پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): در مورد علم و ظهور علم، به سه موضوع مهم باید مورد توجه قرار گیرد که عبارتند از: علم - صاحب علم – رجوع به علم و علیم.
علم:
علم، چه به لحاظ آن چه هست (نمود و تبلورش در هستی)، و چه به لحاظ آن چه تا کنون شناخته شده است، و چه به لحاظ آن چه بعدها در دنیا و یا قیامت شناخته میشود و چه آن چه هرگز شناخته نخواهد شد، محدود نمیباشد.
علیم، اسم ذات خداوند متعال میباشد. علیم اوست؛ و هر چه در عالم ممکنات پدید آمده و مییابد، تجلی علم اوست؛ و او محدود به حدّی نیست.
صاحب علم:
پس از خداوند سبحان که علیم اوست، صاحب علم به کسی میگویند که علم خدا (به حد ظرفیت وجودیاش) در او تجلی یافته است. چنان که کریم، جواد و رئوف را به کسی میگویند که کَرم، جود و رأفت الهی در او تجلی یافته است. بنابر این، هر که از شناخت بیشتری برخوردار باشد، عالمتر [دانشمندتر] است.
**- عالَم هستی، همه عَلامت (نشانه) است، و هر که نشانهشناستر باشد، "عالِمتر" است. خواه نشانهشناسی او محدود به یکی از عناصر طبیعت (علم تجربی) باشد و خواه به سایر حقایق عالَم هستی نیز پیببرد. خواه با شناخت علامتها و نشانهها در عالَم طبیعت (مثل فیزیک، شیمی و ...)، به سوی شناخت صاحب نشانه هدایت شود و خواه نشود. و البته اگر شد، به علم حقیقی و جامع دست یافته است.
**- چون انسان ذاتاً علیم نیست، پس علم او از دیگری کسب میگردد و در نهایت معلم تمامی علوم، خداوند علیم و حکیم میباشد، چنان که فرمود: « عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ - آنچه را كه انسان نمى دانست [بتدريج به او] آموخت / العلق، 5 ». حال خواه این تعلیم، علوم پایه و اصولی باشد که در عقل و فطرت انسان نهادینه کرده است – خواه علومی باشد که با وحی تعلیم نموده است و خواه علومی باشد که با قلم صُنع، در کتاب خلقت نوشته و در معرض شناخت انسان قرار داده است.
**- علم امام زمان، حضرت مهدی علیه السلام، چیزی خارج یا فراتر از علم پدرانشان تا امیرالمؤمنین و مادرشان حضرت فاطمه و جدّ بزرگوارشان، حضرت پیامبر اکرم صلوات الله علیهم اجمعین نمیباشد، که همه همان تجلی علم خداوند علیم در قرآن کریم و ایشان میباشد و البته که معلمشان خداوند متعال است، لذا گفته میشود که از "علم لدنی" برخوردارند.
رجوع به علم و علیم:
در مورد ظهور و بهرهمندی از علومی قرآنی و علم اهل عصمت علیهم السلام و اولیای الهی نیز باید به چند نکتهی مهم توجه نمود:
یک – علم در عالَم هستی تجلی یافته و دائماً تجلی مییابد، اما بشر نمیتواند آن را یک جا دست بیاورد؛ چنان که برای تحصیل بخشی از علم نیز مراحل را تدریجی (از ابتدایی تا ...) طی میکند. چنان که علم حاضر نزد یک دانشمند، از ابتدا بوده و بسیاری آن را میدانستند، اما نمیتوانست از همان کودکی همه را بیاموزد، لذا گام به گام، نزد معلمان و اساتید تعلیم گرفته است.
علم اهل عصمت علیهم السلام نیز همینطور است؛ یکجاست، اما بشر «فرد یا جامعه» نمیتواند همهی آنها را فهم و درک کرده و فرا بگیرد. چنان که قرآن کریم، از ابتدا نزول در اختیار همگان بوده است، اما علم به آن، تدریجی به تکامل رسیده و میرسد.
دو - وجود دانشمندان و عالمان در یک جامعهی کوچک و بزرگ، هیچ دلیلی بر قطعیت و حتمیت رجوع و استفادهی آحاد آن جامعه از ایشان نمیباشد.
*- آیا بشر امروز، به همین دانشمندانی که در علوم متفاوت دارد، رجوع میکند؟!
*- آیا بشر امروز، [چه تک تک اشخاص و چه جوامع]، به همین مقدار علمی که دارند، عمل میکنند؟!
