ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: قبل از پاسخ، دقت کنید که (شیطان نفس و شیاطین بیرونی) برای دور نگهداشتن ذهن انسان از تفکر در آیات قرآن کریم، معارف اسلامی و فکر کردن به آخرت، از چه راههایی وارد میشوند؟! حتی از راه خود خدا و آخرت و پرهیز از گناه و ... نیز وارد میشوند!
الف – فکر کردن هیچ گاه موجب گناه نمیشود، البته به شرطی که عاقلانه باشد. تمامی گناهان به خاطر همین فکر نکردن عاقلانه، به ویژه در خصوص معاد است. در احادیث و روایات بسیار تصریح شده است که دو ساعت فکر کردن، از عمری عبادت بالاتر است و تصریح شده است که دین و ایمان به زیادتی نماز و روزه نیست، بلکه به زیاد فکر کردن در کار خداست. در قرآن کریم آیات بسیاری تأکید بر تفکر دارد:
«الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىَ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذا بَاطِلاً سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» (آلعمران، 191)
ترجمه: آنان كه خدا را ايستاده و نشسته و (خفته) بر پهلوهاى خود ياد مىكنند، و در (اسرار) آفرينش آسمانها و زمين مىانديشند (و از ته دل يا توأم با زبان مىگويند) پروردگارا، اين (دستگاه عظيم) را بيهوده نيافريدى، تو (از كار بيهوده و باطل) منزهى، (و لا بد براى هدف والاى تكليف ذوى العقول و حصول استحقاق ثواب و عقاب در دنيا و فعليت آن در آخرت است) پس ما را از عذاب آتش نگاه دار.
ب – خداوند متعال هر آن چه در آسمانها و زمین خلق کرده را رام (مسخر) انسان نموده (قابل دسترسی علمی و عملی قرار داده) است، همه را نشانه (آیات) قرار داده است، تا انسان "تفکر" کند و به وحدانیت و عظمت او بیشتر پیببرد. با دیدن علم، علیم را بشناسد، با دیدن زیبایی جمیل را بشناسد، با دیدن قدرت، قادر را بشناسد ...، اینها همه تجلی اسمای جمال و جلال الهی است:
«وَسَخَّرَ لَكُم مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مِّنْهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لَّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» (الجاثیه، 13)
ترجمه: و آنچه در آسمانها و آنچه در اين زمين است همه را كه (وجود و حفظ و تدبيرشان) از اوست به سود شما مسخر نمود. حقّا كه در اين (تسخير) نشانه هايى (از توحيد و قدرت و رحمت او) است براى گروهى كه مىانديشند.
ج – خداوند متعال تمامی انبیا و رسولان و کتب آسمانی را برای هدایت فرستاده است. قرآن کریم و تمامی آیات آن را، چه تاریخ و قصص باشد، چه حکمت و استدلال و احکام باشد، چه خبر از گذشته یا آینده و آخرت باشد را برای فکر کردن و در نتیجه هدایت شدن به رشد و کمال فرستاده است. حال میگویند: "آیا تفکر در آنها در موجب ارتکاب گناه نمیشود؟!" – خب ببینید این یعنی چه؟ یعنی خدا آیاتی فرستاده که تفکر در آنها موجب معصیت خودش میشود؟ این که رد علم، حکمت و هدایت باریتعالی و اثر قرآن کریم در هدایت بشر است!
«بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ» (النّحل، 44)
ترجمه: با دلايل روشن (معجزات) و كتابهاى پندآموز آسمانى (آنان را فرستاديم) و به سوى تو نيز اين ذكر (قرآن) را فرو فرستاديم تا براى مردم آنچه را كه به سوى آنها نازل شده روشن كنى و باشد كه بينديشند.
د – انسان متشکل از روح و جسم است؛ در این دنیا و آن دنیا، روح و جسم دارد. روحش لذتها و المهای خودش را دارد و جسمش نیز لذتها و المها (خوشایندها و ناخوشایندهای) خودش را دارد. نه روح آدمی از خوردن یک پرس چلوکباب خوشمزه لذت میبرد و نه جسم آدمی از مطالعه فهمیدن یک حقیقت علمی چاق و فربه میشود. توجه زیادی به نفس و پرخوری، روح را از بیتوجهی خسته میکند، مطالعه نیز چشم و احیاناً ذهن را خسته میکند. نماز شب، روح را ارتقا و کمال میبخشد، اما حتماً جسم را خسته و بیخواب میکند.
پس، انسان در بهشت لذایذی برای جسمش دارد و لذایذی برای روحش؛ در جهنم نیز دردها و المهایی برای جمسش دارد و دردهایی برای روحش؛ و در قرآن کریم به تمامی این موارد تصریح شده است، تا انسان فکر کند، بداند، تعقل کند و بفهمد، و با بصیرت و اختیار، انتخاب نماید.
تفکر یا تخیل:
تخیل و وَهم، قبل از تفکر و تعقل است. منتهی برخی در همان مرحله تخیل و وهم میمانند و از آن به وادی تفکر و تعقل صعود نمیکنند.
