آقای هاشمی گفت: پیامبر اکرم (ص) به حضرت علی(ع) گفت: شما میتوانید ولی باشید، اما باید مردم شما را بپسندند، چرا که واقعاً رأیگیری و خواست مردم اصل معتبری است. (یزد)
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات:
ایشان هستند که باید سند معتبری برای اینگونه احادیث و روایاتی که نقل میکنند بیاورند (ما که نیافتیم) – ایشان خاطرات بسیاری از امام خمینی رحمة الله علیه، به سند خودشان نقل میکنند، اما دیگر در مورد احادیث نمیتوانند این کار را بکنند، چرا که نه در آن زمان بودهاند و نه نزدیک به آن زمان بودهاند و نه محدث هستند که به سند خودشان حدیث نقل کنند.
اما اگر بگویند: این بیان "نقل به مضمون است" نیز نباید به گونهای باشد که معانی دیگری بر آن مترتب گردد و شائبهی مصادره به مطلوب احادیث توسط ایشان را در اذهان ایجاد کند.
حال صرفنظر از گوینده، به اصل موضوع که بسیار مهم و سرنوشتساز است میپردازیم:
مگر نبی مکر صلوات الله علیه و آله، وقتی رسول شدند، مورد پسند مردم بودند؟ حتی سالها بعد نیز مورد پسند نبودند که مجبور به هجرت شدند. پس رأی مردم مثمر است، اما الزاماً «معتبر» نیست، چون ممکن است نزد خداوند متعال هیچ ارزش و اعتباری نداشته باشد.
انتخاب امام:
نبوت، رسالت، ولایت و امامت، به خواست و انتخاب شخصی افراد نمیباشد؛ نه شخص اگر دلش خواست میتواند نبی، رسول و ولیّ الله گردد و نه دیگران با رأی و تصمیم خود میتوانند ولیّ، خلیفه و امامی را به خداوند متعال تحمیل کنند.
در صدر اسلام و عصر جاهلیت نیز مخالفین بهانه میآوردند که اگر قرار بود خدا رسولی بفرستد، چرا محمد [صلوات الله علیه و آله] را انتخاب کرد؟ چرا از ما که اشراف و ثروتمندان هستیم انتخاب نکرد؟ مگر چه فرقی بین ما با اوست؟ تازه ما چنین و چنان هستیم که او نیست و ...؟ تا آن خداوند متعال پاسخ آنها را داد و فرمود: این خداست که میداند چه کسی را برگزیند:
«وَإِذَا جَاءتْهُمْ آيَةٌ قَالُواْ لَن نُّؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتَى مِثْلَ مَا أُوتِيَ رُسُلُ اللّهِ اللّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُواْ صَغَارٌ عِندَ اللّهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُواْ يَمْكُرُونَ» (الأنعام، 124)
ترجمه: و چون آيهاى به سويشان آيد گويند هرگز ايمان نمىآوريم مگر آنكه نظير آنچه پيغمبران را دادهاند به ما نيز بدهند، خدا بهتر داند كه پيغمبرى خويش را كجا نهد، كسانى كه به گناه پرداختهاند به زودى نزد خدا بخاطر آن نيرنگها كه مىكردهاند خفتى و عذابى سخت به ايشان مىرسد.
هم چنین در احادیث و روایات [به ویژه خطبه غدیر خم] به صراحت و روشنی تأکید شده است که انتخاب "امام" و "ولیّالله" و "خلیفةالله" با مردم نیست، بلکه این خداست که نمایندهی خود را انتخاب میکند.
امام رضا علیه السلام در آن بیان معروف در شأن امام و امامت، پس بر شمردن فضایل امام و نیز عاجز دانستن تمامی دانشمندان و اهل بیان و قلم، از درک و بازگویی حتی یکی از فضایل امام، میفرمایند: «مردم را کجا و انتخاب امام؟!» (اصول کافی، ج2)
مقبولیت و مشروعیت:
این بحث معروف "مقبولیت و مشروعیت" که غربیها بسیار سعی دارند به نام خود ثبت کنند، از همان ابتدای حیات اجتماعی بشر طرح شده است، چرا که یک قاعدهی عقلی و یک نظام تکوینی و تشریعی است که از ملزومات قوهی «اراده و انتخاب» در انسان میباشد.
بر اساس این اصل، نه فقط افراد یا احزاب، بلکه خیلی چیزها ممکن است نزد مردم "مقبول" باشد، اما "مشروع" نباشد؛ و خیلی چیزها میتواند "مشروع" باشد، اما "مقبول" واقع نگردد.
