ادامه سؤال: یک بزرگی گفت: باید خودت را با قرآن بسنجی. این طوری مشکل میشود، چون آدمی فکر میکند قرآن را فهمیده، ولی کج فهمی کرده است. یک بزرگی میگفت: اگر تو از خدای خودت خشنودی، نشان دهندهی آن است که خدا هم از تو خشنوده است؛ که این کمی با عقل جور در نمیآید. کلا چه جوری باید به حساب خودمون برسیم که خاطر جمع باشیم وظایفمان را انجام دادیم؟
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: بیان نورانی «حَاسِبُوا أَنْفُسَكُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا وَ زِنُوهَا قَبْلَ أَنْ تُوزَنُوا وَ تَجَهَّزُوا لِلْعَرْضِ الْأَكْبَر - پيش از آنكه به حساب شما برسند خود به حساب خويش برسيد، و قبل از آنكه مورد سنجش قرار گيريد خويشتن را بسنجيد، و خود را براى رستاخیز بزرگ [که عرضهی اکبر آنجاست] آماده كنيد. / وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج ۱۶، ص ۹۹»، از پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله میباشد، که البته ائمه اطهار علیهمالسلام نیز بسیار بر آن تأکید داشتهاند.
الف - دقت شود که انسان خود، بهترین داور است و البته میداند [باید بداند] که هر کجا که خواست «ناداوری» کند، خدایی هست که به فرمودهی امیرالمؤمنین علیه السلام: «داور خود شاهد است». لذا در این فرمایش چندین نکتهی حایز اهمیت و توجه وجود دارد، از جمله آن که فرمود: «اول خودت از خودت حساب بکش»، چرا که اولاً انسان باید همه کارهای فردی و جمعیاش بر اساس هدفگذاری، برنامهریزی و محاسبه باشد. ثانیاً انسان خودش به خوبی واقف است که چه باید بکند و چه کرده است؟ ثالثاً خودش بیش از دیگران نگران خودش است؛ و بیش از دیگران مترصد رسیدن به اهدافش است؛ و رابعاً بیش از دیگران به شرایط، امکانات، فرصتها و نیات خودش آگاه است؛ و نیز بیش از دیگران به خودش لطف دارد و...؛ لذا بهتر از دیگران به حساب خودش میرسد.
حتی در قیامت، خداوند متعال با تجسم همه اعمال هر کس در مقابل چشم خودش و نیز دادن کتاب اعمالش به دستش و آگاه کردنش به جزء جزء آن چه نیت و عمل کرده است و آثار آن، میفرماید: خودت بخوان و حسابرسی کن:
«اقْرَأْ كَتَابَكَ كَفَى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا» (الإسراء، 14)
ترجمه: (به او گفته مىشود) كتاب (اعمال قلبى و بدنى) خود را بخوان، تو خود كافى هستى كه امروز حسابرس نفس خود باشى.
ب - سپس افزود: «پیش از آن که اعمال شما توسط دیگران محاسبه گردد»؛ این دیگران نیز فقط منحصر به قیامت و روز حساب نمیباشد، آنجا چنان چه در حدیث آمده، «لِلْعَرْضِ الْأَكْبَر» است، اما هر کاری به محض انجام به خود و محیط و کل عالم هستی عرضه میشود.
در همین دنیا، دیگران از دوست و دشمن، خواسته و ناخواسته مواضع، رفتارها و عملکردهای انسان را محاسبه میکنند و بر اساس آن مواضع، محاسبات، تعاملات و انفعالاتی دارند. مثلاً شریک روی تعهد حساب میکند - همسر روی مهر و محبت و مسئولیتپذیری حساب میکند، فرزند روی پشتوانه و اتکا حساب باز میکند - ... دشمنان نیز، از شیاطین درونی گرفته تا بیرونی، روی نقاط ضعف و قوت حساب باز میکنند. پس، انسان باید قبل از محاسبات دیگران، دائماً خودش را در تحت نظارت، محاسبه و حسابرسی قرار دهد.
ملاکها و محکها:
ملاکها و محکها، بسیارند.
1- اولین آنها «عقل» است. عقل خداداد است، مبتنی بر بدیهیات اولیهای است که در وجود انسان سرشته شده است. لذا فرمود: «عقل نبی درونی است» و از همین مقام معلوم میشود که عصمت دارد و خطا نمیکند. البته نه هر نمایشی که «نفس» با ماسک عقل انجام دهد، بلکه واقعاً «عقل». از امام صادق علیهالسلام پرسیدند: عقل چیست؟ فرمود: آن چیزی که شما را به سوی خدا (رشد) رهنمود میگردد. پرسیدند: پس آن چه معاویه داشت چه بود؟ فرمودند: آن عقل نبود، بلکه ادای عقل، زیرکی و شیطنت بود. (اصول کافی، ج1، کتاب عقل و جهل)
2- ملاک و محک بعدی، فطرت و نیز وجدان آدمی است، که آن نیز بر اساس سرشتی که خدا در انسان قرار داده و الهامی که به هر کس میکند، سبب میگردد تا انسان خوب و بد خود را تشخیص دهد (البته باز به شرطی که با نفس محجوب و سرکوبش نکند)، چنان چه با یازده قسم (که در هیچ مورد دیگری چنین بیان ننموده است) فرمود:
«وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا» (الشمس، 8)
ترجمه: و سوگند به نفس (آدمى) و به آن كه او را راست و درست كرد (سامان داد) * پس بدكارى و پرهيزكاريش را به وى الهام نمود.
3- ملاک و محک بعدی، شخص رسول الله صلوات الله علیه و آله میباشند، چه در قول و فعلی که به عنوان «وحی = قرآن» بیان و ابلاغ نموده باشند، چه در سیره و سنت ایشان که عیناً مطابق وحی است. لذا ضمن تصریح بر این که او منطق و بیانی به جز وحی ندارد، فرمود:
«لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا» (الأحزاب، 21)
ترجمه: قطعاً براى شما در رفتار رسول خدا مايه اقتدا و سرمشق (بهترین الگو) زندگى است، براى كسى كه به خدا و روز واپسين اميد (قلبى و عملى) دارد و خدا را بسيار ياد مىكند.
4- ملاک و محک بعدی، آموزهها و سیره و سلوک اهل بیت علیهم السلام در هر امری میباشد که تبیین کلامی و عملیِ همان وحی و سنّت است. لذا امر به اطاعت و تبعیت از «خدا، رسول و اولی الامر» نمود.
ملاحظات:
منتهی در عرصهی «معرفت و عمل»، دقت به نکات بسیاری حایز اهمیت است. مثل این که هیچ کس بیش از وسع و امکان خود مکلف نشده است «لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا - خدا هيچ كس را جز به اندازهاى كه به او داده تكليف نمىكند/ الطلاق، 7» - یا این که ملاک فقط و فقط فیزیک کار نیست، جسم کار نیست، بلکه روح آن که در قالب نیت و اخلاص بیان میشود میباشد، چنان چه در قرآن کریم مکرر فرمود اخلاص عمل داشته باشید – یا این که باید بدانیم که ملاک محاسبات خداوند متعال کیلویی، متری و عددی نیست، بلکه بر اساس «تقوا» است، لذا در قرآن کریم فرمود: از این قربانیهای شما، گوشت و خونش به من نمیرسد، بلکه این تقوای شماست که مد نظر قرار میگیرد؛ و یا فرمود ملاک سنجش رشد شما به سوی کمال، همان تقوای شماست: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ / الحجرات، 13» و ... .
نتیجه:
با توجه به نکات فوق، آدمی میتواند به راحتی خود را محاسبه و وزن کند. میفهمد کدام کارش عاقلانه بوده و کدام نبوده، وجدانش از کدام کار راحت بوده و یا نبوده، نیت و اخلاصش چه بوده و ...؟
انسان عاقل، به خوبی میداند که درجهی رشد و کمالش، منطبق با «معرفت، ایمان و محبت» از یک سو و عمل به واجبات و ترک محرمات از سوی دیگر است و نیز حضور و فعل به هنگام و درست، که میشود «عمل صالح».
«وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أُولَـئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ» (البقره، 82)
ترجمه: و كسانى كه ايمان آوردند و عملهاى شايسته كردند، آنها اهل بهشتند و در آن جاودان خواهند ماند.
در عین حال انسان میداند که نه تنها غفلت، بلکه خطاهای بسیاری دارد که شاید از قلم افتاده و یا به نظر خودش نیامده و یا مهم قلمدادش نکرده و یا فراموش کرده است، در حالی که همه ثبت شده و همه نزد خدا بزرگ است - میداند که چه بسا کارهایی باید انجام میداده که نداده است و یا کوتاهی کرده است - میداند در بسیاری از موارد، عادتها، جهالتها، امیال نفسانی، اهمالها و ...، وزری بر دوش او گذاشته است - میداند آثاری بر کارهایش مترتب شده که خودش خبر ندارد و ...؛ لذا هیچ گاه با انجام چند عمل، برای خودش برات بهشت صادر نمیکند، بلکه با توکل، توسل، امید به رحمت و مغفرت الهی از یک سو، و نیز توبه، انابه، استغفار و ... از سوی دیگر، امید به بهشت دارد. لذا گفتهاند: «مؤمن همیشه بین خوف و رجا است».
کلمات کلیدی:
گوناگون