چرا کودک بازی را دوست دارد، اما وقتی بزرگ شد، دیگر دنبال آن بازیها نمیرود [و البته وارد بازیهای مشابه و بزرگتر میرود]، چون قوه تفکر و تعقل او هنوز کامل نشده و در وادی «تخیل و توهم» غوطهور است. او یک اسباببازی را واقعی فرض میکند و یک ماشین را دستش میگیرد و گمان میکند که این ماشین واقعی است و خودش مالک و رانندهی آن میباشد؛ با دستش آن را حرکت میدهد و با دهانش نیز صدای متور، اگزوز یا ترمزش را در میآورد. – خب نام این فعالیت ذهن دیگر تفکر نیست، بلکه تخیل است.
بازیهای بزرگان:
همین کودک، با همین تخیلات بزرگ میشود، اما اگر به وادی تفکر و تعقل وارد نشود، هم چنان مشغول بازی با اسبابهایی در اندازههای بزرگتر میشود. بازی خانهسازی، ماشینبازی، پلیس بازی، جنگ بازی و ... . برای او این امور اسباب و وسایل رشد نیستند (چون تفکر و تعقل ندارد)، بلکه هم چنان وسیلهی سرگرمی و بازی هستند، لذا فرمود اگر به این دنیا چنین نگاه شود، «لهو و لعب» است، یعنی بیهودگی و بازی است، متاعی برای فریب خود و دیگران است.
«اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطَامًا وَفِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ» (الحدید، 20)
ترجمه: بدانيد كه زندگى دنيا، در حقيقت، بازى و سرگرمى و آرايش و فخرفروشىِ شما به يكديگر و فزونجويى در اموال و فرزندان است. [مَثَل آنها] چون مثل بارانى است كه كشاورزان را رُستنى آن [باران] به شگفتى اندازد، سپس [آن كشت] خشك شود و آن را زرد بينى، آن گاه خاشاك شود. و در آخرت [دنيا پرستان را] عذابى سخت است و [مؤمنان را] از جانب خدا آمرزش و خشنودى است، و زندگانى دنيا جز كالاى فريبنده نيست.
بازیهای فکری بزرگان:
همینها اگر در مقام اندیشه نیز قرار گیرند، چون تفکر و تعقلشان هنوز آکبند مانده، با اندیشه نیز بازی میکنند، یعنی در همان وادی "تخیل و توهم" سیر میکنند، مرتب نظریه میدهند و به جای تفکر و تعقل در رد یا اثبات نظریهی خود یا دیگران، از این گمانها و ظنهای تبعیت و پیروی هم میکنند، در حالی که میدانند این نظریهها، به هیچ وجهی جایگاه حقیقی و علمی ندارند.
«وَمَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنًّا إَنَّ الظَّنَّ لاَ يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا إِنَّ اللّهَ عَلَيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ» (یونس، 36)
ترجمه: و بيشتر آنها (در اعتقاداتشان) جز از ظنّ و گمان پيروى نمىكنند، با آنكه بىترديد (ظنّ و) گمان از هيچ حقّى بىنياز نمىسازد، همانا خداوند به آنچه مىكنند داناست.
تفکر یا تخیل در مورد بهشت و جهنم:
بیان شد که انسان متشکل از جسم و روح است و برای هر کدام نیز خوشایندها و ناخوشایندهایی وجود دارد که در قرآن کریم به تمامی موارد آن تصریح شده است. البته برای این که انسان پس از تخیل، دربارهی آنها تفکر و تعقل نماید.
مثال: فرض کنید کسی در ذهنش، بر خورداری از خانهای مناسب را تخیل و تصور میکند، سپس تفکر میکند که چگونه میتواند به چنین خانهای دست یابد، لذا برنامهریزی و تلاش مینماید – اما دیگر اصلاً تفکر نمیکند، بلکه تا این تخیل در ذهنش ایجاد شد، وارد توهم شده و در اتاقها و حیات و حمام این خانه سیر و سلوک میکند؛ بدیهی است که او دیر یا زود، با صدا و تلنگری از وادی تخیل بیرون میآید و میبیند که نه تنها خبری از خانه و اتاق و حمامش نیست، بلکه هم عمرش را تلف کرده و هم دستش خالی است. مرگ و معاد نیز همینطور است.
*- پس اگر کسی با خواندن یک آیه درباره نعمات و لذایذ جسمی بهشت، وارد تخیل شد، مثلاً حوریان را تصور کرد و بعد در اوهام فرو رفت و در نیامد، مشکل از اوست نه از آیات و یا تفکر در آنها – به او باید گفت: لطفاً کمی هم در تخیل عذابهای جهنم فرو برو، شاید به تو نزدیکتر باشد و این تخیل سبب گردد که تفکر کنی و کاری کنی که از این عذابها به دور مانی – چنان که تخیل در نعمات بهشت نیز باید سبب گردد تا انسان تفکر کند و کاری کند که به این نعمات دست یابد.
کار فکر:
کار فکر، کنکاش، جستجو، کاووش و برنامهریزی برای رسیدن و تحقق خواسته است. کار عقل و وحی نیز جهت مثبت دادن به تفکر است. پس اگر تفکر مبتنی بر عقل و وحی شد، سبب رشد میگردد، اما اگر مبتنی بر نفس شد، تفکر شیطانی میگردد. پس حتی دیدن یک دیوار یا خواندن یک رُمان نیز میتواند انسان را به تخیل و تفکر گناه بکشاند.
آیات قرآن کریم نیز برای تخیل و اوهام نیست، بلکه برای تفکر و تعقل نازل و ابلاغ گردیده است.
کلمات کلیدی:
قرآن معاد