چند سالی است که بعضی از دوستانم گرایش به خواندن حدیث پیدا کردهاند، دیگران را هم ترغیب به آن میکنند. بسیار از اهل بیت میگویند، همیشه سعی در باطل خواندن فلسفه دارند اعتقادشان به شهدا کم شده است نظام را تقریباً طاغوت میدانند ... (ادامه در متن)
در متن این سؤال آمده است:
در مراسمات لخت میشوند و لطمه میزنند، تمام شبهات رایج در بین جوانان ودانشگاهیان را نشأت گرفته از فلسفه میدانند. سعی در جذب دیگران خصوصاً نوجوانان کم سن و سال و یا طلبههای پایه اولی دارند. موقع بحث هم بسیار مسلط براحادیث هستند، کمتر کسی حاضر به بحث با آنها میشود و این را نشانه حقانیت خود میدانند. دیگران هم برایشان سوال است که چرا کسی با انها بحث علمی نمیکند و اگر هم بحث میکنند چرا همیشه مغلوب به نظر میرسند؟ شاید آنها بر حق هستند؟ کلیپهای مناظره همفکران خودشان مانند آقای نصیری و میلانی را پخش میکنند که در ظاهر نیز آنها غالب هستند. مدعی هستند این نظام مجتهدانی را به قتل رسانده است. شاید هم من مثل آنها شدم کمک کنید.
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: مسلمانان، به ویژه شیعیان و بالاخص جوانان عزیز دانشگاهی و غیر و دانشگاهی، توجه و دقت داشته باشند که از این پس، با این جریانات فکری، گروهکها و شبهات مطروحهی آنان و مواضع به ظاهر حق به جانبشان، استناد به آیه و حدیث و ...، بیش از پیش مواجه خواهند شد. چنان چه جامعه اهل سنّت نیز با گروهکهایی با نامهای متفاوتی چون: القاعده، طالبان، سلفی، تکفیری و اکنون داعش مواجه شدند و اکنون گرفتارند.
پیدایش، ظهور و بروز این جریانها، با ادعای «اسلام»، یک ترفند بسیار ظریف و خطرناک قدیمی (مثل خوارج و معاویه، هر کدام به شکلی) است که در روزگار ما ترفند «انگلیسی – امریکایی» خوانده میشود. وقتی صهیونیست بینالملل متوجه شد ندای اسلام ناب، جهانی شده است و با هیچ «ایسم» یا «پول» یا «فساد و فحشا» و یا حتی «اسلحهای» نمیتوانند مقابل گسترش آن – حتی در غرب – را بگیرند، با مطالعات دقیق و ریشهای، سیاستهای «معاویهای» و «خوارج» را الگوی خود قرار دادند تا اسلام را از درون متلاشی کنند.
الف – هر روز چیزی خواهند گفت و رفتاری نشان خواهند داد، چنان چه شاهدیم «قرائت جدیدیها، تساهل و تسامحیها، نواندیشان و دگر اندیشان به اصطلاح اسلامی، پیروان سید صادق شیرازی، انجمن حجتیه، و ...» چنین کرده و میکنند. اگر بخواهید خود را مخاطب هر حرف و حرکت آنها قرار دهید، هرگز تمامی نخواهد داشت. لذا تکلیف ما، بر اساس آموزههای اسلام ناب و عقل سلیم این است که پیرو همان اسلام ناب محمدی صلوات الله علیه و آله، که همان اسلام ولایتی و فقاهتی است باشیم.
نکته:
اگر بخواهید اثبات کنید که (2x 2)، چند نمیشود، تمامی ندارد. اگر بخواهید تک تک اجزای عالم را نام ببرید و اثبات کنید که اینها هیچ کدام خالق، رب، معبود و إله نیستند، تمامی ندارد – لذا در یک جمله میگویید: (4=2 x2)، یعنی غیر از آن غلط است و در یک جمله میگویید: «لا إله الا الله»، یعنی جز او کسی معبود و إله نیست. اسلام ناب نیز چنین است. اگر بخواهید هر حرف، هر ادعا، هر شعار، هر تحرک، هر جریان و ... را دنبال کنید و اثبات کنید که نه تنها از صراط، بلکه کلاً از دایرهی اسلام ناب خارج شدهاند، تمامی ندارد. پس در یک جمله میگوییم: اسلام ناب، اسلام ولایتی، اسلام فقاهتی. در یک جمله میگوییم: جمهوری اسلامی ایران - با تمامی اهداف و ساختارهای زیربناییاش – در یک جمله میگوییم: همان راه شهدا – در یک جمله میگوییم: مرگ بر امریکا.
ب – اگر از اینها بپرسید که حالا فلسفه چیست که شما آن را رد میکنید؟ پاسخی جز سفسطه ندارند. اگر بپرسید: فلسفه چه فرقی با حکمت دارد؟ هیچ نمیدانند.
