آسمان - در آیه 29 سوره بقره میفرماید "او همانیست که هر آنچه در زمین است را برای شما خلق کرد سپس آسمانهای هفتگانه را آفرید .." - طبق یافتههای علمی، کائنات قابل رویت حدود 13.7 میلیارد سال پیش در اثر انفجاری موسوم به مهبانگ ایجاد شدهاند و کره زمین حدودا 9 میلیارد سال پس از این انفجار از بقایای (خاکسترهای) ستاره های نسل اول یا دوم شکل گرفته است؛ حالا چگونه است که در آیه مذکور خلق آسمان (ها) از نظر زمانی بعد از خلق زمین ذکر گردیده؟ (فوق لیسانس)
ایکس – شبهه – پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: آیه و ترجمه آن به شرح ذیل است:
«هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا فِي الأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» (البقره، 29)
ترجمه: اوست كسى كه آنچه در زمين است، همه را براى شما آفريد، سپس به آسمان پرداخت و آنها را به صورت هفت آسمان بر پا كرد و او به هر چيزى داناست.
آیا در این آیه هیچ بحثی از خلقت آسمانها شده است؟
الف – اولین مشکل ما چه در برخی ترجمهها و چه در محاورهها، این است که کلمات بسیاری را به یک معنا فرض میکنیم و بیان میداریم، و حال آن که وقت تفسیر و تحلیل، باید به معنای همان کلمه رجوع شود. به عنوان مثال در محاوره، اغلب معنای عشق، محبت، مودت، دوست داشتن، خوش آمدن، مایل بودن، گرایش شدید و ...، یکی فرض میشود. گوینده در لفظ همانطور میگوید که من عاشق مادرم یا همسرم هستم، که دیگری میگوید: من عاشق فلان خودرو یا قورمه سبزی یا بازی فلان فوتبالیست، یا خودرو یا شهر هستم.
این مشکل وقت تلاوت قرآن کریم و نیز ترجمه آن نیز وجود دارد و بیشتر بروز مینماید. به عنوان مثال: اگر بفرماید: «خَلَقَ = آفرید» - یا بفرماید: «فَطَرَ = گشود» - یا بفرماید: «اسْتَوَى عَلی = سلطهاش را انداخت» - یا بفرماید: «اسْتَوَى إِلَى = آهنگ و قصد کرد» و ...، همه را به یک معنا گرفته و در یک کلمه میگوییم: «خلق کرد»!
مثالی از دو زبان فارسی و آلمانی: ما در فارسی فعل رفتن را صرف میکنیم و در محاور میگوییم: فلانی به خانه رفت، به سر کار رفت، به مشهد رفت، به کربلا رفت و یا حتی به سوی خدا رفت (یعنی در گذشت)؛ در این ادبیات به هیچ وجه "وسیله" رفتن مشخص نمیشود. در ادبیات و زبان آلمانی کاملاً مشخص میشود، یعنی اگر کسی با پیاده رفته باشد، از فعل «Gehen » استفاده میکنند، اگر با وسایل زمینی مثل دوچرخه، موتور، خودرو، قطار و کشتی رفته باشد از فعل: «Fahren» استفاده میکنند، و اگر کسی با هواپیما یا وسایل پرنده رفته باشد، از فعل «Fliegen» استفاده میکنند و مُردن هم که اصلاً کلمه و فعل دیگری «Toten» دارد. اما مترجم فارسی چارهای ندارد که فقط از فعل «رفتن» استفاده کند، خواه بگوید: او به آلمان "رفت"، یا بگوید: او به رحمت خدا "رفت".
ب – مشکل دیگر آن است که گمان میکنیم هر کجا کلمه «ثمّ = سپس» آمد، حتماً اشاره به تأخر زمانی دارد، در حالی که گاه اشاره به تأخر درجه و مقام است و گاه مفید ترتیب ذکری است، نه ترتیب واقعی... و مشکلات دیگر. مثل این که اگر در فارسی بگویید: "من پس از رفتن به مدرسه، به خانه برگشتم"، تأخر زمانی است – اگر بگویید: پس از توحید، نیکی به پدر و مادر فرض و واجب شده است، تأخر رتبهای است و ... .
