ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: این که قلب باید پاک باشد، یک حقیقت است. این که ظاهر مهم نیست، یک دروغ منحرف کننده است و این که دختران بدحجاب قلبشان پاکتر است، نمیدانیم، ما در قلب آنها نیستیم، اما یقیناً عمومیت ندارد، مگر آن که دختر محجبهی بد قلبی را مفروض بدارید. و این یک ضد تبلیغ است که فرض کنیم همه بدحجابها خوش قلب هستند و همه محجبهها بد قلب هستند. اگر عکس این فرض صادق نیست، خودش به نحو احسن صادق نمیباشد و کذب است.
همه انسانها وقتی به دنیا میآیند، قلبشان پاک است. سپس شریک گرفتن طاغوتهای درون و برون با او در عبادت و اطاعت و بالتبع گناهان و نافرمانیها، سبب آلودگی و بیماری و حتی مرگ قلبها میشود.
الف – انسان و شخصیت و اعمالش نزد خدا چهار حالت دارد:
الف/1 – انسانی که خودش خوب است، اما عملش بد است. یعنی در عملِ بد و در معصیت و گناهش، الحاد و عناد ندارد، ولی در هر حال عملش خوب نیست. مثل انسان خوب و مسلمانی که بدحجابی کند و یا کاهل نماز باشد ... و یا بالاخره اهل معصیت باشد. این عده، اگر اسلام داشته باشند نیز، برای گناهانشان [کم یا زیاد] معذب میشوند، اما بالاخره نجات مییابند. به قول شهید آیت الله دستغیب (ره) - مضمون: «میگویند: شیعهی مرتضی علی (ع) به بهشت میرود. بله، بالاخره میرود، اما چه بسا پس از سیصد هزار سال عذاب جهنم، آیا تحملش را داری؟!».
الف/2 – انسانی که خودش بد است، اما عملش خوب است. مثل کافری که مهماننواز باشد و احیاناً به چند یتمی کمک کرده باشد و یا با جان و دل در کارش صادق باشد، یا دزدی نکند و ...؛ او اجر کارهای خوبش را در همین دنیا [کم یا زیاد] میبرد، حداقل این است که همه میگویند: درست کار میکرد. اما کفرش، اعمال او را میسوزاند و حبط میکند و برای آخرتش چیزی نیست.
الف/3 – انسانی که هم خودش خوب است و هم علمش خوب است. چنین انسانی مصداق «الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» میباشد و مشمول تمامی وعدههای رحمت الهی به دسته میگردد. هم مؤمن است، هم خوش اخلاق است، هم درستکار است، هم اهل نماز و نافله است، هم میخندند، هم گریه دارد، اهل تعاون و نیکوکاری است و ... .
«الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ» (الرعد، 29)
ترجمه: كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند، خوشا به حالشان و خوش سرانجامى دارند.
الف/4 – و بالاخره انسانی که هم خودش بد است، [قلبش سیاه است، کافر و ملحد و مشرک و منافق است] و هم عملش بد است. او دیگر در دنیا و آخرت در ضلالت است و در جهنم نیز خلود مییابد، چرا که هیچ نقطهی سفید و نوری در وجودش باقی نمانده است.
«وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءتْ مَصِيرًا» (الفتح، 6)
ترجمه: و مردان و زنان منافق، و مردان و زنان مشرك را كه به خدا گمان بد مىبرند عذاب كند، بر آنها باد حوادث بد زمانه، و خداوند بر آنها غضب كرده و آنها را لعن و طرد نموده و براى آنها جهنم را آماده ساخته، و آن بد جاى بازگشتى است.
ب - قلب و عمل:
جدا کردن «قلب و عمل»، در مثال مانند جدا کردن «روح و جسم» از یک دیگر است.
وقتی کسی میگوید: «قلبت پاک باشد، عمل یا ظاهر مهم نیست»، از او بپرسید: که اولاً قلب پاک یعنی چه؟ و ثانیاً این را تو میگویی یا خدا گفته است؟ اگر بگویی خدا گفته است، که به خدا دروغ بستهای، پس قلبت هم پاک نیست. اگر بگویی خودم میگویم، پس تو بندهی هوای نفس خودت هستی؛ این چه قلب پاکی است که بتکدهی نفسات شده است؟!