به آنها بگویید: «یک دلیل (هر چه باشد)، در رد فلسفه یا حکمت بیان کنید». هر دلیلی که آوردند، بگویید: «این شد فلسفه»، چرا که فلسفه کار عقل است، فلسفه یعنی «اسلوب برهان و قیاس عقلی» و عاقل نیست کسی که بخواهد فلسفه را رد کند. به قول شهید مطهری (ره) - «کسی که بخواهد فلسفه را رد کند، باید فلسفه بداند – مضمون». فلسفه (که بهتر است بگوییم حکمت)، بحث از وجود و اقسام آن میکند و با اسلوب براهین عقلی، اثبات و نفی میکند. عقل و کار عقل که رد کردنی نیست، مگر از جانب کسانی که عقل خود را تعطیل کردهاند. لذا فقط اهل حرف، شعار و نقل هستند، آن هم با تفسیر خودشان.
اینان فلسفه را رد میکنند تا بتوانند علمای، فلاسفه و حکمای اسلام، از ملاصدرا گرفته تا امام خمینی (ره) تا علامه طباطبایی (ره) و شهید مطهری (ره) را رد کنند که حتی در مجالسشان به غیر از رد، لعن میکنند! پس غرض سیاسی و مرض قلبیشان کاملاً مشخص و مشهود است. و رویکردشان به آیه و حدیث و سخن از اهل بیت علیهم السلام به میان آوردشان نیز فقط پوششی جهت توجیه، تطهیر و اغفال دیگران است.
ج – موضوع لخت شدن در عزاداری و یا اصرار بر قمه زدن آنها، همه دکان و دستگاه [تبلیغاتی – سیاسی] است و ربطی به دین یا مذهب ندارد (البته منظور هر عاشقی که خالصانه و از روی عادت هیت برای سینه زدن لخت میشود نیست). در هیچ کجای دین و مذهب نیامده است که برای عزاداری و سینه زدن، حتماً باید لخت شد و اصلاً نیامده است که باید قمه زد. بلکه از وقتی مقام معظم رهبری و دیگر مراجع عظام فرمودند: «از هر کاری که وهن اسلام و تشیع باشد، خودداری کنید»، یک عده جهت عوامفریبی و جذب یک عده عوام، (و البته هدفدار)، بر انجام این امور چنان تأکید میکنند که گویی همه عزاداری یعنی لخت شدن و قمه زدن و ... .
ملاحظه:
به یاد داریم که پس از قتل عام رژیم سفاک شاه در فیضیه و ...، امام خمینی (ره) عزای عمومی اعلام کردند و گفتند: جشن نیمهی شعبان نیز برگزار نمیکنیم، چرا که ایشان نیز عزادارند. در همان موقع، حجت الاسلام شیخ محمود حلبی، بنیانگذار و رییس انجمن حجتیه، به شدت غضب کرده بود که «ای وای، جشن امام زمان را تعطیل میکنید – چه خونها که ریخته خواهد شد!» - پس از قائله 17 شهریور، به جای آن که قتل عام چند هزار نفر توسط این رژیم دستنشاندهی خوانخوار را محکوم کند، گفته بود: «نگفتم خون ریخته خواهد شد؟!» - حالا قصه اینها هم همینطور است، البته خطرناکتر.
یقین بدانید دستهایی در کار است تا شاید بتوانند یک داعش شیعی درست کنند، تا سیاستهای امریکا و انگلیس در منطقه، کاملاً محقق گردد.
د – فرمودید: «نظام جمهوری اسلامی ایران» را طاغوتی میدانند. نظام امریکا، انگلیس، اسرائیل، اتحادیه اروپا، وهابیت سعودی، خلفای مستبد حاکم بر کشورهای عرب و ... را چطور؟ آیا یک کلام از این باندها، علیه این طواغیت روزگار و جنایاتشان شنیدهاید؟ ندیدید داعشیها نیز به رغم همه شعارهایشان، دست آخر پرچم فلسطین را آتش زدند؟!
ﻫ – میگویند: «این نظام چند مجتهد را اعدام کرده است»؛ شما نیز بیتعارف باشید و بفرمایید: «مجتهدین دیگری نیز هستند که باید اعدام شوند»، چرا که «مجتهد» به همراه ایمان و تقوا و بصیرت و جهاد علیه کفار، ارزشمند است، نه «مجتهد» به همراه عوامفریبی، خدمت به دشمنان خارجی و همراهی با دشمنان داخلی و مجتهد به همراه فسق.