ج – از این بحث تخصصی در زبان، ادبیات قرآنی و اصول تفسیری بگذریم و به اصل مطلب دقت نماییم:
یک – چنان چه در آیه فوق و ترجمهاش مشهود است، راجع به خلق مایحتاج حیات انسان در زمین بحث شده است، اما در خصوص آسمانها، اصلاً کلمه "خلق" نیامده و بحث از خلقت آنها نشده است، بلکه بحث از پرداختن و برپا داشتن آسمانها بر اساس طبقات هفتگانه است. اگر شما در فارسی بگویید: من پس از ساختن چند صندلی به اتاق پذیرایی پرداختم و آن را منظم کردم و چیدم، معنایش این نیست که اتاق پذیرایی قبلاً نبوده و شما مانند صندلی، آن را ساختهاید، بلکه قبلاً ساخته شده بود، حالا چینش آن را انجام دادهاید.
پس، در آیهی مورد بحث، نه سخنی از خلقت اولیهی زمین به میان آمده و نه سخنی از خلقت آسمان، لذا نمیتوان مستند به این آیه در باره تقدم و تأخر خلقت آنها بحث کرد، بلکه بحث از خلقت مایحتاج انسان در زمین، از جاذبه و جو گرفته – تا باد و ابر و باران – تا دریا و رود و ... چه بسا حیوان و گیاه. حال اگر گفته شود که خلقت و حیات آنها مستلزم وجود خورشید، ستارگان، کهکشانها و ... میباشد، هیچ منافاتی ندارد، چرا که اینها همه در آسمان اول است.
دو – تمام سیارات، کرات، ستارگان، کهکشانها و ... که با علم تجربی برای انسان قابل شناخت شده است، همه در داخل همین آسمان اول است. پس شش آسمان دیگر، آسمانهای طبیعی و مادی نیستند. چنان که در آیه دیگری شرح میدهد که «قضا» یا قوانین و احکام حتمیِ آسمانهای دیگر را به آنها وحی کردیم و آسمان دنیا را به ستارگان زینت دادیم:
«فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاء أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ» (فصلت، 12)
ترجمه: پس آسمانها را هفت عدد قرار داد، در دو روز (دو دوره) و امر هر آسمانى را در آن وحى كرد و ما آسمان دنيا را به فانوسهايى زينت داديم ستارگانى كه هم زينت آسمانند و هم حافظ آن، اين است تقدير خدايى كه عزيز و داناست.
ملاحظه: دقت شود که در آیهی فوق نیز بحث از هفت آسمان است، اما نه خلقت آنها، بلکه قرار دادن آنها به هفت طبقه، و وحی نظام و امور هر آسمانی به خودش در دوره؛ و سپس به آسمان دنیا اشاره دارد که ستارگانش هم زیبایی بخش هستند و هم حافظ نظم آن.
د – این که از عمر زمین و سایر سیارات و کهکشانها چقدر گذشته، تخمینهایی است که با توجه به دستآوردهای علمی بیان میشود و با پیشرفت علم، محاسبات و نتایج نیز متغیر میگردد.
ﻫ - بیگ بنگ و مهبانگ (انفجار بزرگ) و ... نیز همه فرضیه است و به صورت علمی (تجربی) ثابت نشده است؛ هر چند که اگر ثابت شود نیز هیچ منافاتی با آیات کریمه ندارد، چرا که بحث از یک انفجار دارد؛ انفجاری که حتماً در عدم و از عدم رخ نداده و حتماً مسبوق به وجود ماده یا اتمی باید باشد که دچار انفجار شدید شده است. مثل این که در قرآن کریم میفرماید، به آسمان پرداخت، در حالی که به شکل دود یا بخار بود. همین کلمه "بود"، نشان میدهد که خلقتش قبلاً صورت پذیرفته و حالا شکل و نظم جدید به آن داده میشود:
«ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ اِئْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ» (فصلت، 11)
ترجمه: سپس بر آسمان كه در آن هنگام دودى بود بپرداخت و آن گاه به هر دو فرمود: چه بخواهيد و چه نخواهيد بايد تحت فرمان درآييد گفتند به طوع و رغبت تحت فرمانيم.
