پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): به طور حتم و یقین بدانید که اصلاً ناامید نیستید، چون اگر ناامید بودید، حتی این سؤال را نیز نمیپرسیدید. همین سؤال و جویایی راه چاره یا علاج، خود نشان از امیدواری دارد. منتهای مراتب، وقتی تألم و یا اختلالی در روح، روان و اعصاب پیدا میشود، شیاطین نیز فرصت مناسبی برای نفوذ و القای وسوسه پیدا میکنند.
الف – ناامیدیِ بیجا، غیر منطقی و خلاف واقعیت، همان قدر مذموم است که امید بیجا و غیر منطقی مذموم است، مثل کسی که امید داشته باشد، روزی از آسمان به جای باران، طلا ببارد!
ب – ناامیدیهای بیجا، هم به حَسَبِ شخصِ ناامید و هم به حَسَبِ موضوعات متفاوت است، اما در ریشهیابی، میتوان آنها را به طور کلی به دو بخش «عدم شناخت – بالتبع عدم باور» تقسیم نمود.
ب/1 – عدم شناخت خدا، آن گونه که خودش خود را در کتاب هستی و کتاب وحی (قرآن مجید) معرفی کرده است.
ب/2 – عدم شناخت "خود"، استعدادها و توانها؛
ب/3 – عدم شناخت نعمت [موقعیت، شرایط، امکانات، مواهب و ...] که موجب ناشکری میشود و ناشکری نیز عذاب دنیوی و اخروی را به دنبال میآورد.
نکته: "شکر"، شناخت مُنعم، نعمت و استفادهی درست از آن و ضایع نکردن آن میباشد و کمترین حد آن شکرگویی به زبان میباشد.
راه چاره:
پس با توجه به نکات فوق، اولین و تنها راه چاره و نجات، "شناخت" است که مبتنی بر "علم و فکر" میباشد؛ باید مطالعه نمود، باید قرآن خواند، باید آموزههای اهل عصمت علیهم السلام را که والاترین معلمان و مربیان هستند فرا گرفت؛ منتهی همه با تفکر، تأمل و تعقل.
*- در راستای این شناخت، ایمان به آن لازم است و باید بدانیم که ایمان، به قلب "متکبر" وارد نمیشود و نتیجه بگیریم که ناامیدی از رحمت الهی، که افترای به اوست، در تکبری (هر چند ناخودآگاه و غیر محسوس) ریشه دارد، و عارضهی تکبر نیز با بندگی (عبادت) ریشه کن میشود که سرآمد آن "نماز" میباشد.
*- در همین راستای شناخت و ایمان، مبارزهی منفی نیز لازم است، یعنی همان گونه که ابتدا باید به «لا إله» ایمان آورد تا ایمان به «الا الله» محقق گردد، و اهل «یکفر بالطاغوت» شویم تا بتوانیم اهل «یؤمن بالله» شویم، و باید با هوای نفس مبارزه کنیم تا بتوانیم به جای بندگی نفس، افسار و کنترل آن را در درست بگیریم ...، باید با حالات روحی و روانی، یا افسردگی، یا عادتهای غلط ذهنی و عملی، یا با خرافات و آن چه که به حکم عقل، علم و وحی میدانیم درست نیست و غلط است، مبارزه کنیم.
*- "ذکر" یعنی همین یادآوریها. مرتب و مستمر به خودمان یادآور شویم که خداوند سبحان، رحمان، رحیم، غفار، رازق، لطیف، رئوف و محبوب است؛ پس هیچ جایی برای ناامیدی وجود ندارد، ضمن آن که میدانم، ناامیدی به او، افترای به رحمت واسعهی اوست، شرک به اوست و همه از شیطان است، لذا تأکید نمود که اولاً هیچ گاه از رحمت من ناامید نشوید، ثانیاً دو گناه را هرگز نمیبخشم، یکی شرک به من است و دیگری ناامیدی از رحمت من (که هر دو اهانت و افترای به خداوند سبحان میباشند).
*- ذکر نعمت نیز لازم و واجب است، اگر انسان بررسی، مطالعه و تفکر کند که از چه نعماتی برخوردار شده است، میبیند که جایی برای ناامیدی وجود ندارد و میتواند از آن نعمتها استفادهی بهینه ببرد.
فرمود: « وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ – و اما نعمتهای پروردگارت را بازگو کن! / الضَحی، 11 »؛ و باید بدانیم و توجه داشته باشیم که اولاً بازگویی نعمت، بدون شناخت آن ممکن نیست و ثانیاً بازگویی (مثل تذکر، نصیحت، امر به معروف و نهی از منکر و ...)، باید اول به خود باشد و سپس به دیگران.
*- آیا علم امروز در روانشناسی، تعلیم و تربیت، باور، اتکا، امید، ترس ... و تدبیر در مدیریت آنها؛ با این همه پیشرفت، جز بخش کوچکی از علم کلانی که خداوند متعال در قرآن کریم و بالتبع اهل عصمت در آموزههای خود تعلیم دادهاند، دست یافته و میگوید؟!
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
بسیار از خداوند و خودم ناامیدم! آیا راه چاره و علاجی برای این بیماری من هست؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7869.html
کلمات کلیدی:
پاسخ های کوتاه