ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: بالاخره ذهن ریاضی، وقتی با اعداد مواجه میگردد، سریعاً چهار عمل اصلی را در مورد آنها به انجام میرساند.
متن و ترجمه آیات مورد سؤال، به شرح ذیل میباشد:
«وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَى وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ» (لقمان، 14)
ترجمه: و ما انسان را درباره پدر و مادرش سفارش كرديم، در حالى كه مادرش او را (در شكم خود در ايّام باردارى) در حال ضعف روى ضعف حمل كرد، و ( شير دادن و) از شير جدا كردنش در دو سال بود، (گفتيم) كه مرا و پدر و مادرت را سپاسگزار، كه بازگشت (همه) به سوى من است.
«وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ» (الأحقاف، 15)
ترجمه: و انسان را [نسبت] به پدر و مادرش به احسان سفارش كرديم. مادرش با تحمّل رنج به او باردار شد و با تحمّل رنج او را به دنيا آورد. و بار برداشتن و از شير گرفتنِ او سى ماه است، تا آن گاه كه به رشد كامل خود برسد و به چهل سال برسد، مىگويد: «پروردگارا، بر دلم بيفكن تا نعمتى را كه به من و به پدر و مادرم ارزانى داشتهاى سپاس گويم و كار شايستهاى انجام دهم كه آن را خوش دارى، و فرزندانم را برايم شايسته گردان در حقيقت، من به درگاه تو توبه آوردم و من از فرمانپذيرانم.»
الف – هر دو آیه با «وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ»، یعنی نیکی بر پدر و مادر شروع شده است، پس مراد اصلی، قدردانی از زحمات آنها با رفتار نیکو میباشد؛ به ویژه بر زحمات مادر تأکید شده است، چرا که زحمت حمل و زحمت شیردادن که هر دو از وجود او میکاهد، بر مادر است.
ب – در بیان ایام و ذکر مدت زمانها، گاهی حکم وجوبی است که یا در تکوین (خلقت) مقرر شده است و یا در تشریع (قانونگذاری). در چنین شرایطی هیچ جمع و تفریق و تغییری به آن راه نمییابد. مثلاً ماه مبارک رمضان یا ماههای حرام یا وقت نمازهای یومیه یا تعداد رکعات آنها و ... .
اما یک موقع حکم وجوبی نیست؛ در چنین شرایطی، به بیان حداکثرها و حداقلها اشاره میشود که دیگر جمع و تفریق و چهار عمل اصلی در مورد آنها روا نمیباشد. پس نه مدت وضع حمل حکم وجوبی است و نه مدت شیر دادن.
ج – منتهی حداقل وضع حمل طبیعی شش ماه است و حداکثر شیردهی لازم دو سال میباشد؛ پس اگر مادری فرزند خود را در هفت یا نه ماهگی به دنیا آورد و یا مادری شش ماه، یک سال و حتی دو سال و نیم شیر داد، قاعدهی بیان شده به هم نمیریزد.
د – بدین ترتیب زمان وضع حمل که در اختیار کسی نیست و به شرایط متفاوتی بستگی دارد، و شیردهی به نوزاد نیز نباید کمتر از 21 ماه باشد، که مجموع همان سی ماه میشود که در سوره احقاف بیان گردیده است. پس اگر کسی فرزند خود را در نه ماهگی به دنیا آورد و دو سال تمام نیز به او شیر داد، این حداقلها جای خودش باقیست.
ﻫ – در سوره بقره، آیه 233، میفرماید که مادران باید فرزندان خود را دو سال شیر دهند، اما تأکید دارد که این واجب نیست، بلکه برای کسانی است که میخواهند این دوره را به اکمال برسانند، و اگر خواست کمتر شیر دهد، حداقل مجاز 21 ماه است.
بسیار طبیعی است که وضع حمل (حداقل شش ماه)، هر چه کوتاهتر باشد، نیاز به شیر دادن (24حداکثر ماه) بیشتر میشود. پس اگر خواستیم جمع جبری بین این اعداد بنماییم، حتماً باید با ملاحظه شروط و احتمالات فوق و رعایت حداقلها و حداکثرها باشد.
کلمات کلیدی:
قرآن سوره لقمان سوره احقاف