ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: شاکله انسان، بر «محبت» است. تمامی حرکات حیوان از «شهوت و متقابلاً غضب» آن سرچشمه میگیرد و تمامی حرکات انسان از «حبّ و متقابلاً بغض» او سرچشمه میگیرد. پس انسان، اُنس میگیرد، محبت میاندازد و از هر چه او را از محبوب دور یا جدا کند، بدش میآید، نسبت به آن بغض دارد و از آن نگران است.
حال اگر محبت او به حق تعلق گرفته باشد، از هر باطلی بدش میآید و نسبت به آن بغض دارد، و اگر به باطل تعلق گرفته باشد، از هر حقی که مزاحم او شود بدش میآید.
این یک قانون کلی است و حتی نسبت به خدا، دین و ایمان نیز چنین است. اگر محبت انسان به خدا تعلق گرفته باشد، از هر چه او را از خدا دور یا جدا کند، بدش میآید؛ و اگر محبتش به دنیا باشد، از هر چه او را از تعلقات دنیویاش دور کند، بدش میآید، تا آنجا خداوند متعال خود میفرماید، برخی وقتی نامی از وحدانیت خدا به میان میآید، قلبشان مشمئز میشود و وقتی بحث عوض میشود و یاد محبوبها و خوشایندهای خودشان به میان میآید، بشاش و شاداب میشوند:
«وَإِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَإِذَا ذُكِرَ الَّذِينَ مِن دُونِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ» (الزّمر، 45)
ترجمه: و چون خدا به يگانگى ياد شود، دلهاى كسانى كه به آخرت ايمان ندارند دچار نفرت مىشود، و چون كسانى غير از او ياد شوند، به ناگاه آنها مسرور مىشوند.
الف – پس انسان باید مراقب قلبش باشد. قلب انسان کاروانسرا نیست که همگان به راحتی در آن ورود کرده، مدتی اطراق کنند و بعد خارج شوند. بلکه حرم الله است، بیت الله است، خانه امن است و جای احبای حقیقی.
ب – از جمله ضروریاتی که باید انسان بداند و مراقب نماید، این است که:
اول: بداند که فرق بین عشق، محبت و مودت، با هر گونه جاذبه یا کشش یا میل دیگری چیست؟ و نام هر کشش یا نیازی را محبت و عشق نگذارد. ندیدید یک پسر و دختر با یک نگاه هوسآلود به یک دیگر، گمان میکنند که عاشق هم شدهاند و به سرعت عشقشان مبدل به نفرت میگردد؟ چون از اول هم عشقی نبوده، بلکه یک کشش غریزی بوده که ارضا شده یا سرکوب گردیده و تمام شده است.
دوم: بداند که چه چیزی یا چه کسی را دوست دارد؟ چرا دوست دارد؟ چقدر دوست دارد؟ و چه میزان برایش ارزش قایل بوده و حاضر است برای این محبتش هزینه کند و چرا؟ آیا واقعاً این قدر میارزد؟ به عنوان مثال: پول و ثروت و غنا را همه دوست دارند، اما یک عده آبرو، شرف، حیا، عزت، غیرت، دین، دنیا و آخرت خود را بابت وصال این محبوب هزینه میکنند و یک عده نمیکنند، چرا که فهمیدهاند پول هدف نیست و وسیله است، چه ارزشی دارد، چه کاربردی دارد و چقدر میتوان بابتش هزینه نمود.
سوم: بداند که همه چیز فانی است به غیر از او (الله جلّ جلاله و وجه او)، چه در دراز مدت و چه در کوتاه مدت، چرا که این عالَم، عالمِ فناست – اگر محبوبش هم مانده باشد، خودش فانی شده و از او جدا خواهد شد. لذا فرمود:
«وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ» (القصص، 88)
ترجمه: و با خداوند معبود ديگرى مخوان. خدايى جز او نيست. جز ذات او (وجه او) همه چيز فانى است. فرمان از آن اوست و به سوى او بازگردانده مىشويد.
از این آیه میفهمیم که میفرماید: تو بندهی من هستی و نه دیگران، و فقط من إله هستم و نه دیگران، مضافاً بر این که فقط من و وجه من باقیست و نه دیگران، بازگشت نیز به سوی من است و نه دیگران، لذا باید معشوق و محبوبت من باشم و نه دیگران و اگر به کسی یا چیزی علاقه داری، در راستای محبت به من باشد، نه این که به جای من باشد. مثل این که معشوق، شاخه گلی که عاشق به او میدهد را دوست دارد، نه این که عشق متعلق به او را متوجه شاخه گل پژمردنی نماید. بدیهی است که در این صورت منفور و مورد غضب معشوق واقع میشود و با پژمرده شدن شاخه گل نیز دچار حسرت و پشیمانی میگردد:
«وَمِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللّهِ أَندَاداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللّهِ وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلّهِ جَمِيعاً وَأَنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ» (البقره، 165)
ترجمه: و برخى از مردم، در برابر خدا، همانندهايى [براى او] برمىگزينند، و آنها را چون دوستى خدا، دوست مىدارند؛ ولى كسانى كه ايمان آوردهاند، به خدا محبت بيشترى دارند. كسانى كه [با برگزيدن بتها، محبوبها و إلههای کاذب] ستم نمودهاند، اگر مىدانستند هنگامى كه عذاب را مشاهده كنند، تمام نيرو [ها] از آنِ خداست، و خدا سختكيفر است.
*- پس سعی کنیم که عاقل و بصیر باشیم، به محبوب و معشوق حقیقی عشق بورزیم و هر کشش یا گریز (حبّ و بغض) دیگری را در راستای محبت او قرار دهیم؛ آن وقت هم مبحتمان و کششمان اصولی خواهد بود، هم باقی خواهد بود (چون وجه او باقیست)، هم مفید خواهد بود و هم اندازهها همیشه رعایت خواهد و هم با آفات دیگری تحت لوای محبت آلوده نخواهد شد.
کلمات کلیدی:
گوناگون جوان