ایکس – شبهه : پاسخگویی به سؤالات و شبهات: لازم به ذکر است که متن سؤال با توجه به توضیحات، طولانیتر بود که فقط خلاصه آن درج گردید.
احادیث مربوط به وجوب تلقین میت مسلمان، که در شیعه و سنّی آمده است، به هیچ وجهی منافات با نص ندارد، که اگر داشت پیامبر اکرم صلوات الله و آله و سپس اهل بیت علیهمالسلام، نه خود عمل میکردند و نه به دیگران امر میفرمودند. اما آیهی مورد بحث و ترجمه آن به شرح ذیل میباشد:
«وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاء وَلَا الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَن يَشَاء وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِي الْقُبُورِ»
ترجمه: و زندگان و مردگان نيز يكسان نيستند، كه همانا خداوند به هر كه خواهد مىشنواند و تو چيزى را به كسانى كه در گورستان فرو رفتهاند نمىشنوانى.
معمولاً چون این دسته از آیات، حربه و وسیله برای برخی اختلافات قرار گرفته است، اصل معنا و منظور آنها مورد غفلت یا کم توجهی واقع شده است.
الف – خداوند متعال در آیه فوق، به تفاوت بینزندهها و هم چنین بین مردهها و نیز زندهها با مردهها اشاره دارد. میفرماید: این زندهها با هم برابر نیستید (وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاء) – مردهها نیز با هم برابر نیستند (وَلَا الْأَمْوَاتُ) – و در مجموع زندهها با مرده نیز با هم برابر نیستند (وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاء وَلَا الْأَمْوَاتُ).
زنده و مردهها با هم برابر یا یکسان نیستند، یعنی چه؟ یعنی بر انسان تا هنگامی که در این دنیا زندگی میکند، یک سری قوانین حاکم است، اما وقتی مُرد، قوانین متفاوت دیگری حاکم میگردد، چون به عالم دیگری وارد میشوید. پس وقتی راجع به مردهها و عوالم پس از مرگ صحبت میکنید، بر اساس قوانین فیزیکی عالم ماده، سخن نگویید، قوانین آنها متفاوت است.
ب – در عالم ماده و بر اساس قوانین فیزیکی، هر کسی میتواند به تناسب اختیاری که خدا به او داده است، صدایش را به گوش دیگران (از حیوان و انسان) برساند، چرا که از یک سو فرستنده (صوت) وجود دارد و از سوی دیگر گیرنده «سمع = گوش»، که قوانین حاکم بر هر دو نیز یکی است. اما میفرماید قوانین آن طرف، این گونه نیست. بلکه اول چیزی که از انسان در هنگام مرگ اخذ میشود، اختیار اوست. لذا دیگر نه با اختیار خود میرود، نه با اختیار خود حرف میزند و نه با اختیار خود میشنود و نه اساساً اختیار دیگران بر او تحمیل میشود (مثل صداهایی که ناخواسته میشنویم، یا صحنههایی که ناخواسته میبینیم)، بلکه همه آنجا تحت فرمان هستند.
ج – از این رو در آیه فوق بحث از این نیست که مُرده میشنود و یا نمیشنود، بلکه بحث از این است که شمای زنده، نمیتوانید به میل و ارادهی خودتان، صدایی را به مُرده برسانی که او بشنود، و چنین نیز نیست که او دیگر هرگز هیچ چیزی نشنود، بلکه خدا به هر کس بخواهد میشنوایاند « إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَن يَشَاء ». پس مردگان نیز باذن الله میشنوند.
نکته:
در قرآن کریم آیات بسیاری وجود دارد که به یکسان نبودن، مرده و زنده، عالم و جاهل، کور و بصیر متذکر میگردد؛ و هم چنین در آیاتی انسان مؤمن را «زنده» و انسان کافر و کور دل را «مُرده» میخواند؛ چنان چه حتی مردگان شهید را زنده «بَل احیاء» و بسیاری از زندگان را مانند سنگ، مانند حیوان، مانند مردهی بیجان و ... میخواند.
از این رو، آیهی مبارکه فوق، به این معنا نیز اشارت و دلالت دارد که این پیامبر، دلهای عدهای دیگر مُرده است و در گورستان «جهل و کفر» دفن شده است، لذا تو هر چقدر هم دلت بسوزد، تلاش کنی، فریاد بزنی، یا نصحیت و موعظه کنی و پند دهی یا ...، هیچ فایدهای ندارد، چرا که تو نمیتوانی به قلب مردهی دفن شدن در گورستان کفر، کینه، نفرت، حرص و جهل چیزی بشنوایانی، مگر این که خدا بخواهد، به هر دلیلی که خود میداند، او را متنبه، متذکر، سمیع (شنوا) و بصیر (بینا) گرداند.
پس چه به ظاهر آیه و چه به معانی دیگری که بیان گردید، مردگان به اذن الله میشنوند. هر چه را او خواست میشنوند و هر چه را او نخواست نمیشنوند. پس اگر فرمود: به قبرستان بروید، به زیارت قبور بروید، به آنها سلام کنید، برایشان فاتحه یا قرآن یا زیارت بخوانید و ...، چون باذن الله میبینند و میشنوند. البته انسان زنده نمیتواند با صوت فیزیکی خود سخنی به آنها بشنوایاند، اما خدا هر چه را خواست میشنوایاند « إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَن يَشَاء ».
کلمات کلیدی:
قرآن