دقت کنیم که ایمان قلبی، عمل را اصلاح میکند و عمل صحیح نیز سدهای راه ورود ایمان به قلب را بر میدارد و ایمان را مستحکم میکند. به عنوان مثال: کسی که ایمان دارد، حتماً نماز میخواند و در نمازش نیز خاشع است « الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ / المؤمنون 2»؛ و کسی که نماز درست میخواند، نه تنها از فحشا و منکر دور میشود، بلکه به معراج میرود و معرفت و ایمانش زیادتر و مستحکمتر میگردد. هم چنین او از این نماز خود نیز محافظت نیز میکند تا با آفتهای قلبی و عملی، از بین نرود: «وَالَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَوَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ / المؤمنون 9».
ج- قلب، بدحجاب و محجبه:
چرا باید فرض کنیم که یک بد حجاب (یا همه آنها)، با تمامی جهالت و نیز ظلمی که در حق خود و جامعه میکنند، لابد قلبشان پاک است؛ اما یک محجبه، با تمامی اعتقادات و زحمتی که برای خودسازی و نیز عفاف خود و جامعه متقبل میگردد، حتماً قلبش مریض و ناپاک است؟! مبنای این فرض بیمنطق، به جز القای خوشبینی نسبت به اهل معصیت و اهمالکاران و متقابلاً بدبینی نسبت به مؤمنین و مؤمنات چیست؟!
البته «استثنا» همه جا وجود دارد. ممکن است دختر خانمی، عقلش نمیرسد، علمش هم قد نمیدهد، خوب هم تربیت نشده، اوج شخصیت و آمالش در آرایش و نمایش خود به عموم باشد، اما عمد و لجاج نداشته باشد. میبینید بعضاً نماز هم میخوانند، روزه هم میگیرند، در صفهای انقلابی نیز حضور مییابند، خوش اخلاق هستند، به دیگران کمک میکنند ...، بالاخره ایمانی دارند، اما دچار این معصیت و توابع آن نیز هستند.
متقابلاً ممکن است کسی به هیبت یک مؤمن و مجاهد در آید و جنایت کند (مثل داعش)، به هیبت یک روحانی درآید و خیانت کند – یا محجبه باشد، اما حجابش یک عادت یا از روی ریا باشد و به معاصی و مفاسد دیگری مبتلا باشد. مثلاً به راحتی غیبت کند، نمّامی نماید و ... .
اما، این موارد دلیل نمیشود که اولاً گفته شود همه بدحجابهای دارای قلبهای پاک و نورانی هستند و همه محجبهها، سیاه دل هستند – و ثانیاً دلیل نمیشود که کسی بگوید: «قلب پاک باشد، ظاهر مهم نیست».
د- ظاهر و باطن:
دقت شود که معمولاً همهی نیکیها، از ظاهر به باطن راه مییابد. لذا اگر ظاهر مهم نبود، خداوند متعال که هادی مخلوقات خود است، خودش میفرمود: «قلبت پاک باشد، ظاهر مهم نیست»، در حالی که برای هر امری، حکمی بیان نمود و ظاهر این احکام، همه متوجه ظاهر است. نماز و روزه و حج و جهاد و ...، همه با اعضای بدن که نسبت به روح و قلب ظاهر هستند، انجام میگیرد و پس از مرگ که این بدن (ظاهر) خاک میشود، این احکام نیز وجود ندارد.
آیا میتوان گفت: قلبت پاک باشد، دستت مهم نیست که آلوده شود؟ قلبت پاک باشد، آلودگی چمشت مهم نیست؟ قلبت پاک باشد، مهم نیست که از کدام مسیر میروی، به قله یا دشت و رود میرسی یا به درّه میرسی و پرت میشوی؟! پس چطور میگویند: احکام مهم نیست، ظاهر مهم نیست، نماز، روزه یا حجاب مهم نیست، قلبت پاک باشد؟! این یک دروغ شیطانی برای انحراف است.
کلمات کلیدی:
گوناگون