میگویند دین چیزی غیر از سه اصل گفتار، رفتار و پندار نیک نیست. لطفا توضیح دهید افرادی که مدعی و معتقد به این دیدگاه هستند، چه کمبودهایی از منظر اعتقادی، رفتاری و غیره نسبت به مسلمانان دارند.
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: اگر چه این فقط یک شعار است، اما معتقدین به آن، اگر خارج از شعار تفکر هم بکنند، با چندین و چند اشکال اساسی مواجه میگردند که به عنوان نمونه به برخی از اساسیترین آنها در ذیل اشاره میگردد.
اول: چه کسی گفته که دین یعنی "سه اصل گفتار، پندار و کردار نیک؟" – البته که دین حق، به این سه اصل دعوت میکند، اما نمیشود گفت: «دین یعنی این سه اصل»، آن هم بدون دلیل و فقط با شعار.
حالا اگر کسی پندار و کردارش نیک بود، اما گفتارش نیک نبود، گاهی بددهانی کرد و یا با زبان کسی را آزرد، دین او نصف میشود؟ یا دین دارد، اما مرتکب خطا و گناه شده است؟ یا اصلاً دین ندارد؟ وقتی گفته میشود "اصل"، یعنی هر کدام نباشد، طرف از دین خارج است. مثل کسی که بگوید من توحید را قبول دارم، اما معاد را قبول ندارم یا در نبوت شک دارم.
دوم: «نیک» یعنی چه؟ تغریفش چیست؟ چه کسی تعریف کرده است؟ چه کسی باید خوشش بیاید و من به این راضیام، این کردار و گفتار و پندار نیک بود. ملاک و محک چیست؟ نمیشود همینطوری کلی گویی کرد و بعد هم اضافه گویی کرد و گفت: «دین یعنی این سه اصل».
به عنوان مثال: از نظر یک دولت بیگانه، کار (کردار) یک جاسوس نیک است – پندارش هم نیک است و گفتارش نیک اندر نیک است؛ اما به لحاظ دولتِ هدف، نه تنها به هیچ وجه نیک نیست، بلکه مجازات اعدام هم دارد. نزد اهل فساد و فسق و فحشا، همهی پندارها، گفتارها و کردارها در این عرصه "نیک" است، نزد دیگران "کراهت" دارد و ... .
سوم: حیطهی پندار و گفتار و کردار یک، کجا و چقدر است؟ مثلاً کسی توحید و معاد را قبول نداشت، یعنی کافر بود، اما مثل یک حیوان ساده زندگی کرد، فقط در اندیشه ارتزاقش بود، کار بد هم نکرد و حرف بد هم نزد، چه میشود؟ آیا دیندار است یا خیر؟!
چهارم: معنای "پندار" چیست؟ آیا "فکر و اندیشه" است، یا ظنّ و گمان. اگر ظنّ و گمان باشد که ارزشی ندارد، اما اگر معنایش "فکر و اندیشه" باشد، هر کسی "فکر و اندیشه"ی خود را نیک میداند. کدام صاحب نظریهای، تفکرات خویش را "نیک" ندانسته است؟ مارکس، لنین، ماکیاول، چگوارا، بودا، سامری یا ...؟ کدام دین و مکتبی خود را نیک نمیداند: اسلام، مسیحیت و یهودیت امروزی، زرتشتی، بودیسم، لائیسم، کمونیسم، امپریالیسم ... و سایر ایسمها؟!
حال پندار نیک کدام است؟ تعریفش چیست؟ ملاکش کدام است؟ با چه چیزی اندازهگیری میشود؟ چه کسی تعیین میکند؟ داوری و قضاوتش با کیست؟
نکته: پس بسیار دقت کنید که همیشه شعارهای کلّی، کاملاً بیمحتوا و ناکار هستند و البته ابزار دست منحرفها و منحرفکنندگان (شیاطین انس و جنّ) قرار میگیرند. مثل این که کسی شعار بدهد: «آزادی» - «دوستی» - «دشمنی» - «اخلاق» - «تعامل» ...، و هیچ تعریف و نیز محدوده و ملاکی برای آنها ارائه ندهد.
اسلام:
اسلام همه اینها را تعریف کرده است. انسان را تعریف کرده است، دین درست و قیّم را تعریف کرده است، اندیشه نیک را به تناسب هدف و در نهایت هدف غایی که رشد و لقاء الله است تعریف کرده است، ایمان و عمل صالح را تعریف کرده است، قول صادق (گفتار نیک) را تعریف کرده است و برای هر کدام نیز مثالها و مصداقها بیان داشته است، چرا که با کلیگوییِ شعاری، نه تنها هیچ کس هدایت نمیشود، بلکه همگان منحرف میشوند. شعارهای کلّی و بدون تعریف را هر کسی به زعم خود و به نفع خود تعریف میکند، بعد جهان انسانی میشود آنارشیست و حکومت میشود فاشیست، همان گونه که اکنون چنین شده است.
