انسان (7) – ناسپاس و مأیوس
وَإِذَآ أَنْعَمْنَا عَلَى الإِنسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَى بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ كَانَ يَؤُوسًا (الإسراء، 83)
ما هر گاه به انسان نعمتى عطا كرديم رو بگردانيد. و دورى جست و هر گاه شر و بلائى به او روى آورد (مى بينى كه) به كلى مايوس و نااميد شد.
شاید آدم افادهای بسیار دیده باشید که دائم سرشان با فیس و افاده به این طرف و آن طرف (بِجَانِبِهِ) میچرخد. کسانی که وقتی به آنها لطفی میکنید، چنان آن را از شما اخذ کرده و روی بر میگردانند که گویی وظیفه شما بوده و تازه کوتاهی هم کردهاید؟! این حالت گاه در خانواده، میان پدر، مادر و فرزندان و یا همسران بسیار اتفاق میافتد. اخلاق برخی نسبت به خداوند منّان بسیار بدتر از این است، جان و مَلکوت و رزقشان دست اوست، اما وقتی نعمت خدا را میگیرند، مشغول به دنیای کوچک خودشان شده و از او روی بر میگردانند و چه بسا کفر هم بورزند! از سویی دیگر تا نعمت از دستشان میرود یا شرّی به آنها میرسد، چنان مأیوس میشوند که گویی کل عالم سیاه شده است. داد و بیداد که پس خدا کجاست؟ پس چرا نداد؟ مقصر پدر و مادر من هستند! در این جامعه هیچ راهی برای رشد و فلاح نیست، من بدبختم و هیچ امیدی به آینده و خوشبختی ندارم و ... .
کلمات کلیدی:
حدیث امروز «انسان»