نهج البلاغه، خطبه 150
وَ اَخَذُوا يَميناً وَ شِمالاً، ظَعْناً فى مَسالِكِ الْغَىِّ، و تَرْكاً لِمَذاهِبِ الرُّشْدِ.
راه راست و چپ را گرفتند براى رفتن در جادّههاى گمراهى، و ترك مسيرهاى هدايت.
فَلاتَسْتَعْجِلُوا ما هُوَ كائِنٌ مُرْصَدٌ، وَ لا تَسْتَبْطِئُوا ما يَجىءُ بِهِ الْغَدُ.
در آنچه واقع خواهد شد و انتظار پديد آمدنش مىرود شتاب نكنيد، و آنچه را كه فردا پيش مىآورد دير ندانيد.
ما يَجىءُ بِهِ الْغَدُ. فَكَمْ مِنْ مُسْتَعْجِل بِما اِنْ اَدْرَكَهُ وَدَّ اَنَّهُ لَمْ يُدْرِكْهُ، وَ ما اَقْرَبَ الْيَوْمَ مِنْ تَباشيرِ غَد!
چه بسا شتاب كننده به چيزى كه چون آن را بيابد دوست دارد كه كاش آن را نمىيافت، و چه نزدیک است امروز، به فرارسيدن فردا!
يا قَوْمِ، هذا اِبّانُ وُرُودِ كُلِّ مَوْعُود، وَ دُنُوٍّ مِنْ طَلْعَةِ ما لا تَعْرِفُونَ.
اى جامعه، اين وقتْ، زمان آمدن هر موعودى (تحقق وعدهها) است، و نزديك پديد آمدن آنچه نمىدانيد.
اَلا وَ اِنَّ مَنْ اَدْرَكَها مِنّا يَسْرى فيها بِسِراج مُنير، وَ يَحْذُو فيها عَلى مِثالِ الصّالِحينَ،
بدانيد آن كسى كه از ما (از خاندان ما) فتنههاى آينده را درك كند با چراغى روشن در آن حركت كند، و به روش نيكان قدم بردارد،
لِيَحُلَّ فيها رِبْقاً، وَ يُعْتِقَ فيها رِقّاً، وَ يَصْدَعَ شَعْباً، وَ يَشْعَبَ صَدْعاً،
تا در آن فتنهها بندى را بگشايد، و اسيرى را آزاد كند، و جمع گمراهان را پراكنده، و پراكندگى حق را جمع كند.
فى سُتْرَة عَنِ النّاسِ، لا يُبْصِرُ الْقائِفُ اَثَرَهُ وَلَوْ تابَعَ نَظَرَهُ.
او به دور از ديده مردم است، جويندگان نشانش را نبينند هرچند پياپى نظر كنند.
ثُمَّ لَيُشْحَذَنَّ فيها قَوْمٌ شَحْذَ الْقَيْنِ النَّصْلَ،
آن گاه در آن فتنهها، بصيرت قومى چون تيز شدن شمشير به دست آهنگر تيز گردد،
تُجْلى بِالتَّنْزيلِ اَبْصارُهُمْ، وَ يُرْمى بِالتَّفْسيرِ فى مَسامِعِهِمْ،
ديدههايشان به نور قرآن جلا گيرد، و حقيقت آيات در گوشهاشان طنين افكند،
وَ يُغْبَقُونَ كَأْسَ الْحِكْمَةِ بَعْدَ الصَّبُوحِ.
و شبانگاه از جام حكمت نوشند، پس از آنكه در صبحگاهان آشاميده باشند.
کلمات کلیدی:
نهج البلاغه