وقتی دموکراسی تعریف، حد و حدود معینی نداشته باشد، آن که قدرت در دست اوست (دیکتاتور) تعریف میکند که دموکراسی یعنی چه و مصادیقش کدامند!
وقتی قانون و قانونمندی تعریف نشد، فرعون زمان میگوید: قانون همان است که من میگویم!
وقتی تعریف از "دین"، من درآوردی شد، کفار که خودشان دین دارند، به پیروان ادیان الهی میگویند: شما مرتجع هستید و دین افیون جامعه است!
تعریف دین:
دین یعنی نوع جهانبینی، گرایش و نگرش به آن و مجموعه قوانین منطبق بر آن.
حال خواه مادی باشد یا الهی. خواه دین حق باشد یا باطل. پس لفظ "دین" خودش یک واژه کلّی و عمومی است، از این رو باید تعریف شود که کدام دین؟ دین خدا یا دین ابلیس، یا دین شیاطینِ دیگر، یا دین کفار، یا دین شیطانپرستان، یا دین نفسپرستان، یا دین «ایسم»های دیروزی و امروزی.
اصول دین الهی، یعنی دو اصل اعتقادی «توحید و معاد»، آن هم با مشخصههایی که مبدأ و غایت [خداوند عزّوجل] تبین و تعریف میکند و البته منطبق با عقل و فطرت است، تا برای همگان مفهوم و قابل پذیرش باشد و فروعش نیز منطبق با این دو اصل است.
چند آیه:
(دین قیّم، دین فطرت و تسلیم خدا شدن است):
دین: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ» (الرّوم، 30)
ترجمه: پس حقگرايانه روى دل خود را به سوى اين دين (دين اسلام) كن همان طريقه و آيين فطرى خدا كه مردم را بر پايه آن آفريده و سرشته، (و) هرگز تبديلى در آفرينش (تكوينى) خدا نباشد (و در آيين تشريعى او هم نبايد باشد)، اين است دين ثابت و استوار، و لكن بيشتر مردم نمىدانند.
«إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوْتُواْ الْكِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَن يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللّهِ فَإِنَّ اللّهِ سَرِيعُ الْحِسَابِ» (آلعمران، 19)
ترجمه: به يقين دين (حقيقى كه انبيا آورده و به صورت شرايع به بشر عرضه داشتهاند) در نزد خداوند همان اسلام است، و كسانى كه كتاب آسمانى به آنها داده شده (مانند يهود و نصارى، در دينشان) اختلاف نكردند مگر پس از آنكه آنها را (به حقيقت امر) علم آمد، (آن هم) از روى حسد و برترىجويى. و هر كس به آيات خدا كفر ورزد پس (بداند كه) خداوند زودرس به حساب است.
(پندار نیک – جهانشناسی هدفدار)
«الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىَ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذا بَاطِلاً سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ»
ترجمه: آنهايى كه در هر حالت (ايستاده و نشسته و خفتن) خدا را ياد كنند و دائم فكر در خلقت آسمان و زمين كرده و گويند پروردگارا اين دستگاه با عظمت را بيهوده نيافريدهاى، پاك و منزهى، ما را به لطف خود از عذاب دوزخ نگاهدار.
(گفتار نیک – معرف و هدایت کننده):
«وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِّمَّن دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ» (فصلت، 33)
ترجمه: و چه كسى خوش گفتارتر است از آن كس كه به سوى خدا دعوت كند و عمل شايسته به جا آورد و (از عمق دل) بگويد همانا من از تسليمِ (خدا) شدگانم (مسلمان یعنی تسلیم خدا)
(کردار نیک – خروج از ظلمت به نور با هدایت خدا)
«رَّسُولًا يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِ اللَّهِ مُبَيِّنَاتٍ لِّيُخْرِجَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ وَيَعْمَلْ صَالِحًا يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا قَدْ أَحْسَنَ اللَّهُ لَهُ رِزْقًا» (الطلاق، 11)
ترجمه: رسولى كه آيات روشن و روشنگر خدا را بر شما تلاوت مىكند تا كسانى را كه ايمان آورده و عملهاى شايسته كردهاند از تاريكىها (ى شرك و كفر و فسق و فساد جامعه) به سوى نور (هدايت و توحيد) بيرون آورد. و هر كس به خدا ايمان بياورد و كردار شايسته نمايد خدا او را به بهشتها و باغ هايى كه از زير (ساختمانها و درختان) آنها نهرها جارى است درمىآورد كه براى هميشه در آنجا جاودانهاند، حقّا كه خدا روزى را براى او نيكو كرده است.
- تعداد بازدید : 8718
- 14 اردیبهشت 1394
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون