پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): مگر [العیاذ بالهه]، خدا برخی را نمیشنود که شما میخواهید بشنود؟!
بندگان چه بخواهند و چه نخواهند، خداوند متعال "هُوَ البَصیر" است و همگان را میبیند و "هُوَ السَمیع" است و صدای همگان و همه صداها را میشنود. البته مقصود این نیست که از ابزار بینایی و شنوایی، مانند چشم و گوش و سلسله اعصاب و مغز برخوردار میباشد [که اینها همه نیازهای مخلوق است]، بلکه "سمیع محض" است، چنان که "بصیر محض" است، چنان که "علیم محض" است. هستی هر چیزی در این عالَم، قائم به اوست، همه چیز مخلوق اوست، و همه چیز در محضر او حاضر و مشهود است.
بنابر این، چه بندگان بخواهند و چه نخواهند، او تمامی درخواستها (دعاها) را نیز میشنود، اگر چه از غیر او خواسته شود، حتی به تمامی درخواستها علم دارد، اگر چه به زبان و کلام بیان نگردد. اما فرمود: دعا کنید و مرا بخوانید و از من بخواهید ...، که آن هم حکمتها و آثار خودش را دارد (1).
الف – ما به خاطر ضعف شناخت (معرفت) و بالتبع آن ضعف ایمان و باور، اغلب خدایی را میخوانیم که خدایی حقیقی نیست، بلکه خدای موهوم ذهن خودمان است؛ و از خدایی میخواهیم که خدای حقیقی نیست، بلکه یک کارگزار و فرمانبری خیالی میباشد؛ بعد گله میکنیم که چرا خدای حقیقی [به رغم این همه افتراهایی که به او میبندیم و به رغم این گمانهای باطلی که در مورد او داریم]، صدای ما را نمیشنود و دعا ما را مستجاب نمیکند؟! که این خود افترایی دیگر است! او میفرماید که من «سمیع و بصیر» هستم، برخی میگوید: «چرا مرا نمیبیند – چرا صدایم را نمیشنود؟»؛ او میفرماید که من "مجیب" هستم، برخی میگویند: خیر، او اجابت کننده نیست، چون فلان حاجت مرا نداد؛ گویی که ملاک "مجیب" بودن خدا، الزاماً و فقط، اجابت دستور آن بندهاش بوده که نامش را "دعا" گذاشته است!
ب – دقت کنیم که گاهی انسان، به هنگام مواجهه با مشکلات، نه به مفهوم حقیقی، بلکه به صورت یک شعار عاطفی یا حتی احساسی میگوید: "مرا هم ببین، صدای مرا هم بشنو و ..."؛ اما معنایش این نیست که (العیاذ بالله)، او برخی را نمیبیند و یا صدایشان را نمیشنود، حالا او میخواهد که ببیند و بشنود؛ بلکه یعنی خدایا! اگر چه من گناهکارم و مستحق رانده شدن از سایهی رحمت تو هستم، ولی مرا از نظر لطف و کرم خود و استجابت دعاهایم، محروم منما.
ج – نکته مهم دیگر، رابطهی دو سویه بین عبد و معبود – محب و محبوب و عاشق و معشوق است؛ همیشه گام نخست از اوست، گام آخر نیز از اوست، اما این وسط "بنده" نیز باید گامی بردارد، لذا فرمود: من دعای تو را مستجاب میکنم، ولی تو هم دعوت مرا اجابت کن که موجب رشد خودت میگردد، آن وقت ببین که برایت چکار میکنم؟!
« وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ »
ترجمه: و هنگامی که بندگان من، از تو در باره من سؤال کنند، (بگو:) من نزدیکم! دعای دعا کننده را، به هنگامی که مرا میخواند، پاسخ میگویم! پس باید دعوت مرا بپذیرند، و به من ایمان بیاورند، تا راه یابند (و به مقصد برسند)!
نکته:
دقت کنیم که فرمود: « دعای دعا کننده را، به هنگامی که مرا میخواند، پاسخ میگویم »؛ بسیاری از ما، خدا را نمیخوانیم، بلکه فقط حاجت خود را میبینیم، میشناسیم و میخواهیم، گویی که آن حاجب، بت ما شده است! خدا را هم فقط برای این که حاجت ما را بدهد میخواهیم و میخوانیم؛ بنابر این، محور و ملاک بسیاری "من" میشود و این تکبر سبب میگردد که صاحبش نه خدا را بشناسد، نه بپرستد، نه بخواند و نه از او بخواهد. اگر چه در لفظ "اللهم – خدایا، بار الها و ..." نیز بگوید!
*- در مورد مقولهی مهم "دعا"، مباحث گوناگونی درج گردیده که در هر کدام به "دعا" و استجابت آن، از منظری پرداخته است. اگر کلمهای چون «دعا» را در بخش جستجو در سایت درج و کلیک نمایید، فهرست این مباحث در اختیار قرار میگیرد.
کلمات کلیدی:
دعا