اجتهاد فقط یک درجه علمی است که اگر دست نااهل بیافتد، دزد با چراغ میشود. لذا بفرمایید: فرقی ندارد که یک عمله ظلم کند یا یک مجتهد، هر چند که گناه مجتهد ظالم و فاسق به مراتب بیشتر است، چرا که گستره و عمق و اثر ظلم و فسادش بیشتر است، چنان چه فرمود: «اذا فَسَدَ العالِم، فَسَدَ العالَم – چنان چه عالِم فاسد شود، عالَم فاسد میشود». بفرمایید: هیچ فرقی ندارد که یک مجتهد به نظام جمهوری اسلامی ایران، به این کشور و این ملّت خیانت کند، یا یک پزشک، یا مهندس، یا هنرپیشه. خائن، خائن است.
و – و اما راجع به بحث کردن – بدیهی است که این هم یک دکان است، چرا که بازارشان را گرم میکند، هدفشان در هوچیگری و جریانسازی و مهمتر از همه مطرح کردن خود را محقق میکند. هر بیسوادی بلند میشود و ادعای میکند و بعد میگوید: حاضر به بحث هستم؛ پس چرا کسی با من بحث نمیکند؟! گویی همگان بیکار و منفعلِ مکرهای آنان هستند. به یک مدعی که تازه باسواد یک گروه بود و دائم «هَل مِن مُباحث» میطلبید (ظاهراً دکتر سروش)، گفتند: خب بیا بحث کنیم؛ گفت: فقط با مقام معظم رهبری حاضرم بحث کنم.
الحمدلله چیزی که در این مملکت بیش از حد کفاف وجود دارد و به صورت رایگان و گسترده (بدون کوپن، سهمیه، حواله و ...) در اختیار همگان قرار دارد، همان «بحث» است. از علما و دانشمندان و فضلا گرفته تا جُهال و فتنهگران و خائنین، همه بحثهای خود را بسیار واضح و روشن بیان میکنند. اینجاست که میگویند: «شنونده باید عاقل باشید» - «مخاطب باید بصیر باشد»، وگرنه طعمه گردیده و هلاک میشود.
یک روایت در خصوص خوارج آخر الزمان، برای اهل حدیث و پیروان واقعی اهل بیت علیهم السلام:
این روایت از پیامبر اکرم (ص) و حضرت علی (ع) در کتاب های اهل سنّت و منابع شیعی با اندک اختلافی در تعبیر نقل شده است:
قَالَ عَلِیٌّ ع سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (ص) یَقُولُ: «یَخْرُجُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ قَوْمٌ أَحْدَاثُ الْأَسْنَانِ سُفَهَاءُ الْأَحْلَامِ قَوْلُهُمْ مِنْ خَیْرِ أَقْوَالِ الْبَرِّیَّةِ صَلَاتُهُمْ أَکْثَرُ مِنْ صَلَاتِکُمْ وَ قِرَاءَتُهُمُ أَکْثَرُ مِنْ قِرَاءَتِکُمْ لَا یُجَاوِزُ إِیمَانُهُمْ تَرَاقِیَهُمْ أَوْ قَالَ حَنَاجِرَهُمْ یَمْرُقُونَ مِنَ الدِّینِ کَمَا یَمْرُقُ السَّهْمُ مِنَ الرَّمِیَّةِ فَاقْتُلُوهُمْ فَإِنَّ قَتْلَهُمْ أَجْرٌ لِمَنْ قَتَلَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ»؛[ مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 33، ص 340، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403 ق؛ - صحیح البخاریّ، الجزء التاسع ص 16- 17؛ - صحیح البخاریّ الجزء التاسع ص 16- 17،(نقل از عمدة عیون صحاح الأخبار فی مناقب إمام الأبرار، النص، ص، 460)]
ترجمه: حضرت علی علیهالسلام میفرماید: از رسول خدا (صلوات الله علیه و آله) شنیدم که فرمود: «گروهی، در آخر الزّمان پیدا میشوند که دارای افکاری پریشان و احمقانه هستند. گفتارشان از بهترین گفتار افراد روی زمین است، و نمازشان از نماز شما بیشتر و قرآن خواندنشان از قرآن خواندن شما بیشتر است، (اما) ایمانشان از گلویشان تجاوز نمیکند، از دین به گونهای خارج میشوند که گویی تیر از کمان خارج میشود، پس آنها را بکشید پس به درستی برای کشندگان این گروه در روز قیامت اجر و پاداش خواهد بود».
(البته بکشید، معنایش این نیست که هر کسی سر خود حکم صادر کرده و دست به قتل بزند، بلکه یعنی دشمن محارب هستند و حکمشان مرگ است (همان اعدامی که به آن معرضند) و به دستور ولی امر یا حاکم شرع، باید با آنها جنگید)
- تعداد بازدید : 1522
- 1 شهریور 1393
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: سیاسی