میخواستم ببینم مراسم ازدواج اسلامی چگونه است ؟ آیا در مراسمات جشن و سرور اهل بیت هیچ نوع شادی و خوشحالی نبوده؟ یا اهل بیت در مراسمات شادشان زیارات و دعا میخواندند و هیچ گونه خوشحالی نمیکردند؟ البته بعید میدانم.
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: چه چیزی را بعید میدانید؟ چرا باید گمان نمود که لابد در مجلس یا باید دعای کمیل و زیارت عاشورا خواند، و یا باید با موسیقی زنده و مُرده رقصید، و آن هم حتماً مختلط؟! این تعریف برای خوشحالی و شادی از کجا آمده است؟!
بهتر بود که سؤال مینمودید: «اساساً جشن و شادی در اسلام چگونه است»، چرا که این سؤال الزامی ندارد که مراسم ازدواج اهل بیت علیهم السلام ارتباط داشته باشد.
مراسم ازدواج، یک امر اختیاری است. هر کسی میتواند هر گونه که دوست دارد، مراسم عقد و ازدواج خود را برگزار نماید. یکی همه را به تالاری دعوت میکند – دیگری به یک هتل گرانقیمت – دیگری به باغ تالار دعوت میکند – دیگری در خانه مراسم میگیرد و آن یکی در محضر عقد میکند و بعداً چند نفری را هم ولیمه میدهد - و دیگری مراسمی نمیگیرد و رفتن به یک سفر را ترجیح میدهد – و دیگری همان هزینه را صرف تأمین مایحتاج زندگی مشترک و جدید مینماید ... .
تأسی به اهل بیت علیهم السلام:
تأسی به تعالیم و سنّت اهل عصمت علیهم السلام، باید به آموزهها و سیرهی آنان باشد، نه این که در هیچ کجای کار توجهی به آنها نشود، بعد سؤال شود که «مراسم آنها چگونه بوده است؟!»
●- این که "ازدواج" چیست و ضرورت و فرهنگ آن کدام است و چرا امروزه در جامعهی ما عین سیاست و احزاب، به سفید و سبز و قرمز و ... رنگآمیزی شده مهم است، نه این که هر کدام از آنها به چند نفر ولیمه دادند یا اصلاً ندادند؟ یا مراسم را کجا برگزاری نمودند؟
●- این که انتخاب "همسر کفو" چقدر در دوام زندگی مشترک نقش دارد – سنین پایینتر برای ازدواج بهتر است – زن و شوهر همدیگر را با مهر و محبت و وفا تحمل و یاری کنند – به طور کل ازدواج و مراسمش را آسان بگیرند – جهیزیه و مهریه سنگین را شرط اجباری ازدواج نکنند – پسر و دختر مناسب برای ازدواج دارای چه ویژگیهایی هستند – با اولین اختلاف، کار را به طلاق نکشانند – از موهبت فرزندار شدن ممانعت نکنند و ...، مهم است، نه این که چگونه مراسم گرفتند؟!
شادی و گناه:
پس سؤال باید به طور در خصوص چگونگی شادی باشد، چه در خانه، چه در جشن تولد، چه در مراسم عروسی، چه شادی عمومی و ...؛ نه الزاماً مجلس عروسی.
***- برخی، چون شادی را در گناه میبینند، برای نشاط و شادی، هیچ تعریف و برنامه و مصداقی به جز همان "گناه" نه میشناسند و نه متصور میشوند؛ از این رو ارتکاب به گناه در مجلس شادی را نه تنها یک امر بدیهی، بلکه ضروری و واجب میدانند. پس در ذهنشان سؤال با جوابش ایجاد میشود و به خود میگویند: لابد آنها نیز شادی داشتند. "العیاذ بالله"، یعنی گناه داشتند!
***- برخی دیگر [حتی از متدینها]، نوبت به خودشان که میرسد، یک دین جدید میآورند و بدتر آن که این دین و احکام جدیدش را به خدا و اسلام نسبت میدهند، که البته گناه این افتراها، به مراتب بیشتر از گناهی است که انجام میدهند.
به عنوان مثال میگویند: "در عروسی اشکال ندارد" – "یک شب که هزار شب نمیشود" – "بالاخره مجلس عروسی و شادی است" – "جوانند دیگر، چه میشود کرد" و ...؟!
حالا از آنها بپرسید، اگر مقید به دین نیستید که هیچ، اما اگر هستید، مگر خدا فرموده که گناهانی وجود دارد که در عروسی اشکال ندارد؟! یا یک شباش اشکال ندارد؟! یا برای جوانان اشکال ندارد و ...؟! پس هم گناه میکنید، هم از خودتان دین و احکام جدید میآورید که از آن گناه بدتر است و از همه بدتر آن که به خدا و اسلام نسبت میدهید!
«وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِيقًا يَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُم بِالْكِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْكِتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَيَقُولُونَ عَلَى اللّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ» (آلعمران، 78)
ترجمه: و از ميان آنان گروهى هستند كه زبان خود را به [خواندن] كتاب [تحريف شدهاى] مىپيچانند، تا آن [بربافته] را از [مطالب] كتاب [آسمانى] پنداريد، با اينكه آن از كتاب [آسمانى] نيست و مىگويند: «آن از جانب خداست»، در صورتى كه از جانب خدا نيست و بر خدا دروغ مىبندند، با اينكه خودشان [هم] مىدانند.
شادی از چیست؟
شادی چه حقیقی باشد و چه کاذب، به قلب [روح] عارض میشود. جسم انسان، راحت یا اذیت دارد، اما غم و شادی ندارد. سوزن به پایش برود، دردش میآید، پایش را ماساژ دهند، احساس سبکی و راحتی و گردش خون میکند، اما اگر بابت هر کدام "شاد یا مغموم" شود، مالِ روح و روانش است و نه جسمش.
شادی، حالتی است که از "کسب رضایت" به دست میآید. خواه کسب رضایت معبود و إله حق (خداوند سبحان) باشد و خواه کسب رضایت معبود و إله کاذب (هوای نفس یا طواغیت بیرونی) باشد.
آیا چنین نیست که مرد یا زن، با رضایت همسرشان که محبوب و معشوق آنهاست، یا با رضایت والدین یا فرزندان شاد میشوند؟ انسان وقتی در کاری موفق میشود، حالت شادی به او دست میدهد و وقتی ناموفق میشود، حالت غم و غصه به او دست میدهد؟ وقتی مطلوبی را به دست میآورد، شاد و خوشحال میگردد و وقتی مطلوبی را از دست میدهد، مغموم میگردد؟
پس اگر هدف، معبود، إله و معشوق کسی خداوند منّان بود، با کسب رضایت او شاد میشود و اگر معبود و مقصود و إله و معشوق غایی کسی، هوای نفس خودش یا دیگران بود، با ارضای آن (راضی کردن آن)، خودش شاد میشود. ببینیم که کمال، سرور و شادی حقیقی کجاست؟ رضایت محبوب.
«يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً * فَادْخُلِي فِي عِبَادِي * وَادْخُلِي جَنَّتِي» (الفجر، 27 تا 30)
ترجمه: اى جان آرام گرفته (اطمینان رسیده) * به سوى پروردگار خويش بازگرد در حالى كه تو از او خشنود و او از تو خشنود است * پس در ميان بندگان (خاص) من درآى * و در بهشت (خاص) من داخل شو.
شادی اهل عصمت علیهم السلام:
شاید اخبار زیادی از مجالس ازدواج تمامی معصومین علیهم السلام در اختیار نباشد، چرا که همه آنها مراسم نگرفتند. مثلاً به جز مراسم ازدواج سیدة النساء، حضرت فاطمه علیهاالسلام، از کدام مراسمی خبر داریم؟ آیا اصلاً برای ازدواج نرجس خاتون علیهاالسلام، در آن شرایط مراسم گرفتند؟!
اما آن چه که مسلم است، وقتی شادی و مراسم هر انسان عاقل و حکیمی، منطقی میباشد، مراسم و شادی آنها که اشرف مخلوقات، حجج الهی و اهل عصمت هستند، به مراتب منطبق با منطق و عقلانیت و حکمت بوده است، منطقی مبتنی بر وحی الهی، نه منطبق با نفس.
«وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى» (النّجم، 3و4)
ترجمه: و از سر هوس سخن نمىگويد (مبنای منطقاش، هوای نفس نیست) * آنچه مىگويد جز وحيى كه (از مبدأ اعلى) به او القاء مىشود نيست.
پس، گفتار، رفتار، منش و سیرهی آنان، نه تنها بیش از همه منطبق با وحی بود، بلکه عین وحی بود، خود وحی بود، وحی مجسم بود.
پس، مسلماً نه تنها هیچ گناهی [از کوچک و بزرگ] انجام نمیدادند، بلکه عمل صالح و حتی عمل احسن انجام میدادند.
نکته:
*- هیچ عاقلی، چند میلیون هزینه نمیکند تا همسرش را به زیبایی آرایش کنند و او را با یک لباس بدن نما در خیابانهای شهر بپرخانند، تا همگان لذت ببرند.
*- هیچ عاقلی و غیرتمندی، همسرش را با آرایش و لباس عروسی دکولته و تا سینه باز، در باغ بین مردان نمیچرخاند.
*- هیچ زن عاقل و غیرتمندی، آن چه از زیبایی و جذابیت شب عروسی برای شوهرش آماده کرده، در دید مردان نامحرم قرار نمیدهد.
*- هیچ عاقل و خردمندی، به بهانهی عروسی و دامادی خودش، مدیر برنامه مجلسی نمیشود تا در آن نوامیس دیگران به نمایش بگذارد.
*- هیچ عاقل و خردمندی، میلیونها هزینه نمیکند تا دیگران به گناه لذت ببرند.
*- هیچ عاقل و خردمندی، اسباب گناه و فساد دیگران را فراهم نمیکند و به سوی جهنم نذری نمیرود.
اینها همه، ویژگیهای "عقل" است، چه عروس و داماد و خانوادهها مسلمان باشند یا نباشند.
مرتبط:
**- هم افزایی و مشارکت (سؤال کوتاه و نشانی پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
چگونگی مجلس عروسی در اسلام؟ آیا اهل بیت (ع) شادی نداشتند؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7003.html
عضویت در کانال پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه)
- تعداد بازدید : 2914
- 27 آبان 1394
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون ازدواج