پایگاه پاسخگویی به سؤالات شبهات (ایکس – شبهه): کیا میگن؟! وقتی قرآن مجید که "کلام الله" است کنار گذاشته شود و «من میگم» ملاک قرار گیرد، نتیجه همین میشود. آیا آن که فرمود رزاق من هستم، افزوده که پس دیگر تلاش نکنید؟! پس قرآن بخوانیم.
این درست نیست که انسان هرگونه که خودش دوست دارد، طرح سؤال کند و سپس به مخاطبش دیکته کند که چگونه پاسخ دهد؟! بلکه باید پاسخ را به هر شکلی و با هر استدلال و استنادی که او بیان میدارد بشنود، و سپس با نعمت عقل و علم آن را بررسی کند که درست است یا خیر؟ بسیاری از آیات قرآن کریم، برهان و استدلال است و در مقابل به دیگران میفرماید که "برهان" شما چیست؟ حال انسان به بهانهی عقل بگوید که "برهان و استدلال از خدا نباشد؟!»
هم خودتان به "من" اکتفا و بسنده نمودید و هم به مخاطب توصیه و تأکید میکنید که در پاسخ، از جانب کسی (قرآن، حدیث و ...) چیزی نگوید؟! یعنی او نیز فقط مبتنی بر «من میگم» پاسخ دهد! آیا معیار و بنیان این پاسخها عقلانی خواهد بود؟!
بنابر این، مشکل اصلی [که شاید شخص خودش متوجه آن نگردد] در «منیّت» است، نه در بحث رزق، روزی، رزاق و یا استناد به قرآن و ...!
●- کسی که خداوند متعال را نشناسد و باور نداشته باشد، اساسا امور را به او نسبت نمیدهد، اما کسی که میگوید: «خدا عقل داده»؛ هم خدا را قبول دارد و هم رزاقیت او را و هم عقلی که خدا داده است را؛ بنابر این نه تنها تأکید نمیکند که بدون استناد به وحی و حدیث سخن بگویید، بلکه دقت، تأمل و تقکر میکند که خداوند متعال در موضوع مورد نظر او چه فرموده است؟ و سپس به جای آن که «من میگم» را بر هر گوینده و کلامی (حتی وحی یا حدیث) ترجیح دهد، دقت عقلی مینماید که آیا آن چه میگوید، استدلال عقلی هم دارد، مطابق وحی هم هست؟ یا خیر، بلکه چون مبتنی بر "من" میباشد، لابد باید صحیح و عقلانی هم باشد؟!
الف – باید تفکر شود که آیا «خدا عقل داده – که داده»، منافاتی با رزاقیت خدا دارد یا خیر؟ آیا هم خدا هست، هم خلق کرده و هم عقل داده که خودش یا اسما و افعالش نفی گردد؟!
●- آیا چون او به انسان عقل داده و قوهی تفکر، برنامهریزی و تلاش داده، یعنی "رازق" دوتا و چندتا شده است و هر کسی رازق خودش میباشد؟! یا آن که همان "عقل و قوا" نیز رزق است و همه را او میدهد؟
●- بشر گمان میکند که "رزق" یعنی فقط آب و نان و پوشاک و ...؛ و گمان دارد که آنها را نیز خودش به دست میآورد! آیا وجود و نو به نو شدن آن رزق نیست؟ آیا همین عقل و وحی رزق نیست؟ آیا علومی که انسان کسب مینماید رزق نیست؟! اعضای بدن، مغز، سلسله اعصاب، نیروی حرکت، چگونگی اشیای بیرونی و قابل تصرف بودن آنها و ... رزق نیست؟! آیا تداوم حیات و حتی ممات رزق نیست؟ آیا بشر خودش رازق است، چون کمی تلاش میکند و اسبابی را به کار میگیرد؟!
... پس ترا هر لحظه مرگ و رجعتیست
مصطفی فرمود دنیا ساعتیست
فکر ما تیریست از هو در هوا
در هوا کی پاید آید تا خدا
هر نفس نو میشود دنیا و ما
بیخبر از نو شدن اندر بقا (مولوی)
ب – انسان، خالق چیست و یا مالک و ربّ چیست که بتواند "رازق" خودش و غیر خودش باشد؟! آیات قرآن کریم و احادیثی که اصرار و تأکید میشود در پاسخ استفاده و استناد نگردد(؟!)، ذکر (یادآوری) است و عقل انسان را متوجه همین حقایق برهانی مینماید. میفرماید: شما خودتان یا دیگران را «إله» و رازق خود فرض میکنید، در حالی که خالق و مالک هیچ چیزی نیستید:
« وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لَا يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ وَلَا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا وَلَا يَمْلِكُونَ مَوْتًا وَلَا حَيَاةً وَلَا نُشُورًا » (الفرقان، 3)
ترجمه: آنان غیر از خداوند معبودانی برای خود برگزیدند؛ معبودانی که چیزی را نمیآفرینند، بلکه خودشان مخلوقند، و مالک زیان و سود خویش نیستند، و نه مالک مرگ و حیات و رستاخیز خویشند.
●- حال که به یک آیه از قرآن کریم استدلال و استناد نمودیم، اجازه دهید یک نقل نیز از آیت الله جوادی آملی بگوییم. به قول ایشان «برخی اسلامی حرف میزنند، اما قارونی فکر میکنند»!
