مصدق: من به عنوان نخست وزیر ایران به همه اعلام میکنم که وظیفه حکومت یک کشور به بهشت بردن مردم نیست. وظیفه حکومت استفاده صحیح از منابع کشور جهت ایجاد بهترین رفاهیات برای شهروندان است در واقع دولت کارگر و ملت کارفرما است. ما وظیفه نداریم به اجبار به مردم امور سیاسی و مذهبی را تحمیل کنیم. ما فقط آنجایی که نظم و قانون رعایت نشود حق مداخله داریم ... – لطفاً پاسخش را بدهید.
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: شعارهای سکولاری (جدایی دین از سیاست و حکومت) چه در داخل، چه در خارج، چه در گذشته و چه زمان حال، همه و همه برای فریب مردم است. آن قانونی که حکومت رعایت آن را وظیفه خود میداند، کدام قانون است؟ قانون خدا، یا قانون خودش؟
پاسخ مصدق طی دهها سال پیش و به ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران، مکرر داده شده است و نیازی نیست که ما به جای شناخت اهداف و آرمانها - دیدن وضعیت و زمان حال خودمان و برنامهریزی برای آینده، دنبال این باشیم که پاسخ مصدق را بدهیم.
در هر حال دقت نمایید که اینگونه مواضع و بیانات، اختصاصی به مصدق ندارد، بلکه از همان ساعات قبل از رحلت و لحظات پس از رحلت پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله، این بحثهایی که امروزه نام «سکولاریسم» بر آن نهادهاند مطرح بوده است.
الف - شاخص این دکترین، به نام معاویه لعنة الله علیه ثبت شده است. او پس از آن که با نیرنگ، فریب، توطئه، فتنه، جنگ، ترور، جوّسازی، رشوه و رانت و ...، مسلمانان را چنان فریب داد که امام حسن مجتبی علیه السلام را رها کردند و به او روی آوردند و در نتیجه به خلافت رسید، عازم کوفه شد و روز جمعه در مکانی به نام «نخیله» فرود آمد و خطبه نماز جمعه خواند و به صراحت گفت:
«ای مردم (ای مسلمانان)! من با شما جنگ نكردم براى آن كه نماز كنيد يا روزه بگيريد يا زكات بدهيد، وليكن با شما قتال كردم كه امارت (حکومت) بر شما به دست آورم. خدا به من داد هر چند شما نمىخواستيد و شرطى چند با حسن (عليه السّلام )كردهام که همه در زير پاى من است به هيچ يك از آن ها وفا نخواهم كرد!»
ب – اگر دقت کنید، او نیز نه تنها به صراحت ادعای کفر نکرد (تا مردم تکفیرش نکنند)، بلکه با تأکید سخن از خدا به میان آورد، البته با ترویج مکتب "جبر"؛ یعنی خدعههای خود و حماقت مردم را به حساب خدا گذاشت و گفت که «خدا چنین خواست، به رغم این که شما نمیخواستید»! در حالی که اصلاً چنین نبود، بلکه مردم فریب او را خورده و با توجه به خستگی از جنگها و توطئهها و تحریمهایی که خود او تحمیل کرده بود، به امید ارزانتر شدن دلار آن زمانشان و رفع تحریمها و تهدیدها، به مذاکره و سپس تسلیم راضی شده بودند و او را میخواستند. خداوند منان نیز همان را که مردم میخواستند بر خودشان حاکم گردانید، تا عقوبتش را بچشند.
ج – حکومت، فقط در اختیار داشتن "بیتالمال" نیست، رفاه و سعادت نیز محدود به فراهم شدن نیازهای شکم ... و ملزومات آن نمیباشد، چرا که انسان، حیوان نیست – و اگر چنین بود، نه پیامبر و کتاب و شریعت و امامی میآمد و انسانهای صالح و فرهیخته، برای نجات و رشد بشر گامی بر میداشتند. کافی بود که مردم تسلیم حکام جور شوند و آنها نیز لقمهای کم یا زیاد مقابل اینها پرت کنند تا آن را برداشته به غار یا لانهای خزیده و ارتزاق کنند.
بلکه "حکومت"، نقش مستقیم در سرنوشت دنیوی و اخروی مردم، سعادت یا شقاوت پایدار آنها و چگونگی ساختار فردی و اجتماعی دارد، که البته آثارش را در تمامی شئون فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اخلاقی، امنیتی، نظامی و ...، بروز خواهد داد.
د – حکومتها و حکامی که از سویی اهل خلاف هستند، از سوی دیگر چشم امید به اربابان خلافکارتر خود دوختهاند و از سویی دیگر چون در مقابل صالحین قرار گرفته و نمیتوانند نظر آنها را جلب کنند، سعی در جلب نظر غیر صالحین، افراد سست بنیان در اعتقادات و کم تقید در اعمال دارند، همیشه همین شعار را میدهند که ما وظیفه نداریم مردم را به زور به بهشت ببریم و یا به دورن آن هول دهیم – دین مردم به دولت ربطی ندارد.
این که قبل از رسیدن به قدرت و حکومت، شعارهای دینی دهند تا مردم باورشان کنند و پس از نشستن به مسند بگویند: «دین مردم به ما ربطی ندارد»، همان سیاست و گفتار معاویه است.
ﻫ – اما تردیدی نیست که مواضع، سیاستها و عملکردهای این چنین حکومتها و دولتهایی، مردم را به زور وارد جهنم میکند.
آیا تا به حال دیدهاید که این حکام جور، ظلم و جاهل بگویند: «ما نه تنها وظیفه نداریم که مردم را به جهنم بفرستیم، بلکه به شدت از این کار منع شدهایم». خیر، بلکه فقط با "بهشت" مردم کاری ندارند!