اندیشهها و فرضیهها و بافتههای الحادی، که اساسا توحید و معاد نقشی در ساختار آنها ندارند، سعی بسیاری دارند تا القا کنند که هر چه "مقبولِ" مردم بود، همان نیز مشروع (قانونی) است – و البته خودشان نیز همین نظریه را تا جایی که به نفعشان باشد، قبول داشته و اِعمال و تحمیل میکنند و در جایی که به نفعشان نباشد، میگویند: "مردم نمیفهمند و خواست آنها ملاک مشروعیت نمیباشد". به عنوان مثال در جهان غرب، حتی اگر عدهی بسیار قلیلی از مردم، خواهان همجنسگرایی باشند، تحت عنوان دموکراسی و رأی مردم، لایحهاش در مجالس قانونگزاری طرح شده و به سرعت تصویب و قانونی میشود و تظاهرات میلیونی علیه آن نیز مورد توجه قرار نمیگیرد – اما اگر میلیونها نفر (در آمریکا و اروپا) علیه جنگافروزی تظاهرات کنند، نه تنها به خواست و رأیشان اهمیتی داده نمیشود، بلکه مورد خشونتهای پلیسی و حتی نظامی نیز قرار میگیرند.
ملاک مشروعیت در اندیشه توحیدی و اسلامی:
حال سؤال ایجاد میشود که بسیار خب، مقبولیت را راحت میشود فهمید، اقبال مردم به یک چیزی یا یک شخصی یا یک حزبی، میشود "مقبولیت" آن نزد اکثریت؛ اما "مشروعیت" چگونه تبیین و وضع میگردد؟ آیا آن نیز به رأی اکثریت است؟
در جهانبینی اسلامی، شارع مقدس، الله جلّ جلاله میباشد که خالق، مالک، رب و صاحب ولایت است. پس قانونگزار (شارع) اوست. آن چه او مشروع و قانونی دانسته، مشروع است و هر چه او مشروع ندانسته، مشروع نیست، اگر چه نزد تمامی مردمان مقبول باشد.
رأی مردم:
بله، رأی مردم بسیار مهم و تأثیرگزار است، اما معنایش این نیست که چون همه مردم یا اکثریت آنها به چیزی رأی دادند، آن چیز حتماً خوب، عقلایی، منطقی و مشروع باشد.
این همان معنایی است که امروزه در غرب مطرح میشود. غربی که شعار دموکراسی میداد، اکنون که اکثریت را مخالف خود میبیند، میگوید: «اکثر مردم نمیدانند و کار باید دست نخبگان باشد». البته اصل حرف در مواضعی درست است؛ هر چند که مُراد آنها باطل است.
مردم ممکن است که دستهجمعی رأی بر قتل امام حسین علیه السلام بدهند! بدیهی است که خواست و رأی آنها محقق میشود، اما "مشروع" نمیباشد. مردم ممکن است دستهجمعی (اکثریت) رأی بر حکم سقیفه دهند؛ البته که رأی و خواستشان محقق شده و امیرالمؤمنین علیه السلام از خلافتی که حق اوست (چون خدا انتخاب کرده) دور میماند، اما این خواست و این رأی به هیچ وجه در نظر اسلام "مشروع" نمیباشد.
پس مقبول، وقتی مشروع است که در چارچوب نظام فکری (نظری) و عملی (احکام) اسلامی باشد. از این روست که وقتی آقای خاتمی شعار "مردم سالاری" سر داد، امام امّت وارد میدان شد و آن را به "مردم سالاری دینی" اصلاح نمود.
انبیا و رسولان آنگاه که مبعوث شدند، یک نفر بودند و پس از مدتی کوتاه یا بلند، چند نفر به آنها پیوستند؛ آن چه در روزگار آنها مقبول بود، همان بتپرستی و شرک و حکومت ظالمان بود، پس اگر رأی مردم ملاک مشروعیت بود، آنها نباید اصلاً مردم را به سمتی دیگر و آن هم درست مغایر و نقطه مقابل نظام فکری، فرهنگی، اعتقادی و سیاسیِ مقبول نزد مردم دعوت میکردند.
شئون امام:
از این منظر، امام دو شأن دارد: یکی امامت و ولایت و دیگری حکومت.
در گزینش به امامت و ولایت، رأی خود شخص، دیگران و اکثریت اصلاً و ابداً ملاک نمیباشد و خواست مردم نیز هیچ نقشی ایفا نمیکند، چرا که خداوند متعال نبی، رسول، ولی، خلیفه و امام خود را برگزیده و ارسال میکند، «وَلَو کَرِهَ المُشرکون».
اما در امر خلافت، حکومت و رهبری، رأی مردم تأثیر مستقیم دارد، نه این که حتماً هر چه انتخاب کردند، همان خوب، مشروع و مرضی خداست. اگر چنین بود که مردمان به خاطر انتخاب غلط حاکمانی چون فرعون، به عذاب الهی دچار و هلاک نمیشدند. و اگر ملاک مشروعیت نزد خدا، همان نظر، میل و خواست مردم بود که اصلاً نه نبی و رسول و امامی گسیل میشد و نه بهشت و جهنمی برپا میگردید.
- تعداد بازدید : 5061
- 16 خرداد 1394
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: سیاسی