اسلامی حرف زدن این است که انسان میگوید: «خدایی هست و به ما عقل داده»، قارونی فکر کردن نیز این است که انسان میگوید: «هر چه به دست آوردم، حاصل عزم، اراده، تلاش و هنر خودم است – خودم رازق خودم هستم»! تا انسان قرآن نخواند، اینها را نمیداند و نمیفهمد:
« قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِي أَوَلَمْ يَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَأَكْثَرُ جَمْعًا وَلَا يُسْأَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ » (القصص، 78)
ترجمه: (قارون در پاسخ کسانی که به او میگفتند: این قدر به خودت مغرور نشو، از این همه مالی که خدا به تو داده، کمی هم انفاق کن و ...) گفت: «این ثروت را بوسیله دانشی که نزد من است به دست آوردهام!» آیا او نمیدانست که خداوند اقوامی را پیش از او هلاک کرد که نیرومندتر و ثروتمندتر از او بودند؟! (و هنگامی که عذاب الهی فرا رسد،) مجرمان از گناهانشان سؤال نمیشوند.
پ – نبابر این، پاسخ عقل [بدون استناد به سخنان دیگران] به تصور خودرازقی، این است که خطا گمان کردی، چون تو چیزی نداری، مالک چیزی هم نیستی و همین عقل یا اراده یا هنری که به آن میبالی را نیز "رازق" به تو داده است. و پاسخ وحی که عین عقل است نیز همین است که تو و تمام عالم هستی، مخلوق و مرزوق هستید و رازق خداست.
رزاقیت خدا و حکم عقل:
تکبر، خودبزرگ بینی و منیت، سبب میگردد که آدمی گمان کند که هر چه به ذهن خودش آمد، همان عین عقلانیت و عین حقایق عالم هستی میباشد، در حالی که این همه گمان، خودش تصوری خطا و غیر عقلانی میباشد.
چرا ذهن [نه عقل] گمان کرده که «خدا روزی میده»، با «خدا عقل داده و من باید تلاش کنم»، منافات دارد و یا این باید باشد و یا آن؟! وقتی ذهن دچار چنین خطایی شد، آن وقت «من میگم» پیش میآید.
خداوند متعال، حیّ، مالک، ربّ و رزاق است، اما نه تنها معنایش این نیست که در عالَم خلقت و چرخهی حیات، هیچ سلسله علل و اسبابی قرار نداده است، بلکه به حکم عقل و وحی، این عالم با این وسعت و عظمت را بازی نیافریده است و هر جزئی در این عالم، نقش خود را ایفا مینماید.
اینطور نیست که زمین و آسمانها بیحکمت و بیکار آفریده شده باشند؛ خورشید بی خاصیت بیاید و برود و یا کهکشانهایی که دهها میلیون سال نوری با زمین فاصله دارند، هیچ خاصیتی نداشته باشند و این وسط یک انسانی باشد که به او عقل و اراده داده شده و بعد به حال خود رها شده باشد تا بدود به خود رزق برساند و خود را هدایت نموده و رشد دهد!
بنابر این، به حکم عقل، به حکم تجربه (شناخت علمی طبیعت) و به حکم وحی، نظام حکیمانهی علیت بر عالَم هستی احاطه دارد.
●- خداوند منّان است که باران خلق میکند و فرو میفرستد، اما اقیانوسها، دریاها، خورشید، ابر، باد و ... را اسباب نزول آن قرار داده است؛ چنان که خداوند متعال است که وحی میفرستد، اما القای به قلب، فرشتگان وحی و یا الهام در رویا را اسباب آن قرار داده است؛ چنان که خداوند متعال است که انسان را خلق و ربوبیت مینماید، اما نطفه، رحم، وضع حمل، شیر مادر، آب، سایر خوراکیها، حرکت و ... را اسباب رشد مادی او قرار داده است، و البته برای زنده شدن و زنده ماندنش به او روح دمیده است. اینها همه رزق است.
بنابر این، معنای «خداوند منّان رازق میباشد و روزی میدهد»، این نیست که نظام خلقت و قوای انسان تعطیل و یا بیهوده باشند! و هم چنین عقل، تفکر، اعضا، حرکت و تلاش نیز که از جانب همان خالق، مالک، ربّ و رزاق، روزی شده است، به این معنا نیست که "رزاقیت" خداوند سبحان نفی گردد و یا انسان در این رزاقیت شریک خدا شود و خودش رازقی برای خودش یا دیگران گردد! بلکه خداوند رزاق، هم رزق داده، هم اسباب رسیدن به آن را قرار داده و هم راه به دست آوردن آن چه اکتسابی است را نشان داده و هم برنامهی چگونه به دست آوردن و چگونه مصرف نمودن را تدوین و ابلاغ نموده است، تا انسان بتواند از این نعمات بهره ببرد و شاکر باشد و رشد نماید. بفهمد که اگر خالق و مالک اوست، پس رزاق نیز اوست.
مرتبط:
نمیتوانم مفهوم «هوالرزاق» را درک کنم. آیا به این مفهوم است که کسی در این دنیا به هیچ وجه گرسنه نمیماند؟! پس این همه کودک آفریقایی که در اثر گرسنگی میمیرند چه هستند؟! (24 فروردين 1393)
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
میگن خدا رازق است و روزی میدهد؛ من میگویم که به ما عقل داده تا خودمان راه به دست آوردن را پیدا کنیم و با تلاش به دست آوریم؟!
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8235.html
کلمات کلیدی:
اعتقادی توحید رزق و روزی