ایکس – شبهه / پاسخگویی به سؤالات و شبهات: همیشه ابتدا به هدف سؤال [که در نحوهی ساختارِ جملهبندی و آهنگ آن مشخص میگردد] و سپس به دغدغهی ذهنی خود نسبت به سؤال توجه کنید، تا یا خودتان پاسخ را بیابید و یا پاسخ ایفاد شده مفید افتد و حجابی مانع از درک و فهم آن نگردد.
حالا در این سؤال، مشکل و دغدغه ذهن کجاست؟ نقش استخوان مردهی بینماز در برکت – یا گناه طرف چه بوده؟ - یا زیر سؤال بردن عدالت خدا؟
الف – کافیست توجه نمایید که در این عالم هستی که به هم پیوسته است، همه اجزا در یک دیگر اثر دارند. وقتی دانشمندان یافتهاند، "اگر مگسی در پکن بال بزند، در آتمسفر لندن نیز تأثیر میگذارد"، دیگر تأثیراتی چون: دعا در گشایش – صله ارحام در طول عمر – صدقه در دفع بلا – روزی در رضایت والدین – رشوه، ربا و دیگر گناهان در کاهش نزولات و برکات آسمانی و ...، نه تنها بعید به نظر نمیرسد، بلکه کاملاً مفهوم میگردد.
ب – یک مثال ساده و ملموس: اگر آب شهر گلآلود و یا مملو از املاح بود و خوب تصفیه نشد، لولهها نیز از جنس آهن و قابل زنگ زدن بود، و بالاخره این املاح به جدار لولهها رسوب کرد و زنگزدگی نیز مزید بر علت شد، فلکه (یا شیر آب) را که باز کنید، آب نمیآید. حال آیا میتوان گفت: گناه آن فرد تشنهی نماز شب خوان که اکنون آب میخواهد چیست و عدالت خدا کجای این چرخه یا قصه است؟ یا اگر باد بوزد و بوی خوش را ببرد و بوی تعفن را بیاورد، میشود گفت: گناه ساکنین این خانه که همه اهل ایمان و طهارت و تقوا هستند چیست و عدالت خدا کجاست؟
ج – رزق، روزی، برکت (برکت یعنی پایداری و دوام خیر) نیز، نه همینطوری نازل میشود، نه همینطوری نصیب میگردد و نه همینطور با برکت (پایدار) میماند. هزاران هزار، بلکه میلیاردها به توان میلیاردها عامل وجود دارد تا یک قطره باران ببارد، مفید یا مضر افتد، فایدهاش بلند مدت (با برکت) یا کوتاه مدت باشد.
*- اگر یکی به شما بگوید: دهها گل خوشبو در این فضا کاشتهام، هر روز و هر ساعت نیز افشانه (خوشبو کننده) در هوا تزریق میکنم، اما نمیماند و بوی تعفن هم چنان پایدار است، و شما بگویید: علتش این است که لاشهی سگ یا گربهای در گوشهی این خانه افتاده است که متعفن شده؛ خیلی عجیب و قریب است و با عدالت خدا ناسازگاری دارد؟
*- پس چرا عجیب است اگر گفته شود، جسد یا قطعهای (استخوانی) از جسد کسی که اهل معصیت بود اینجا افتاده که سبب نزول بلا به این نقطه شده، و خیر در آن پایدار (با برکت) نمیگردد، موجب تعجب میشود؟ یا اگر گفته شود: جایی که ملائکه عذاب بیایند، ملائکه رحمت نمیآیند، تعجبآور و حتی مغایر با عدل الهی به نظر میرسد؟
این که عرفا میگویند: اگر در نقطهای به عبادت نشستی و دیدی حال مناسب دست نمیدهد، جایت را عوض کن، یک واقعیت است، هر عنصری، هر چیزی، هر مکانی، هر زمانی، هر رفتاری و ... تأثیر خودش را دارد و این عین عدل است.
د – البته ما در این بحث به صحت یا سقم این قصه کاری نداریم، اما صحت داشته باشد نیز بعید نیست، ولی دقت شود که "عدل الهی" یک مقولهی عقلی و شناختی است و با قصه اثبات نشده که با قصه نفی گردد یا زیر سؤال رفته و به چالش کشیده شود.
عدل یعنی قرار گرفتن یا قرار دادن هر چیزی در جای خودش. اگر چاقو یا شیء تیز و برندهای به قلب کسی فرو رود، او میمیرد، اگر چیزی به چشم فرو رود، او کور میشود، هر چند که اهل ایمان، نماز و نماز شب هم باشد، و این عین عدل است.
پس رزق نیز "قَدر معلوم"، یعنی اندازههای مشخص و علمی (معلوم) دارد، برکت نیز "قدر"، یعنی اندازههای مشخص و علمی دارد و همینطور هر امر دیگری. و هر گاه "قَدَر"ها برای پیدا شدن پدیده یا وقوع حادثهای جمع شدند - یعنی علت تامه حاضر شد – پیدایش معلول، قضای حتمی است - یعنی حتماً پدید آمده یا واقع میشود. این عین عدل است.
پس، منعی ندارد اگر قرار گرفتن استخوان مردهی بینماز یا اهل معصیتی، سبب بیبرکتی گردد و حتماً لازم نیست که صاحبخانه گناه خاصی کرده باشد و هیچ مغایرتی نیز با عدل خدا ندارد. بلکه در نظام علی و معلولی چرخه هستی، عین عدل است.
وقتی انسان به "قدر" (اندازهها) پیبرد، میتواند "باذن الله" در تغییر مقدرات، با اختیار خود عمل کند. مثل این که آن استخوان را بردارد و در جایی دیگر مدفون نماید.
« إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ » (القمر، 49)
ترجمه: همانا ما هر چيزى را به اندازه آفريدهايم
کلمات کلیدی:
گوناگون رزق و روزی عدل نماز