حکومت، بهشت و جهنم:
ایمان به الله و سعادت دنیوی و اخروی در زیر سایه اسلام و بهشت ابد، چیست و چگونه به دست میآید که حکومتی یا دولتی گمان کند که نقشی در آن ندارد و نباید داشته باشد؟ کفر، فسق، فساد، ظلم، جور و جنایت، که دنیا و آخرت مردم را جهنم میکند چیست و چگونه سرنوشت محتوم و ابدی بشر میشود که حکومت خود را جدای از آن میپندارد و گمان میکند وظیفهاش فقظ شمارش پول است؟ چه نامش را اموال عموی و درآمد کشور بگذارد و چه بیتالمال.
*- کدام سیاست داخلی و خارجی حکومتها را میتوان بر شمرد که در تقویت یا تضعیف معرفتها، باورها، اعتقادات و ایمان مردم تأثیر مستقیم نداشته باشد؟
*- کدام روش و مدیریت اقتصادی را میتوان بر شمرد که نقش مستقیم در معیشت حلال یا حرام مردم نداشته باشد؟ آیا تولید، توزیع، مصرف، بانکها، شهرداریها و ...، نقشی در خوشبختی دنیوی و فلاح اخروی مردم ندارند؟
*- کدام سیاستگزاریِ فرهنگی است که نقش مستقیم در ساختار هویت و شخصیت اعتقادی و رفتاری فرد و جامعه نداشته باشد؟ و آیا بهشت و جهنم، به غیر از جدا کردن مردم بر اساس همین تمایزهاست؟
ادیان و حکومتها:
هر چند که برخی با ژستی روشنفکرانه شعار "جدایی دین از سیاست" میدهند، اما از آن جهت که اولاً دین منحصر به اسلام نیست و ثانیاً هیچ کس بیدین نیست، این شعار دروغی بزرگ برای فریب اذهان عمومی است.
فرعون که خودش ادعای الوهیت و ربوبیت نیز داشت، بت پرست بود، و خودش هم دینی بود – کفار نیز دین داشتند و دارند – صهیونیسم نیز دین است – فراماسون هم دین است – نژاد پرستی نیز دین است – اقتصاد، آن گاه که هدف غایی و بالتبع زیر بنای همه چیز قرار میگیرد، دین است، چه از نوع کاپیتالیسم باشد و چه از نوع سوسیالیسم یا کمونیسم – شهوت جنسی و ارضای غرایز جنسی، آن گاه که هدف غایی و زیر بنای همه چیز قرار میگیرد، دین است ... چون به جای دین، واژه "ایسم" را به آن افزودند، دلیل نمیشود که دیگر دین نباشند و یا معراض دین باشند؛ و بالاخره آن که سیاست هر شخصی، هر جامعهای، هر حکومتی و هر دولتی، عین دیانتش میباشد. خواه مؤمن به دین الله جلّ جلاله باشد، یا مؤمن به دین طواغیت دورنی و بیرونی.
دین، دنیا و آخرت:
همه ادیان الهی و در خاتمه دین اسلام، برای اصلاح دنیای مردم آمدهاند تا انسانها در این عرصه (دنیا) رشد کنند و از این گذر به سلامت و موفقیت عبور کنند و در فلاح و سعادت، حیات ابدی داشته باشند. از این رو، دین محدود و منحصر به برخی عبادات شخصی، آن هم به شکل صوری آن نمیباشد، هر چند که عبادات شخصی (اگر درست انجام شود)، شاکله اجتماعی را در تمامی ابعادش و از جمله سیاست و حکومت ترسیم میکند.
پس، از نماز، روزه، زکات، امر به معروف و نهی از منکر، حجاب و سایر احکام گرفته تا مواضع سیاسی، ولایت پذیری خدا یا طاغوت، اقتصاد، فرهنگ، روابط اجتماعی، روابط بین الملل، حقوق در عرصههای متفاوت و ...، همه در قلمرو دین میباشد و برای آنها دستورالعمل صادر شده است و بدیهی است که هر کس اطاعت و تبعیت نکند، از دستورات طاغوت نفس خود و یا طاغوت سلطهگر بیرونی اطاعت میکند.
پس حکومتها، دولتها، مسئولین، سازمانها، نهادها ... و تمامی تشکلها و تشکیلاتها، و تک به تک آحاد یک جامعه اسلامی، موظف و مکلف هستند که نگران بهشت و جهنم خودشان و مردم باشند، که اگر نباشند، خود و دیگران را به زور به سوی جهنم میکشانند.
بیشتر بخوانید:
*- آقای روحانی (تلویحاٌ) گفتند: دولت دینی خوب است ولی دین دولتی نه - نظر شما چیست؟ (16 خرداد 1393)
*- بین دو نظر «مانع شدن از جهنم رفتن مردم، حتی به زور» و یا «حساس نبودن در برابر صلاح و فساد و عدم دخالت در دین مردم» کدام صحیح است و یا راه سومی وجود دارد؟ (21 خرداد 1393)
*- بیتوجهی حکومتها و دولتها به دین مردم، دموکراسی است یا خدعهای برای سلطه (2 اردیبهشت 1394)
- تعداد بازدید : 15137
- 24 خرداد 1394
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: سیاسی
نظرات کاربران
در پاسخ امین ثامنی یادآوری می کنم که سوره یونس از سوره های مکی و مال قبل از هجرت است. تا پیش از تاسیس حکومت اسلامی و در شرایط حاکمیت کفر در مکه، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ماموریتی جز تبلیغ صرف نداشت. اما زمانی که فرمانروای حکومت اسلامی در مدینه شد، البته با کفر و گناه و همه مظاهر آنها جنگید.