*- آیا بشر امروز، از همین مقدار علمی که به دست آمده، درست استفاده میکند؟! و از تمامی علوم حاصله، درست استفاده میکنند؟!
*- اکثریت مردم، استعداد علمآموزی و دانشمند شدن را دارند، اما آیا امکانات، شرایط، زمینهها و اسباب آن، برای همگان فراهم است؟!
*- آیا دانشمندان میتوانند علوم خود را به جبر و زور، به مردمی که نمیخواهند بیاموزند، تعلیم دهند؟!
**- پس، تمامی این شروط، در مورد ظهور و بروز علوم انسانهای کامل (اهل عصمت علیهم السلام) نیز صدق میکند. وگرنه علمی که حضرت امام مهدی [عجّ الله تعالی فرجه الشریف] دارند، امامان دیگر نیز داشتند و همگی از پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله اخذ نمودهاند.
نکته:
نوع بشر، اگر متوجه نگردد، اگر مبدأ و معاد حقیقی خود را نشناسد، اگر تسلیم و تحت تعلیم "حق" قرار نگیرد، خلاصه اگر چون قطرهی آبی به مجرای رسیدن به اقیانونس "وصل" نگردد، کم ظرفیت، بیجنبه، عجول، نادان، بیبصیرت و سطحینگر میباشد. چنان که فرمود:
« إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا * إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا * وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا * إِلَّا الْمُصَلِّينَ » (المعارج، 19 تا 22)
ترجمه: به راستى كه انسان سخت آزمند [و بى تاب] خلق شده است * چون صدمهاى به او رسد عجز و لابه كند * و چون خيرى به او رسد بخل ورزد * غير از نمازگزاران (یا در واقع، آنان که وصل شدهاند « الْمُصَلِّينَ »]
●●●- از اینرو، در حالی که روحش از شدت بیماریهای گوناگون، به شدت ضعیف و نزار شده است، وقتی سخن از مُنجی، امام زمان (ع)، و علم ایشان به میان آید نیز، فقط به بدن خود که در هر حال پیر و فرسوده شده و میمیرد افتاده و میپرسد: «چرا او با علمش، علاج بیماریهای ناشناخته را به ما نمیدهد؟!»
*- آیا در بخش صنایع، تولید انواع و اقسام سلاحهای کشتار جمعی، بمبهای الکترونیکی، شیمایی، آن چه در جنگهای پنهان بیولوژیکی استفاده میشود – آن چه در جنگ نرم و سخت از الکترونیک استفاده میشود ... و یا سایر علوم در فلسفه، انسانشناسی، جامعهشناسی، ارتباطات، اقتصاد، سیاست و ... علم نیست؟! یا همه علم است، اما انسان فاقد "علم اخلاق" در بهرهبرداری از آن است؟!
●●●- باید از خود بپرسیم: آیا به راه سلامت [اسلام] درآمدهایم و به نسخهی شفابخش بیماریهای روح و نفس که دادهاند، عمل میکنیم که حالا دنبال نسخهی بیماریهای طبیعی و شناخته نشده هستیم؟!
●●●- باید از خود بپرسیم: عالِم هست، اما آیا من خواهان او و ظهور و بروز علم او هستم یا خیر؟! چرا به جای آن که خودم به ایشان رجوع کنم، میپرسم که چرا او نمیآید؟!
●●●- دقت کنیم که تجلی، ظهور و امکان بهرهمندی درست و سالم از "علم و علیم"، شرایط، زمینهها و امکانات بسیاری لازم دارد؛ و اولین شرط آن است که حجابها و موانع برداشته شوند و بالاترین حجاب و مانع، ولایت، سرپرستی و سیستم نظام سلطهی طاغوت میباشد که مانع از رشد علمی مردم و جوامع میباشند [مثل دشمنی امریکا و متحدین اروپایی، با رشد علمی ایران اسلامی].
بنابر این، ابتدا باید در پی آگاهی، بصیرت، خودسازی و حضور درست و به موقع خود در میدان، برای مساعد نمودن قیام، ظهور و حکومت ایشان باشیم، سپس به دنبال تجلی علم ایشان باشیم تا به سلامت روح، جسم، روان، اخلاق و حیات دنیوی و اخروی فرد و جامعه برسیم.
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
چرا حضرت مهدی علیه السلام، به رغم برخورداری از کمال علم، اقدامی برای رفع مشکلات و رفع بیماریهای ناعلاج نمینمایند؟!
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8241.html
کلمات کلیدی:
گوناگون امام مهدی علم