پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): "انرژی داشتن" و "شاد بودن"، دو حالت متفاوت است، ممکن است کسی انرژی فراوانی داشته باشد، اما نه تنها شاد نباشد، بلکه دچار افسردگیهای کم و یا زیاد نیز بشود؛ و معمولاً کسی که خودش انرژی و نشاط ندارد، گمان میکند که بقیه نیز همینطور هستند.
روح و جسم:
در هر حال باید دقت شود که انسان متشکل از «روح و جسم» است و ارتباط این دو به نحوی است که احوال هر کدام، روی دیگری تأثیر مستقیم دارد. چنان که بیماری جسمی، روح را آزار میدهد و تألم روحی، جسم را تحت فشار قرار داده و حتی ممکن است سبب بروز بیماریها یا سکته نیز بشود. پس انسان برای حفظ سلامت روحی و جسمی خود، باید رسیدگی درست به هر دو را نظر بگیرد.
جسم: "تغذیه، خواب، تفریح و ورزش"؛ چهار عامل اصلی سلامت، نشاط، شادابی و توانمندی جسمی میباشند.
بدیهی است که پرخوری، کمخوری، نامنظمی در برنامه و زمان خوردن، عدم رعایت ترکیبات و تناسب نیاز با آن چه میخوریم و ...، همه برای سلامت جسم مضرّ میباشند. هم چنین به هم ریختن ساعت و مدت خواب لازم و مفید برای بدن، کم خوابی، پر خوابی، بدخوابی و ... همه مضر هستند. و هم چنین مقولهی مهم "تفریح"، که به غیر از بدن، سبب سلامت روان نیز میگردد.
امامان ما که شبانه روز به سه یا چهار قسمت تقسیم نموده و یک بخش را برای "تفریح" اختصاص دادهاند، تأکید نمودهاند که هر کس این قسم را نداشته باشد، در اقسام دیگر نیز به موفقیت مطلوب نخواهد رسید. و بالاخره "ورزش"، به شکل نرمش یا ورزشهای سبک و سنگین (متناسب با قوای بدنی و سن)، از ضروریات اجتناب ناپذیر است که متأسفانه کمتر به آن توجه میشود.
روح: روح نیز مانند بدن، خورد و خوراک دارد، تمرین و ورزش میخواهد، قوی و ضعیف میشود؛ و چون بسیار "لطیف" است، از یک سو زودتر و بیشتر تحت تأثیر قرار میگیرد و از سوی دیگر کمتر مورد توجه میباشد. و حال آن که اصل وجود ما، همان «روح» ماست؛ این جسم جوان و پیر میشود و میمیرد، اما روح [من حقیقی]، باقی میماند.
*- تقویت روح، به تقویت قلب است و قلب نیز همیشه متوجه "محبوب" میباشد - با توجه به "محبوب"، تقویت و ثبات مییابد - با ذکر (یاد) محبوب، آرام میگیرد – و با رضایت محبوب، شاد میگردد.
*- در این اصول ثابت، هیچ فرقی ندارد که محبوب غایی برای کسی، خداوند متعال باشد و یا محبوبهای کاذب؛ فرقش این است که چون ضعف و فنای محبوب کاذب و شوق و وفای یکسویه را میبیند، همیشه نگران، مضطرب، ناراحت، مغموم و ناامید است. سراغ هر چه میرود، دیر یا زود متوجه میشود که این آن معشوقی نیست که قلب به دنبالش بود. لذا فرمود:
«ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ ٱللَّهِ ۗ أَلَا بِذِكْرِ ٱللَّهِ تَطْمَئِنُّ ٱلْقُلُوبُ » (الرّعد، 28)
ترجمه: همان كسانى كه ايمان آوردهاند و دلهايشان به ياد خدا آرام مىگيرد. آگاه باش كه با ياد خدا دلها آرامش مىيابد.
خستگی روح:
علاقهی شدید روح به بدن و توجه شدیدتر نوع انسان به بدن و نیازهایش به نسبت روحش که اصل وجود اوست، سبب میشود که روح پس از مدتی، دچار افسردگی شدید شود.
