتند.
ب/2 – گاهی انسان در کسب خیر مادی، امکاناتی به دست میآورد، جوانی و شجاعت و قدرت (علم) – پول و شغل و ثروت – احترام و مکنت و موقعیت و ...، اما میبیند که به سرعت برق از بین رفتند! چرا؟ چون برکت نبود.
برکت از خداست:
بیان شد که برکت استقرار و رشد خیر (کمال) است. حال آیا کسی جز خدا هستی و کمالی دارد که بخواهد به کسی بدهد؟ آیا جز او ربّ و رازقی وجود دارد؟ هر چه هست، مخلوق و مملوک و مرزوق و مربوب و نیازمند اوست و فقط خداوند منّان هستی و کمال محض است، پس غنی، جواد و کریم است:
« يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ » (فاطر، 15)
ترجمه: اى مردم، همه شما به خدا نيازمنديد و خداست كه بىنياز و ستوده (صفات و افعال) است.
پس هم خیر را باید خدا بدهد – هم استمرارش به دست خداست – هم استقرار و برکتش به دست اوست.
ظرف اخذ برکت:
هم برای اخذ خیر ظرف لازم است و هم برای استقرار، دوام و رشد آن (برکت). به عنوان مثال به نزول باران به عنوان خیر توجه کنید. خب اگر دریا و رودخانه و سفرههای زیر زمینی و سایر ظروف پذیرش این خیر وجود نداشته باشند، چه اتفاقی میافتد؟ سیل و سونامی و ویرانی.
حال اگر این باران فراوان آمد، اما دوام نداشت چه؟ اگر آمد اما مهار نشد چه؟ اگر تجمیع نگردید چه؟ اگر مورد بهرهوری بهینه قرار نگرفت چه ...؟ میشود «بی برکت».
نکته:
خداوند متعال در کلام وحی، به هر دو خلقت مادی و غیر مادی خود « فَتَبَارَكَ اللَّهُ » میگوید، یعنی خیر از من است، استقرار و دوام و رشد آن نیز از من است و ظرف پذیرشش، عالَم خلقت است.
این که گفته شده «برکت در پیشانی اسبان» است و یا تمثیلهای دیگر، اشاره به حرکت هدفمند، سریع، مهار شده، جهتدار و شکافنده دارد.
کلمات کلیدی:
گوناگون