پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): تأکید و اصرار به خواندن متن به زبان خودش، اختصاصی به قرائت یا تلاوت قرآن کریم ندارد، بلکه هر متنی به زبان خودش گویاتر است و در ترجمه به زبانهای دیگر، با مشکلات و نواقصی مواجه میشود. نه اشعار حافظ به زبان انگلیسی یا آلمانی، از این معانی و مفاهیم بلند و بطن ژرف برخوردار میگردد و با این نظم و وزن [که خود نه تنها زیبایی است، بلکه معرف ذوق گوینده نیز هست و ...] بیان میشود، و نه ترجمه اشعار گوته، یا رومانهای شکسپیر و ... به فارسی، گویایی متن به زبان اصلی را دارد.
این مشکل، در مورد قرآن کریم مضاعف میشود، چرا که نه تنها عربی فصیح است، بلکه "کلام الله" میباشد که سراسر علم، حکمت، اخلاق، موعظه، جهانبینی، ایدئولوژی ... و معجزه میباشد.
**- یک موقع امثال بنده فارسی حرف میزنند و یا مینویسند؛ یک موقع یک ادیب متنی را به فارسی مینویسد؛ یک موقع آن ادیب، علیم و حکیم نیز هست، یک موقع مدیر و مدبر و حاکم و مالک نیز هست ... ؛ و در مورد قرآن مجید، گوینده خداوند سبحان میباشد.
**- زبانها نسبت به یک دیگر، دچار نقص کلمات و مفاهیم هستند؛ لذا در ترجمه دچار مشکلات فراوان برای رساندن مقصود گوینده یا نویسنده میگردند. به عنوان مثال: «الحمدلله» یعنی چه؟ و «شکراً لله» یا "الهی شکر" یعنی چه و چه تفاوتهایی با هم دارند؟ چرا حمد مخصوص خداست، اما تشکر از دیگران نیز جایز و لازم است؟ ما که در فارسی هر دو را به «سپاس» ترجمه میکنیم و لابد یک فرانسوی هم به جای الحمدلله یا شکراً لله، باید بگوید: مرسی الله! به راستی چرا در یک آیه برای نام خدا از کلمه "الله" استفاده شده و در آیهی دیگر از کلمه "ربّ"؟ ارتباط الوهیت و یا ربوبیت با موضوع آیه چیست؟ ما که در فارسی هر دو را "خدا" ترجمه میکنیم!
گاهی مجبور میشوید برای آن که معنای فقط یک کلمه را به فارسی یا زبان دیگر، درست بیان کنید، دست کم یک یا چند صفحه بنویسید.
یک حکایت:
یک روز، دانش آموز ایرانی در آلمان، در راه مدرسه به زمین افتاده بود و بالاخره دیر به کلاس رسید. معلم پرسید: «چرا دیر کردی؟!» او جملهی «من زمین خوردم» را در ذهنش به آلمانی ترجمه کرد و گفت؛ اما معلم آلمانی گمان کرد که او دچار اختلال حواس شده و میگوید: «من زمین را خوردهام»! لذا مشاور روانشناس برایش آوردند. خلاصه به واسطه مترجم ایرانی دیگری، متوجه شدند که آلمانیها میگویند: «من یک تصادف داشتم» و «من زمین خوردم» برای آنها هیچ معنا و مفهوم دیگری جز "خوردن زمین، مثل خوردن خوراکی" ندارد!
**- حالا ترجمههای ما نیز در بسیاری از موارد اینگونه است، مثل «بسم الله الرحمن الرحیم» که ترجمه شده «به نام خداوند بخشایندهی مهربان» و بازترجمهی این جملهی فارسی به عربی میشود: «بسم الصاحب الجواد الرئوف»!
حالا این مترجم به فارسی، یا انگلیسی، یا آلمانی، رحمان و رحیم را چگونه معنا کند که ما متوجه معنا و مفهوم اصلی آن بشویم؟! باید یک کتاب در شرح این دو واژه بنویسد.
**- گاهی یک کلمه عربی که ملل متفاوت با زبانهای گوناگون، به همان لفظ عربیاش به کار میبرند، نزد هر کدام معنای متفاوتی دارد و حتی سبب بروز اختلافات، تفرقهها و جنگهای نرم و سخت و البته سوء استفاده دشمنان نیز میشود. کلماتی مثل: «ولایت – حکومت – دولت – مذهب و ...»
نکات:
یک - اینها که بیان شد، همه در مورد "ادبیات" بود، اما در مورد قرآن کریم، حقیقت والاتری هم هست. قرآن کریم، کلام الله است، نور است؛ و بسیار در فهم، ایمان و آثارش فرق دارد که انسان به کلام خدا نگاه کند، کلام خدا را بخواند و بازگو نماید، از حنجره، زبان و دهان او، عین کلام وحی خارج شود، یا ترجمهی آن به زبانهای دیگر.
دو – نه تنها کسی نگفته است که اگر یک ایرانی، فرانسوی، ترک، آلمانی و ... قرآن کریم را به زبان عربی خواند، دیگر معنای آن را به زبان خودش نخواند و فهم نکند که چه گفته است، بلکه در همان قرآن کریم بسیار تأکید شده که قرآن کریم را با تأمل و تفکر بخوانید. پس لازم میآید که حتماً ترجمه کلمات و آیات به زبان خواننده، مورد مطالعه قرار گیرد. اما از سوی دیگر، خواندن ترجمه، سبب نگردد که انسان هیچ گاه کلام وحی را نخواند و نداند که چه فرموده است!
سه – نه فقط در مورد قرائت قرآن کریم، بلکه در هر موردی، دور شدن از "اصل" سبب کشانده شدن انسان به جایگزینها و بدل از اصلها میگردد؛ البته شاید ابتدا خوب نیز به نظر آید، بگویند: این عکس، تصویر، ترجمه یا جایگزین آن اصل است، اما زاویه از همین جا شروع شده و کم کم زیاد میشود، تا آنجا که انسان به طور کلی از "اصل" دور میشود.
از این رو، دشمنان خدا، اسلام، مسلمانان و جهان بشریت و انسانیت، همّ و غمّ خود را معطوف کردهاند که انسانها را از "اصل" دور کرده و به جایگزینها و بدل از اصلها بشکانند و مشغول دارند و کم کم اصل را از میان بردارند. بدیهی است که اهتمام آنها، در مورد دور کردن مردم از اصل متون و علوم اسلامی، که قرآن کریم مبنا و منشأ آن میباشد، به مراتب بیشتر است. اول با توجیهی خوب، از رجوع به ترجمه قرآن برای فهم بیشتر شروع میکنند، بعد میگویند: حالا که ترجمه جایگزین اصل شده است، چرا نماز را به فارسی نخوانیم تا بیشتر متوجه شویم چه میگوییم و بعد ... .
مرتبط:
*- وقتی میخواهیم قرآن بخونیم، بهتره فارسی بخونیم یا عربی؟ آیا ثواب عربی و فارسی با هم تفاوت داره؟ (3 اسفند 1394)
*- چرا باید نماز را به عربی بخوانیم و حال آن که متوجه نمیشویم مضمونش چیست؟ (10 آذر 1392)
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
چرا به قرائت قرآن به زبان عربی تأکید میشود، آیا خواندن ترجمه فارسی، بیشتر به ما کمک نمیکند؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7691.html
کلمات کلیدی:
قرآن