ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات:
الف – تحریف:
در تحریف (دخل و تصرف بشر در کلام وحی و بیانات، شخصیت، راه و دعوت آن انبیا و رسل الهی)، هیچ تردیدی نیست و توراتها و انجیلهای موجود، با مطالب خلاف عقل، نادرست و حتی ضد و نقیض، خود بهترین گواه در تحریف میباشد.
باید دقت نمود که تورات و انجیل، مثل قرآن کریم، در زمان حضور آن رسولان الهی نوشته نشده است که نزد آنان نیز خوانده و تصحیح شود و بدینوسیله نسخههای منطبق با وحی کثرت یابد، سپس آن بیانات جمعآوری شد. با کم و زیادهای غیر عمدی و دخل و تصرفهای عمدی.
بهترین نمونهها و نمودهای تحریف، در معرفی و توصیف خداوند سبحان و افعال اوست. به طور قطع هیچ گاه خداوند متعال هیچ پیامبری را فرزند خود نخوانده است. اما در این کتب میخوانیم که انبیا با یک دیگر کورس فرزندی و خویشاوندی گذاشتهاند، تا جایی که در مسیحیت "پدر، پسر، روح القدس" یکی میشوند تا دیگر امکان رقابتی باقی نماند.
«وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللّهِ وَقَالَتْ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِؤُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ» (التوبة، 39)
ترجمه: و يهود گفتند: عزير پسر خداست (عزيرى كه ملت يهود را پس از ذلت حيات بخشيد و تورات را رواج داد) و نصارى گفتند: مسيح پسر خداست. اين سخنى است كه به زبان مىگويند (نه حقيقتى دارد و نه دليلى)، به گفتار كسانى كه پيش از آنان كفر ورزيدند (بتپرستان قديم كه براى خدا پدر و پسر و مادر و همسر قائل بودند) شباهت دارند، خدا آنها را بكشد كه چگونه و به كجا گردانيده مىشوند.
*- خدای تورات به خاطر کردههای بشر مخلوقش دپرس شده و کلاً از خلقت بشر و سایر موجودات نیز پشیمان شده است: (و خداوند دید که شرارت انسان در زمین بسیار است * و هر تصوّر از خیالهای دل* وی دائماً محض شرارت است. * و خداوند پشیمان شد که انسان را بر زمیـن ساخته بود، و در دل خود محزون گشت.* و خداوند گفـت: «انسـان را که آفریـدهام، از روی زمین محو سازم* انسان و بهایم و حشرات و پرندگان هوا را، چون که متأسف شدم از ساختن ایشـان*.) (سموئیل اوّل، فصل 15، آیه 10 و 11. سفر پیدایش، فصل 6، آیه 6، 7 و 8)
ب- حواریون:
واژۀ «حوارى» از ریشۀ «حَوَر»، به معنای شدّت سفیدی چشم است؛ به طوری که در کنار شدّت سیاهی چشم کاملاً نمایان است. (لوقا؛ باب 6: 14-15-16)
برخی علت نامیدن آنها به "حواریّون" را به ظاهر آنها نسبت دادند، مثل آن که پاک و پاکیزه بودند و لباسشان نیز سفید بود – برخی دیگر ایمان و تقوای آنها را که چون نور در میان سیاهی ظلمات میدرخشیدند را اضافه کردند.
برخی حواریون را اوصیای حضرت مسیح علیه السلام قلمداد کردند، در حالی که طبق روایات ما ایشان یک "وصی" بیشتر نداشتند، به نام «شمعون بن حَمّون» که در انجیل به نام «پطرس» معروف است. در انجیل و سایر منابع مسیحی آمده است که شخص ایشان، حواریون را «رسولان» مینامیده است، یعنی کسانی که از سوی ایشان به اطراف گسیل میشدند، نه این که وصی آن حضرت باشند.
