پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): برای نمونه به آیات ذیل اشاره شده است:
« وَجَعَلُوا الْمَلَائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبَادُ الرَّحْمَنِ إِنَاثًا أَشَهِدُوا خَلْقَهُمْ سَتُكْتَبُ شَهَادَتُهُمْ وَيُسْأَلُونَ » (الزّخرف، 15)
ترجمه: و فرشتگانى را كه خود، بندگان رحمانند، مادينه [و دختران او] پنداشتند. آيا در خلقت آنان حضور داشتند؟ گواهى ايشان به زودى نوشته مىشود و [از آن] پرسيده خواهند شد.
« أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ » (الأنبیاء، 30)
ترجمه: آيا كسانى كه كفر ورزيدند، ندیدهاند كه آسمانها و زمين هر دو به هم پيوسته بودند، و ما آن دو را از هم جدا ساختيم، و هر چيز زندهاى را از آب پديد آورديم؟ آيا [باز هم] ايمان نمىآورند؟
نکته – بدیهی است که هر گاه کسی متنی را (چه قرآن مجید و چه غیر آن) درست نخواند، یا حتی از رو خواندنش را نیز بلد نباشد – به ترجمهاش به زبان خودش نیز توجه ننماید – در بیان و مضمون نیز تعمق و تأملی نکند و در ضمن حکم قطعی هم بدهد که مثلاً درست است، غلط است، تضاد دارد، تناقض دارد و ...، او بر اساس جهلی توأم با عناد و لجاجت سخن گفته و البته منتظر و پیگیر پاسخ نیز نخواهد بود. – در کجای آیهی اول، دلیل بیایمانی را ندیدن خلقت ملائک بیان داشته است که گفته شود با آیه دوم در تناقض است؟
الف – در آیه نخست، سخن از مؤنث خواندن یک موجودی به نام فرشته (جمع فرشتگان) میباشد، یعنی مدعیان، ابتدا وجود خدا و فرشتگان خدا را قبول کردهاند و حالا درباره جنسیت آنها (مذکر یا مؤنث بودن فرشتگان خدا) سخن میگویند.
بدیهی است که تشخیص مؤنث و مذکر بودن، مستلزوم رؤیت است که یا باید به هنگام خلقتشان صورت گرفته باشد و یا پس از آن دیده شده باشند. از این رو خداوند متعال در ابطال این ادعا، فقط یک سؤال مطرح میکند که مگر شما حضور داشتید و دیدید که مؤنث آفریده شدهاند؟!
پس در این آیه، اصلاً بحث از ایمان و کفر و یا اثبات و نفی ملائک نشده است؛ اصلاً بیان نشده که شما ایمان نمیآورید و کافر شدید، چون نبودید و ندیدید! بلکه یک ادعا که ثبوتش مستلزم رؤیت (دیدن عینی و حتی علمی) میباشد، به دلیل عدم رؤیت، رد و ابطال گردیده است.
ب – آیه دوم، به کفار (کسانی که حقایق را میپوشانند) اشاره نموده و سپس به نشانههایش که قابل رؤیت علمی و عینی میباشد، استدلال نموده است.
آدمی چه دانشمند در علوم "هوا – فضا" یا "نجوم" باشد و چه یک عوام بیسوادی که فقط با چشم سر میبیند، شاهد یکپارچگی آسمانها میباشد؛ در عین حال میبیند که زمین، سیارات (خورشید، ماه، ستارگان)، ضمن آن که در دل همین آسمان یکپارچه قرار دارند، از یک دیگر جدا هستند و حتی هر کدام آسمانی دارند، بدون آن که بین آسمان آنها، خلاء و نیستی وجود داشته باشد. این واقعیت را دانشمندان دوران افلاطون و ارسطو و قبل از آن و نیز عوام آن دوران میدیدند و دانشمندان عصر شکوفایی علوم تجربی و عوام این عصر نیز میبینند.
ب/1 – در بخش دوم این آیه میفرماید: «آیا نمیبییند که هر چيز زندهاى را از آب پديد آورديم؟»، این حقیقت نیز برای همگان، در گذشته و حال و آینده، قابل رؤیت علمی و هم چنین عینی (با دیده سر) میباشد؛ چرا که برای همگان مشهود است که حیات جانداران، از آب است، چنان که اگر آب نباشد، نه زراعتی پدید میآید، نه حیوانی و نه انسانی؛ و اگر آب نباشد، همه هلاک میشوند، چنان که در تحقیق به دنبال حیات در کرات دیگر نیز ابتدا به دنبال آب میگردند. اگر آب بود، احتمال حیات نیز هست و اگر نبود، نیست.
