بعضیها میگویند و معتقدند که آخرت و جهنم ... و در کل، این گونه موضوعات مربوط با معاد که در آیات و روایات آمده صرفا برای یک فهم ابتدایی انسان از معاد است، یعنی مثلا چیزی مانند حمیم که در قرآن آمده یا به زبان آمدن اعضای بدن واقعیت ندارد و صرفا برای درک بهتر انسان است؛ حال اگر درباره ظهور حضرت و پر کردن زمین از عدل نیز چنین بگویند، پاسخ چیست؟ (چهارم ریاضی / تهران)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): آن بعضیها از اساس اشتباه میگویند. بنابر این، کسی که اصل معاد و آیات صریح قرآن کریم را رد میکند و میگوید: آن طور نیست که در قرآن آمده! دیگر چه جای بحث با او از امام زمان علیهم السلام و ظهورش باقی ماند؟! آیا ما مبنای غلط او را ملاک قرار دهیم و بپرسیم بر اساس این مبنای غلط، در مورد امام و ظهور و ... چه بگوییم؟!
نکتهی مهم اول این است که دقت نمایید در این شبهه، دو شبهه مطرح شده است، اول علیه معاد و سپس علیه ظهور! و نکته مهم دوم این است که ادعای اولی درست و ثابت فرض شده و بر اساس آن ادعای دوم مطرح شده است، تا مخاطب ناخودآگاه ادعای اول را درست فرض کند و به پاسخ ادعا یا سؤال دوم مشغول شود! و یا اگر بخواهد هر دو را پاسخ بگوید، آنقدر طولانی شود که کسی نخواند!
اینها شیوهها و ترفندهای طرح و القای شبهه میباشند که ربطی هم به اصل موضوع آن ندارند؛ تیر دو شعبه میاندازند، بالاخره هر کدام کارگر بیفتد، هدف را از پای در میآورد. وقتی باور کسی راجع به اصل معاد خطا باشد، وقتی صراحت قرآن در مورد معاد را نفی کند، وقتی آیه به صراحت میفرماید که اعضا به سخن درآمده و گواهی میدهند ... و او نفی میکند و میگوید چنین نیست! دیگر چه بحثی در مورد ظهور باقی میماند؟! و او در مورد ظهور هر باور، تصور و گمانی که داشته باشد، هیچ فرقی نمیکند؛ چرا که اصل اعتقاداتش مسموم شده است. آن که میگوید: چنین نیست که در قرآن آمده، از کجا میگوید؟ آیا وحی جدیدی به خودش شده است؟!
*- بنابر این ناچاریم به صورت خلاصه و اجمالی به پاسخ هر دو شبهه بپردازیم.
مواضع درست یا غلط برخیها:
برخی که صادقاند، در مورد درک حقیقت، از یک جنبه درست میگویند؛ برخی دیگر همان سخن درست را مورد سوء استفاده قرار میدهند تا اصلش را نفی کنند! مثلاً حشر جسم و روح، یا متنعم شدن هر دو در بهشت، یا معذب شدن هر دو در جهنم، یا گواهی اعضای بدن و ... را نفی کنند؛ و البته نفی موضوع جهنم و عذاب در مقابل کفر و ظلم، بیشتر مد نظرشان میباشد تا بهشت! چرا که "خوف" خودش از عوامل بازدارنده میباشد و آنها میخواهند این خوف را انتزاعی، خیالی و غیر واقعی جلوه دهند، تا مردم نابخردانه و جسورانه و با بیپروایی [بیتقوایی] از هلاکت خود، به انحراف کشانده شوند! و همینطور است راجع به مقولهی ظهور حضرت بقیة الله عجّ الله تعالی فرجه الشریف و عدالت گستری او در جهان. چرا که در مقابل خوف، "امید" قرار دارد و امید، عامل، انگیزه و موتور حرکت جهتدار میباشد، لذا میخواهند که مردم این "امید" را از دست دهند و منتظر نباشند و برای تحقق انتظارشان، مواضع درستی اتخاذ نکنند و حرکت جهتداری انجام ندهند، لذا چون نمیخواهند به صراحت اصلش را رد کنند و نزد مؤمنان و معتقدان رسوا شوند، با قیافهای مؤمنانه میگویند: این طور نیست که بیان شده است!
