پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): بعید است که یک انسان عاقل، این چنین درگیر اوهام و تخیلات شود، چه رسد به یک پیامبر!
پس بعید این جمله و شعار تخیلی و بیمنطق از زرتشت باشد. [همزمان با امکانات فضای مجازی، باب شده که هر کس هر چه دلش خواست مینویسد و زیرش امضای "بحارالانوار، کوروش، شریعتی، طبری، زرتشت و ..." را میاندازد]، ولی در هر حال این شعایر، کاملاً به دور از عقل و منطق میباشد و نسبت دهندگان به او، بسیار در حقش ظلم میکنند.
الف – شاید ظاهر جمله زیبا به نظر رسد، اما چقدر زشت است که یک انسان عاقل (چه رسد به یک پیامبر) گمان کند که آتش جهنم، با آب خاموش میشود و اگر خاموش نگردیده و نخواهد گردید، به خاطر کمبود آب به حد کافی میباشد!
ب – چقدر جهالت است که کسی حتی در تخیل خود گمان کند که میشود "بهشت" را سوزاند و مبدل به جهنم نمود تا کسی هوس بهشت نکند!
ج – اگر خاموش شدن جهنم و یا به آتش کشیدن بهشت، اثری در هدایت مردم و عبادت آنها داشت، خداوند علیم و حکیم، نه آنها را خلق میکرد و نه به بهشت "بشارت" میداد و نه به جهنم "انذار" میداد و نه اساساً در انسان حالات و درک "خوف و رجا = امید و ترس" را ایجاد مینمود و نه به بهشت و جهنم وعده و وعید میداد.
د – اکنون که آن تخیلاتِ جاهلانه محقق نشده و نمیشود، و از براهین عقلی گرفته تا فطرت، تا قرآن، تا بشارت، تا انذار و بهشت و جهنم همه هست، بسیاری کافر و ظالم میباشند، پس هیچ دلیلی ندارد که با خاموش کردن جهنم و به آتش کشیدن بهشت، همه عابد شوند، آن هم مخلصانه!
پس این شعارها، از یک عاقل نیز بعید است، چه رسد به یک پیامبر!
ﮪ – این "ای کاش"های جاهلانه، یعنی: خدایا تو بلد نبودی که چه کنی تا مردمان خالصانه تو را عبادت کنند، اگر من بودم و توانش را داشتم، چنین و چنان میکردم! آیا یک عاقل چنین تصوری دارد و میگوید؟!
آیا گمان میکنند که با این شعارهای غلط و خلاف عقل، منطق و وحی، زرتشت و زرتشتیگری را تبلیغ میکنند؟! این که تماماً ضد تبلیغ علیه اوست.
نکته:
یک - از این حرفها در گذشته نیز بسیار بوده است؛ در حکایات آمده: شخص فاسقی هنگام مرگش گفت: خدایا میدانم که اهل جهنم هستم، اما لطفاً مرا آنقدر بزرگ کن که جز من و فلانی که دشمن اهل بیت (ع) است، دیگران در آن جای نگیرند!
اما، چرا حرف عاقلانه و حکیمانه نشنویم و نگوییم؟! مگر چقدر فرصت، زمان و امکان برای رشد و فلاح داریم؟!
بهترین سخن در این باره نیز بیانات نورانی امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام است که در دعای کمیل، به مالک بهشت و جهنم و قاضی انسانها عرض نمود:
«فَبِالْيَقِينِ أَقْطَعُ لَوْ لاَ مَا حَكَمْتَ بِهِ مِنْ تَعْذِيبِ جَاحِدِيكَ وَ قَضَيْتَ بِهِ مِنْ إِخْلاَدِ مُعَانِدِيكَ لَجَعَلْتَ النَّارَ كُلَّهَا بَرْداً وَ سَلاَماً وَ مَا كَانَ (كَانَتْ) لِأَحَدٍ فِيهَا مَقَرّاً وَ لاَ مُقَاماً (مَقَاماً) »
پس به يقين میدانم كه اگر فرمانت در به عذاب كشيدن منكران نبود و حكمت به هميشگى بودن دشمنانت در آتش صادر نمیشد، هر آينه سرتاسر دوزخ را سرد و سلامت میكردى و براى احدى در آنجا قرار و جايگاهى نبود؛
لَكِنَّكَ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُكَ أَقْسَمْتَ أَنْ تَمْلَأَهَا مِنَ الْكَافِرِينَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ وَ أَنْ تُخَلِّدَ فِيهَا الْمُعَانِدِينَ وَ أَنْتَ جَلَّ ثَنَاؤُكَ قُلْتَ مُبْتَدِئاً وَ تَطَوَّلْتَ بِالْإِنْعَامِ مُتَكَرِّماً، اَفَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً لا يَسْتَوُونَ
امّا تو، كه مقدّس است نامهايت، سوگند ياد كردى كه دوزخ را از همه كافران چه پرى و چه آدمى پر سازى و ستيزه جويان را در آنجا هميشگى و جاودانه بداری، و هم تو - كه ثنايت برجسته و والا است - به اين گفته ابتدا كردى و با نعمتهايت كريمانه تفضّل فرمودى كه «آيا مؤمن همانند فاسق است؟ نه، مساوى نيستند»
و سپس از او طلب بخشش و آمرزش نمود، نه این بگوید: ای کاش آب داشتم یا بهشت را به آتش میکشیدم.
دو – در مورد عبادات مردم، از ترس جهنم و یا به امید بهشت، و یا از روی اخلاص نیز فرمود:
« إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْک عِبَادَةُ التُّجَّارِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْک عِبَادَةُ الْعَبِیدِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُکراً فَتِلْک عِبَادَةُ الْأَحْرَار » (نهج البلاغة، ص 510، حکمت 237)
ترجمه: گروهی خدا را برای چشم داشت، میپرستند و این پرستش بازرگانان است. گروهی او را از روی ترس عبادت میکنند و این عبادت بردگان است، و گروهی او را سپاسمندانه میپرستند و این پرستش آزادگان است».
ملاحظه:
هر سه، عبادت پروردگار عالمیان میباشد، پس راه و کار هر سه درست است، منتهی مراتب آنها فرق دارد. آنان که از ترس عاقبت خویش و جهنم، مراقبت نمودند را به جهنم نمیبرند – این وعدهی خداست – پس به بهشت میبرند؛ آنان که به بهشت خدا امیدوار و مشتاق بودند و بدین سبب در افکار و اعمال خود مراقبت نمودند را نیز به بهشت میبرند و این وعدهی خداست.
اما جایگاه آنهایی که "احرار" بودند و خدا را از روی اخلاص بندگی میگردند، متفاوت است. « فِى مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍۢ مُّقْتَدِرٍۭ - در جایگاه صدق نزد خداوند مالک مقتدر / القمر، 55» است.
*- به دو گروه اول، فرشتگان خدا میگویند: «ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ آمِنِينَ - داخل این باغها (جَنَّٰاتٍۢ وَعُيُونٍ) شوید با سلامت و امنیّت / الحجر، 45».
*- اما به گروه سوم، [احرار – عبادالله المخلصین)، خداوند سبحان، خودش میفرماید:
« يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ »
اى نفس مطمئنّه (ای جان آرام گرفته به ذکر و عبادت خدا)،
« ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً »
به سوی پروردگارت بازگرد در حالی که هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است،
« فَادْخُلِي فِي عِبَادِي »
و در ميان بندگان (خاص) من درآى،
« وَادْخُلِي جَنَّتِي »
و در بهشت (خاص) من داخل شو.
●●●- حال آیا انسان عاقل، این معارف نورانی، ژرف، زیبا و هدایت کننده را رها میکند و به تخیلات غیر منطقی فرو و نانشدنی فرو میرود که ای کاش آب زیادی داشتم و جهنم را خاموش میکردم و آتش داشتم تا بهشت را به آتش میکشیدم؟!
آیا این بیان، برهان، حکمت، موعظه و طریق روشنگری و هدایت است، آن هم توسط یک پیامبر؟!
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
چقدر زیبا گفت زرتشت که «ای کاش آنقدر آب داشتم تا جهنم را خاموش میکردم آنقدر آتش داشتم تا بهشت را میسوزاندم، تا مردم خدا را مخلصانه عبادت کنند»؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8110.html
کلمات کلیدی:
گوناگون معاد