ج – در هر دو آیه، به غیب، شهود، معلوم و قابل رؤیت علمی و عینی، استدلال نموده است که پس لابد، خالق و ربّی وجود دارد که آسمانها را در عین یکپارچگی اولیه و بعد از آن، جدا کرده و موجودات زنده را از آب حیات بخشیده است. آیا بشری که امروز با دیدهی علم، به یکپارچگی آسمان در ابتدا پیبرده است، خلقت آن را دیده است، و یا چون ندیده است، باور ندارد؟ و یا خیر، بلکه میگوید: همین الان نیز میشود با دیدهی علمی و دیده بصری نیز دید که آسمانها یکپارچه بوده و سپس جدا شدند و در عین جدا بودن به لحاظی، یکپارچه نیز به لحاظ دیگر هستند؟!
پس در این آیات استدلالی میفرماید: باید از معلول پی به علت و از معلوم پی به عالم و از نظم پی به ناظم ببرید و همینطوری چشم عقل و چشم سر و چشم بصیرت را نبندید و روی هوا، همه چیز را تکذیب، تکفیر و کتمان ننمایید و اگر ادعایی دارید (مثل مؤنث خواندن فرشتگان)، باید دلیل و سند داشته باشید. برای ادعای برهانی، دلیل عقلی و برای ادعای مادی، دلیل عینی.
*** - حال تناقض این دو آیه در کجاست؟
نکته: دانستن و دیدن:
برای علم انسان، از یک سو الفاظ و مفاهیم وجود دارند و از سوی دیگر مشهودات (خواه مشهودات عالم معنا باشند و یا مشهودات عالم ماده که به چشم سر نیز دیده میشوند)؛ اما نکته قابل توجه این است که برای انسان به صرف اتکا به الفاظ و مفاهیم، هیچ درکی حاصل نمیگردد، مگر آن که به نوعی (کم یا زیاد) عین خود آن چیز یا مثلش را دیده باشد.
به عنوان مثال: برای کسی که به عمرش نه زنبور دیده، نه کندو دیده و نه عسل را دیده و مزهی آن را چشیده است، صد جلد کتاب بنویسید که زنبور چگونه حشرهای میباشد، چند نوع دارد، چگونه زاد و ولد میکند، چه ویژگیهایی دارد، در کجاها زندگی میکند، چگونه تغذیه میکند، چگونه در بدنش شهد گل را تجزیه و ترکیب میکند، چگونه کندو میسازد، جنس و ابعاد کندو چیست؟ چگونه عسل میسازد و ...، او نه از زنبور و کندو و عسل درکی خواهد کرد و نه از شیرینی عسل (در ضرب المثل میگویند: دهان با حلوا حلوا شیرین نمیشود)؛ مگر آن که یا خود زنبور و کندو را دیده باشد و عسل را دیده و چشیده باشد، یا تصویر، فیلم، یا دست کم نقاشی و یا طرح مهندسی و ... را ببیند و عسل را بچشد.
*** - مفاهیم دیگر نیز همین طور است، تا در عالم و انسانی که میخواهد بشناسد، عقل، علم، قدرت، زیبایی، حکمت، عظمت و ...، وجود عینی و قابل رؤیت تجلی نداشته باشد، هیچ کدام از این مفاهیم برای او قابل شناخت نمیباشند.
*** - از این رو در قرآن کریم، ضمن آن که هم به دیدن عقلی – هم به دیدن علمی – و هم به دیدن حسّی اشاره نموده است، بلکه تصریح دارد که علم به مرحله یقینی میرسد [علم الیقین] میشود، و علم یقینی نیز به حدی میرسد که [عین الیقین] میشود، یعنی یقینی مبتنی و مستند به مشاهده، نه صرفاً دانستن برخی از کلمات، واژهها و مفاهیم فرضی و خیالی و اعتباری.
*** - در آیه اول استدلال آورده که تشخیص جنسیت (ملائک یا غیره) منوط به دیدن است، حال مگر شما دیدهاید؟ در آیه دوم استدلال میآورد که زمین و آسمانها (عالم ماده)، در منظر علمی و عینی شما قرار دارد، پس مگر نمیبینید؟ حال تناقض این دو آیه در چیست؟!
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
*- میگویند در قرآن تناقض هست، چرا که از یک سو ندیدن خلقت ملائکه را دلیل بیایمانی خوانده و از سوی دیگر به کفار میگوید: مگر خلقت آسمانها را ندیدهاید؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7528.html
کلمات کلیدی:
قرآن آیات قرآن ذکر