حال اگر گفته شود: اتمی بود و منفجر شد یا دودی متراکم بود و منفجر شد و ...، خود حاکی از آن است که خلقتی بوده و تغییری به صورت انفجار اولیه، یا انفجار بزرگ و ... در آن ایجاد شده است. انفجار، باز شدن است. خب باید چیزی بوده باشد که منفجر و باز شود. مثل این که در قرآن کریم میفرماید: در زمین انفجار ایجاد کردیم و چشمهها را از آن خارج کردیم. یعنی زمین بود، آب زیر زمین نیز بود، بعد در زمین انفجار شد و آن آب بیرون آمد. همان گونه که ما زمین را منفجر میکنیم و معادن زیر زمینی را بیرون میآوریم:
«وَفَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُونًا فَالْتَقَى الْمَاء عَلَى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ» (القمر، 12)
ترجمه: و زمين را به (جوشش) چشمههايى شكافتيم، پس (دو تا) آب به صورتى كه مقدر شده بود به هم درآميخت.
نکته: دقت کنیم که در آیه فوق از چه کلماتی استفاده شده است. یکی انفجار است، یعنی زمین شکافته شد، یکی علت این انفجار است که میفرماید جوشیدن و فشار آب سبب آن شده است، و دیگری "امر" است، علت غایی همان "امر" الهی است و خود به خود اتفاق نیافتاده است و بالاخره «قَدْ قُدِرَ»، یعنی به طور حتم، یقین و قطعی، بر اساس اندازهگیری بوده است، یعنی نظام خلقت و حوادث طبیعی و غیر طبیعی آن، همه علیمانه، حکیمانه، حساب شده و بر اساس "قدر" و اندازه میباشد.
پس، یک موقع آیات قرآن کریم را همین طور از رو میخوانیم و برای فهم بیشتر به ترجمهی آن نظری میاندازیم؛ در اینجا اشکالی ندارد که کلمات متداول و رایج و مفهوم خود را به کار ببریم، اما یک موقع قصد تحلیل، بررسی و تفسیر داریم (چه قرآن کریم و چه هر متن دیگری)، در اینجا باید دقیقاً به معنا و مفهوم کلمات در همان ادبیات دقت نماییم و نمیتوانیم ابتدا کلمهی رایج خود را بر آن بار کنیم و سپس نسبت به آن ترجمه، به خود آیه (یا متن) ایراد و اشکال وارد نماییم.
- تعداد بازدید : 11247
- 29 اردیبهشت 1394
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: قرآن ذکر سوره بقره علم
نظرات کاربران
عالی جواب دادید
در پاسخ به "خطاب به..." جنابعالی نه به شبهه مطرح شده پاسخ دادی و نه پاسخ قانع کننده ای به اشکالاتی که به بقیه دوستان گرفته بودی ، داده ای. انتقاداتت هم حالی از اشکال نیست. بگذریم. از نظر بنده تنها پاسخی که به شبهه وارد شده می شود داد این است که مراد از هفت آسمان در این آیه، طبقات جو زمین از قبیل تروپوسفر، استراتوسفر، مزوسفر، یونوسفر، اگزوسفر... هستند که بعد از خلقت و تشکیل زمین ایجاد شده اند و هیچ منافاتی هم با خلقت کهکشانها و ستارگان پیش از خلقت زمین ندارد. البته علم تجربی تابحال وجود پنج طبقه را کشف و اثبات کرده و چه بسا دو طبقه دیگر در آینده کشف شوند. چون بحث در مورد بیگ بنگ بسیار مفصل است از ورود به آن خودداری می کنم. زمان قبل از عالم ماده هم وجود داشت و از آن دَم و لحظه که خداوند پدیده ای را خلق کرد زمان هم مثل سایه ای که حاصل از تابیدن نور به جسمی بوجد می آید ایجاد شد. عالم غیر ماده که من آن را عالم بالا یا عالم اعلی می نامم قبل از عالم ماده به امر و خواست خداوند خلق شد که شامل ملائک، روح، بهشت، دوزخ... می باشد. پس خلقت جهان مادی، مبداء و شروع زمان نیست چون قبل از آن پدیده های دیگری وجود داشته اند.
سایت: این نظر شماست.