ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: هر جسمی، حادث است، نبوده و بعداً به وجود آمده است – هر حادثی محدث میخواهد – هر جسمی محدود، نیازمند، متغیر و فانی است ...، و اینها صفاتی است که به خداوند متعال راه ندارد و او منزه (سبحان) از این گونه توصیفات میباشد. لذا خداوند متعال جسم نیست و نباید او را (مانند تحریفات یهودیان، مسیحات و یا اندیشههایی چون ابن تیمیه) تجسم نمود.
شاید بسیاری از واژگان یا اسمها (یا حتی همه آنها)، مصداق جسمی نیز داشته باشند، اما دلیل نمیشود که هر کجا آن واژه یا اسم به کار گرفته شد، مصداق جسمیاش تصور و تصدیق شود. به عنوان مثال: «ید = دست»، «عین = چشم»، «قدم = به معنای ایستادگی پا»، «عضد = پشت» و ...، همگی نامهای نهاده شده بر اعضای بدن میباشند. اما وقتی در فارسی، عربی، انگلیسی یا هر زبان دیگری گفته شود: دست قدرت، بازوی علمی، چشم بصیرت، ثبات قدم، پشتکار و ...، هیچ تجسمی از این اعضا صورت نمیگیرد، بلکه معنا و مفهوم و مقصود آن درک میگردد.
«اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ...» (النّور، 35)
ترجمه: خدا نور آسمانها و زمين است ...
الف – اسم «نور» نیز معنا و مفهوم خود را دارد و در هر موضوعی [فیزیکی، فلسفی، عرفانی، ادبی و ...] به معنای مربوط به موضوع تعریف میشود، هر چند که ریشهی و مفهوم اصلی یک چیز است. به عنوان مثال: اگر گفته شد: شما میتوانید به نور علم رشد کنید، منظور الکتریسته و نور چراغ و لامپ نیست. یا اگر گفته شد فلانی صورتی نورانی دارد، معنایش این نیست که مثل لامپ است و اگر وارد محوطهی تاریکی شد، آنجا روشن میشود.
ب – با دقت در آیات متعددی که کلمه «نور» در آنها استفاده شده است، روشن میگردد که نه تنها به مفهوم بیان ذات یا چیستی خدا یا جسمیت بخشیدن به او نمیباشد، بلکه اختصاص به خداوند متعال هم ندارد. چنان میفرماید: ای انسانها! «وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا - و براى شما نورى آشكار و روشنگر (قرآن) را فرو فرستاديم/ النساء، 174» - و یا میفرماید: ای اهل کتاب! «قَدْ جَاءكُم مِّنَ اللّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُّبِينٌ - حقّا كه براى شما از جانب خداوند نور و كتابى روشن و روشنگر آمده است/ المائده، 15» - و یا میفرماید: کتاب تورات [و نیز انجیل که در آیات دیگر آمده است]، خودش نور است « إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ - ما تورات را كه در آن رهنمود و روشنايى بود نازل كرديم/ المائده، 44».
هم چنین میفرماید: مؤمنین، ایمان و عملشان «نور» است و در آخرت منافقین از نور آنها میخواهند و آنها پاسخ میدهند که باید این نور را در دنیا به دست میآوردید، اینجا دیگر نمیشود و دیر شده است:
«يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِن نُّورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُم بِسُورٍ لَّهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَابُ» (الحدید، 13)
ترجمه: روزى كه مردان و زنان منافق (در مسير اهل محشر به سوى هدف خاص) به كسانى كه ايمان آوردهاند مىگويند: به خاطر ما (اندكى) درنگ كنيد و مهلت دهيد يا به سوى ما بنگريد تا از نورتان روشنى گيريم. به آنها گفته مىشود: به پشت سرتان (دنيا) بازگرديد و (از آنجا) نورى بجوييد. در اين هنگام ميان آنان (مؤمنان و منافقان) ديوارى كه داراى در است زده مىشود، در طرف داخل آن (كه به سوى بهشت است) رحمت است و بيرونش (كه به سوى جهنم است) از آن ناحيه عذاب است.
معنی نور:
نور، در فیزیک یعنی چیزی که خودش روشن است و سبب روشنی چیزهای دیگر میشود. در مثال نور آفتاب یا نور چراغ مثال زده میشود که از یک سو خودشان به واسطهی نور دیگری دیده نمیشوند، بلکه روشن هستند و از سوی دیگر، باعث دیده شدن (پدیدار شدن) اشیای دیگر در دید بیننده میشوند.
نور در حِکمت، فلسفه و ادبیات قرآنی نیز همین معناست، البته بدون جسمیّت. یعنی: «نور، وجودی است که به خودی خود پیداست (هست) و سبب پیدایش (هستی) چیزهای دیگر میشود».
پس، «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»، یعنی الله جلّ جلاله، وجودی قائم به ذات است، هستی عین ذات اوست و هستی بخش زمین و آسمانها است.
کلمات کلیدی:
قرآن