ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: بدیهی است در بارهی "شناخت" و "شناخت نفس" و طرح یا نقد نظریات فلاسفه اسلامی و غیر اسلامی، نمیتوان به یک یا چند صفحه بسنده نمود، لذا در ذیل فقط به چند نکتهی مهم اشاره میشود:
1- مبحث "شناخت" خود موضوعی بسیار پیچیده و عمیق است و به تناسب اطلاقش به موضوعات متفاوت نیز پیچیدهتر و عمیقتر میشود، به ویژه "نفس = خود" و تعاریف متفاوت آن.
2- در مورد نظریات فلاسفه غربی (یا به طور کلی غیر اسلامی)، دقت فرمایید که همیشه چنین نیست که هر چه میگویند، غلط و باطل باشد، بلکه مسئله همان ضرب المثل معروف در فسلفه، راجع به تعریف فیل توسط چند انسان چشم بسته است که یکی به گوشش دست میزند و میگوید: فیل موجودی شبیه بادبزن است و دیگری به پایش دست میزند و میگوید: شبیه ستون است و ... – پس هر کدام عضوی و جزیی را شناختند، اما مشکلشان این بود که شناخت خود را کامل و قطعی دانسته و به کل آن موجود تعمیم دادند.
3- نفس در موجودیت خودش عین علم و آگاهی است. منتهی مقولهی "علم" با "توجه به معلوم"، بسیار متفاوت است. از این رو نخستین کاری که از "نفس" (البته منظور نفس اماره حیوانی نیست، بلکه نفس در تعریف فلسفی آن) سر میزند، همان "علم" و "توجه" است.
در آموزههای حکمی قرآن کریم دقت شود که میفرماید: شناخت خدا، عقلی و فطری شماست، مهم این است که به آن "توجه" کنید. آیاتی چون: « فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا ...» - « إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ / الأنعام، 79»، اشاره، تذکر و تصریح به همین معناست.
4- اگر منظور و مقصود نهایی از "نفس" همان ذات باشد، هیچ ذاتی قابل شناخت نیست. چنان چه میدانیم "شناخت" مستلزم احاطهی علمی است. پس اگر قرار باشد "شناخت ذات" حاصل گردد، لازم میآید که "علم و شناخت" غیر از ذات باشد و بر آن احاطه کند.
5- از این رو، هر ذاتی با "نشانه"هایش شناخته میشود. یعنی در واقع این نشانهها و حالات هستند که شناخته میشوند و نه خود ذات. حال چه ذات باریتعالی باشد و چه ذات مخلوقات او و از جمله انسان.
اگر به شما بگویند: "خود را تعریف کنید؟" میگویید: انسان هستم، مرد یا زن هستم، چاق یا لاغر هستم، بلند یا کوتاه هستم، مسلمان یا غیر مسلمان هستم، ایرانی یا غیر ایرانی هستم و ...، اینها همه نشانههای شماست و نه خود شما و ذات شما.
6- اگر دقت کنید، در بیان و توصیف تمامی نشانهها، حالات، ویژگیها، شاخصها و مشخصهها، آن چه ابتدا صورت میگیرد، "توجه" است. توجه به نشانههای هستی که علم آن به صورت حضوری یا حصولی – فطری یا اکتسابی – جبری یا اختیاری، برای ما حاصل شده است.
و البته بحث در خصوص "شناخت" و "شناخت یا درک نفس" بسیار مفصل است که مستلزم مطالعهی مرحله به مرحله آن در عرصه "فلسفه – یا حکمت" میباشد.
کلمات کلیدی:
پاسخ های کوتاه علم