جبنهی درست:
قرآن کتاب هدایت است، پس کتابِ بیان، شرح و تفصیل حقایق عالم هستی، از حیث "چه هست – چه میشود" و در نتیجه، "چه باید کرد" میباشد، نه کتاب تصویر موهومات جهت انتزاعهای خیالی؛ بنابر این، هیچ انسان عاقلی که به توحید، معاد و قرآن مجید اعتقادی داشته باشد، نمیگوید که "اینطوری نیست که در قرآن بیان شده است!"؛ بلکه سخن درست این است که انسان هیچ گاه نمیتواند با تعریف یا تصور، عمق حقیقت هیچ چیزی را درک کند، مگر آن که آن را وجدان نماید و این موضوع، اختصاصی به قرآن و معاد ندارد، بلکه در تمامی مُدرکات انسان همینطور میباشد.
فرض کنید صد عنوان کتاب راجع به عصبها در بدن، نحوه دریافت اطلاعات و انتقال آنها به مغز بنویسند و شرح دهند که بنا بر این اگر سوزنی به نوک انگشت فرو رود، چه دردی، چگونه و با چه کیفیتی احساس میشود. بدیهی است که تا کسی سوزن به انگشتش فرو نرود، حقیقت آن را آن طور که باید درک نمیکند؛ اما این دلیل نیست که بگوید: اساساً دست، عصب، سوزن و دردی وجود ندارد! اگر هزاران عنوان کتاب راجع به نماز، معراج بودنش و ... بنویسند، خیلی فرق دارد با حالت اهل نماز. چنان که اگر عاشق کسی باشد و مدام از عشق خود به او بگوید، برایش شعر بسراید، آیه و قسم و دلیل بیاورد و ...، اینها همه مراتب نازلهی حالت قلب اوست، که تا طرف مقابل نیز او را دوست نداشته باشد و این رابطهی عاطفی دو طرفه نشده باشد و قلبها به هم وصل نشده باشند، قابل وجدان نمیباشد. اگر چه حقیقت این عشق و محبت، قابل بیان، نقل و انتقال مقصود در قالب کلمات و مفاهیم میباشد.
نزول: برای همین، وحی و آیات قرآن را "نزول" میگویند، یعنی از مرتبهی حقیقت خودش آن قدر پایین آمده تا به مرتبهی الفاظ و کلمات و صدا درآمده است.
پس، آیا درک کلمات و مفاهیم آنها در مورد چیزی، برابر با درک حقیقت آن میباشد؟ یا عدم وجدان و درک عمق حقیقت آن، دلیل بر نبودنش میباشد؟!
به این حد از عدم درک از حقیقت معاد (چه بهشت و چه جهنم)، در قرآن کریم نیز تصریح شده است، مانند: «فَأُمُّهُۥ هَاوِيَةٌۭ * وَمَا أَدْرَاكَ مَا هِيَهْ * نَارٌ حَامِيَةٌ – پناهگاهش «هاویه» [= دوزخ] است (مانند رفتن به آغوش مادر، به آغوش هاویه میروند) !و تو چگونه درک میکنی که "ماهیت و چگونگی هاویه" چیست؟ * آتشی است سوزان / القارعه، 9 تا 11». چنان که در مورد شب قدر، سجین، حُطَمه و ... نیز فرموده « وَمَا أَدْرَاكَ ».
جنبهی نادرست:
جنبه نادرست این است که عدم اشراف علم شهودی کامل نسبت به یک چیز و نیز عدم درکِ عمقِ حقیقت یک چیزی را دلیل بر نفی و انکار اصل وجود آن بگیرند! و حال آن که (عَدَمُ الوِجدانِ لا یَدُلّ عَلی عَدَمِ الوُجود).