آیا ندیدهاید کسی که احساس میکند دیگر فراموش شده و کسی به فکر و یاد او نیست و تنها مانده است، چقدر ناراخت، مغموم، افسرده و حتی بدبین میشود؟ انسان نسبت به خودش نیز چنین میباشد؛ پس از توجه زیاد و مفرط به "ّبدن" و "بدنها" (زندگی مادی)، احساس میکند که نه تنها در نظر دیگران فراموش شده است [و همه او را برای خود میخواهند]، بلکه دچار "خودفراموشی" نیز شده است. لذا نشاط و شادابی خود را از دست میدهد.
سنخیت روح:
روح، اگر چه علاقه و توجه شدیدی به بدن دارد، اما چون از جنس بدن (ماده) نیست، هیچ گاه با بدن اتحاد برقرار نمیکند و همیشه حیات "مستقل" دارد. آیا ندیدهاید که آدمی در یک دقیقه خوشحال است و در دقیقه بعد مغموم میشود – یک لحظه امیدوار است و لحظهای بعد مأیوس و ناامید میشود – یک لحظه با نشاط است و لحظهای بعد احساس افسردگی میکند و ...، در حالی که در یک یک دقیقه یا یک لحظه، هیچ اتفاق و تغییری در بدنش صورت نگرفته است، پس روح حیات مستقلی دارد؟!
بدن از سنخ ماده است و توجه به آن نیز از سنخ توجهات مادی میباشد، اما روح، از سنخ "امر الهی" میباشد (قُلِ ٱلرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّى – بگو روح، از امر پروردگار من است / الإسراء، 85)؛ پس، توجه و نظرش به پروردگار عالم میباشد. از این رو، پس از توجه و اشتغال ممتد به بدن و دنیا، احساس خودفراموشی میکند، احساس سرگردانی مینماید، میفهمد که از مسیر و پوستهی خود خارج شده است و افسرده میگردد؛ لذا فرمود:
« وَلَا تَكُونُوا۟ كَٱلَّذِينَ نَسُوا۟ ٱللَّهَ فَأَنسَىٰهُمْ أَنفُسَهُمْ ۚ أُو۟لَٰٓئِكَ هُمُ ٱلْفَٰسِقُونَ » (الحشر، 19)
ترجمه: و چون كسانى مباشيد كه خدا را فراموش كردند و او [نيز] آنان را دچار خودفراموشى كرد؛ آنان همان فاسقانند. (فاسق یعنی خارج شده از پوستهی خود).
محبت:
همه چیز از محبت آغاز شده و ختم به محبت میگردد. تمامی حرکتهای روحی و نفسی ما (توسط بدن)، به خاطر "محبت" به چیزی و میل و اشتیاق شدید برای رسیدن به آن [او] میباشد. حتی کسی که تشنه است و یک جرعه آب مینوشد، به خاطر این است که حیات و سلامتی را دوست دارد، از خطرات و مُهلکات آن بدش میآید، تشنگی را مضر میبیند، پس به محض احساس تشنگی، تصمیم میگیرد که آب بنوشد.
روح، یکپارچه عاشق خداست و توجه به او دارد؛ پس وقتی به دیگری مشغول میشود، زور میزند تا محبت خدا را (که فطرت اوست) به غیر خدا بدهد، دچار خودباختگی، خودفراموشی، ورشکستگی، ناامیدی، افسردگی و عذاب میشود. محبوبها و معشوقهای بدلی، روح را عذاب میدهند.
« وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ ٱللَّهِ أَندَادًۭا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ ٱللَّهِ ۖ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ أَشَدُّ حُبًّۭا لِّلَّهِ ۗ وَلَوْ يَرَى ٱلَّذِينَ ظَلَمُوٓا۟ إِذْ يَرَوْنَ ٱلْعَذَابَ أَنَّ ٱلْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًۭا وَأَنَّ ٱللَّهَ شَدِيدُ ٱلْعَذَابِ » (البقره، 165)
ترجمه: و برخى از مردم، در برابر خدا، همانندهايى [براى او] برمىگزينند، و آنها را چون دوستى خدا، دوست مىدارند؛ ولى كسانى كه ايمان آوردهاند، به خدا محبت بيشترى دارند. كسانى كه [با برگزيدن بتها، به خود] ستم نمودهاند اگر مىدانستند هنگامى كه عذاب را مشاهده كنند تمام نيرو[ها] از آنِ خداست، و خدا سختكيفر است.
ارتباط و اتصال:
همانطور که بدن برای تقویت خود باید با عوامل و اسباب تقویتش (خوردن، آشامیدن، خواب، ورزش و ...) ارتباط و اتصال داشته باشد، روح نیز برای بقا، تقویت و رشدش، نیازمند ارتباط و اتصال دائم با عالم خود میباشد. صلاة (نماز)، وصل است – صلوات، وصل است – صله ارحام وصل است – تلاوت قرآن کریم وصل است و اتصال به "حبل الله و عروة الوثقی = قرآن و اهل بیت علیهم السلام"، وصل است و انجام اوامر الهی، همه موجب ارتباط و اتصال میباشند:
« وَٱلَّذِينَ يَصِلُونَ مَآ أَمَرَ ٱللَّهُ بِهِۦٓ أَن يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوٓءَ ٱلْحِسَابِ » (الرّعد، 21)
ترجمه: و آنان كه آنچه را خدا به پيوستنش فرمان داده مىپيوندند و از پروردگارشان مىترسند و از سختى حساب بيم دارند.
لذا فرمود: اجر رسالت، در مودت به اهل بیت علیهم السلام میباشد، و مودت، همان بروز و ظهور محبت در فکر و عمل میباشد.
فضای مجازی:
"فضای مجازی" در واقع یک لفظ است، یک اسمی هست که معلوم نیست مسمای درستی هم داشته باشد، چرا که در این به اصطلاح فضای مجازی "ارتباطات و اتصالات حقیقی" برقرار میشود، هم روح را درگیر میکند و هم جسم را مشغول میسازد و هم قوا را شارژ و تخلیه میکند.
بنابر این، "فضای مجازی یا اینترنت"، فقط یک امکان است که استفاده از آن میتواند جهت مثبت یا منفی داشته باشد. من و شما نیز از همین طریق، امکانِ ارتباط و اتصال سریع و فراگیر را یافتهایم. پس اگر این امکان برای ارتباط و اتصالهای "بدل از اصل"، مضر و فریبدهنده و پوچ باشد، خیلی بد است و اگر برای ارتباط و اتصالهای سالم و مفید باشد، خیلی هم خوب است.
راه کار:
با توجه به آن چه به صورت مختصر بیان شد، "راهکار" نیز تبیین و روشن میشود. باید "بدن" مورد توجه قرار گیرد و شرایط سلامت و تقویت آن مهیا گردد؛ چنان که "روح" نیز باید به صورت دائم با اصل خود مرتبط شود و با اتصال به ارواح بالاتر و قویتر (انسان کامل)؛ به اصلش وصل شود؛ تا رابطه عاشق حقیقی، به واسطهی عشق حقیقی، با معشوق حقیقی، لحظهای قطع نگردد.
تمامی معارف اسلام عزیز و نیز چه باید کردها و چه نباید کردهای فردی و اجتماعیاش، برای همین برقراری، تقویت و تداوم ارتباط و اتصال میباشد.
*- یاد خدا، ارتباط با خدا و اتصال با خدا، برای روح، اطمینان بخش، نشاط آور و امید افزاست، چنان که خواب، خوراک، ورزش و تفریح خوب و سالم و به حد لازم، موجب تقویت قوای جسمی میگردد.
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
احساس میکنم که ما نوجوانان از شادی و انرژی لازم برخوردار نیستیم! آیا سبب فضای مجازی است و یا ...؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7699.html
کلمات کلیدی:
گوناگون جوان