طبق اسناد، «پولُس»، بنیانگذار مسیحیت کنونی بود، بعد از اعتقادات توحیدی پطرس و پیروانش، به ویژه در خصوص خدا نبودن آن حضرت، به عنوان بدعت در مسیحیت خوانده شد و نامش حذف گردید. (بلاغى، سید عبد الحجت، حجة التفاسیر و بلاغ الإکسیر، ج 2، مقدمه، ص 608 – 612)
در باب ششم انجیل متی و لوقا اسامی حواریون این چنین ذکر شده است :
شمعون، اندریاس، پطرس، یوحنا، فیلیپس، برتولوما ،توما، یعقوب، متی، شمعون کنعانی، یهودا برادر یعقوب ، یهودای اصخریوطی (متی 10: 2 – 4 و نیز مرقس 3: 16 – 19)
اما، ابوالفرجبن الجوزى در المدهش نام حواريون عيسى را بشرح زير آورده است:
شمعون الصفا ،شمعون القنانی، یعقوببن زندی، یعقوببن حلقی (حلفا)، قولوس (فیلیفوس)، مارقوس، يوحنا، لوقا،توما، اندراوس (اندرواس)، برثملا (مصحف برثلما)، (برطلمى) متی.
یهودای اصخریوطی:
نام وی، نامی عبری است و لقب اسخریوطی (Iscariot) نیز برگرفته از کلمهای عبری است که به معنی "اهل قِریوت [man of Carioth]" است. "قِریوت" نام شهری در سرزمین جنوبی یهودا است که نام آن تحت عنوان "قریوت حصرون" در کتاب یوشع 15: 25 ذکر شده است.
در انجیلهای موجود، ضمن آن که وی را یکی از حواریون به شمار میآورند، تصریح دارند که او همان کسی است که خیانت کرد و مخفیگاه ایشان را لو داد. میگویند: او همان کسی است که حضرت مسیح علیه السلام در شام آخر اشاره کرد که یکی از شما به من خیانت میکند:
« «چون وقت شام رسید با آن دوازده بنشست. و وقتی که ایشان غذا میخوردند، اوگفت: "هرآینه به شما میگویم که یکی از شما مراتسلیم میکند". پس بغایت غمگین شده، هریک از ایشان به وی سخن آغاز کردند که "خداوندا آیا من آنم؟" او در جواب گفت: "آنکه دست با من در قاب فرو برد، همان کس مرا تسلیم نماید. هرآینه پسر انسان به همانطور که درباره او مکتوب است رحلت میکند. لیکن وای بر آنکسی که پسر انسان بدست او تسلیم شود. آن شخص را بهتر بودی که تولد نیافتی". و یهودا که تسلیمکننده وی بود، به جواب گفت: ای استاد آیا من آنم؟ به وی گفت: "تو خود گفتی» (انجیل متی، 26: 20 – 25) - (در انجیل یوحنا، این داستان با اندکی تفاوت نقل شده است).
و البته نقل کردهاند که سپس از کردهی خویش پشیمان شد و ظرف نقرهی مذابی درست کرد و خود را در آن انداخت و خفه کرد. البته شاید مسیحیت کنونی، این عمل را تطهیری برای قلمداد کند تا این خائن نیز جزو حواریون واقعی باقی بماند، اما واقعش این است که اگر چنین کرده باشد، گناه نابخشودنی خودکشی (انتحار) را نیز مرتکب شده است. خیانت به یک معصوم، در صورت استغفار و توبهی واقعی قابل بخشش است، با با خودکشی، معصیت کبیرهای رخ میدهد که دیگر امکان استغفار و توبه هم ندارد.
مرتبط:
*- یک یهودی پرسید: شما میگویید که تورات تحریف شده، اما عثمان نیز همه قرآنها را آتش زد، به جز نسخهی خودش ...؟ پاسخ قاطع چیست؟
*- تحریف یعنی چه؟ با قبول تحريف و دگرگونی دو کتاب آسمانی ، قرآن هم قابل تحريف میشود. آیا این درست است؟
کلمات کلیدی:
تاریخی