آیا انسان، حقیقت وجود خودش را کاملاً میشناسد؟ آیا حقیقت وجودی یک کِرم خاکی یا یک گُل، یا سیارات بزرگ و کوچک را میشناسد؟! پس چرا وجود آنها را نفی و انکار نمیکنند و نمیگویند: «آن چه در مورد آنها کشف و گفته شده، واقعیت ندارد و فقط برای تقریب ذهن به درک است؟»، اما نوبت به جهنم که میرسد، میگویند: «حمیم، یا عذاب جسم و روح با آتش، یا گواهی اعضای بدن و ... که در قرآن آمده، حقیقت و واقعیت ندارد؟!»؛ در واقع میگویند: «آن چه در قرآن کریم بدان تصریح شده، حقیقت ندارد، واقعیت خارجی ندارد و آن گونه که فرموده، محقق نخواهد شد»، خُب، این که اساساً نفی قرآن کریم و نیز افترای به خداوند سبحان است که صادق الوعد میباشد. پس، در مورد آنان فرمود: کافرهایی هستند که قصد ایجاد انحراف در اعتقادات به حق مردم را دارند، به خداوند متعال نیز افترا میزنند، ظالم و ملعون (رانده شده از رحمت) هستند، اساساً نسبت به معاد کافرند، پس به شدت معذب خواهند شد.
« وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أُولَئِكَ يُعْرَضُونَ عَلَى رَبِّهِمْ وَيَقُولُ الْأَشْهَادُ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى رَبِّهِمْ أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ * الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ » (هود علیه السلام، 18 و 19)
ترجمه: چه کسی ستمکارتر است از کسانی که بر خدا افترا میبندند؟! آنان (روز رستاخیز) بر پروردگارشان عرضه میشوند، در حالی که شاهدان [= پیامبران و فرشتگان] میگویند: «اینها همانها هستند که به پروردگارشان دروغ بستند! ای لعنت خدا بر ظالمان باد!»
ظهور امام زمان علیه السلام:
مردمان کافر و مشرک (اگر چه به ظاهر، مسلماننما باشند)، چنان که برای خداوند سبحان، "بدل"ها درست کردهاند و "ایسم"ها را بدل از دین الهی آوردهاند، برای "ظهور منجی و حکومت عدل جهانی" نیز بدل درست کردهاند، و همگان را به باور، پذیرش و تسلیم آن میخوانند، و متقابلاً راجع به اصل آن و وقوع این حقیقت، توسط منجی "الهی = حقیقی"، شک و شبهههای گوناگونی القا میکنند؟! پس اصلش را قبول دارند، منتهی راجع به مصداقش حرف دارند و میخواهند مصداق کاذب، باطل و بدلی خود را جایگزین نمایند!
چطور شد که "حکومت واحد جهانی و جهانی سازی (Globalization )"، اگر بر اساس "لیبرالیسم" و به رهبری شیطان بزرگ، امریکا باشد، امری حق، ضروری، مفهوم و قابل درک و محقق شدنی قلمداد میگردد و در حالی که مقدمهی آن، وحشتناکی مؤخرهی آن را نشان میدهد، باید مورد قبول همگان باشد! اما تحقق وعدهالهی، ظهور بقیة الله الاعظم، قیام و انقلاب امام مهدی علیه السلام، و بالتبع "پر کردن زمین از عدل و داد، همان گونه که پر از ظلم و ستم شده است"، موهومی و استعارهای معرفی، القا و ضد تبلیغ میشود؟!
خیر، بلکه هر آن چه خداوند متعال [چه برای دنیا و چه برای آخرت] وعده داده است، به همان صورتی که در کلام وحی و اهل عصمت علیهم السلام، بیان و شرح نموده است، واقع خواهد شد؛ اگر چه به رغم جامعیت علوم و اطلاعات برای شناخت، درک حقیقت آنها، هرگاه که محقق گردید وجدان میشود و "علم الیقین" به مرحلهی "عین الیقین" میرسد.
« كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ ٱلْيَقِينِ * لَتَرَوُنَّ ٱلْجَحِيمَ * ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ ٱلْيَقِينِ » (التکاثر، 5 تا 7)
ترجمه: نه، هرگز چنان نیست که شما خیال میکنید؛ اگر شما (به آخرت) علم الیقین داشتید * به یقین دوزخ را خواهيد ديد * سپس آن را قطعاً به عيناليقين درمىيابيد.
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
اگر بعضی که میگویند: اخبار معاد، اینگونه نیست که در قرآن آمده، بلکه برای درک بهتر چنین گفته شده است، در مورد ظهور حضرت چنین بگویند، چه پاسخی باید داد؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8042.html
- تعداد بازدید : 2030
- 23 شهریور 1395
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی معاد