پایگاه پاسخگویی به سؤالات شبهات (ایکس – شبهه): مطالعه و بررسی علل رویکردها، کنشها، واکنشها، بافتها، ساختارها و نتایج آنها در هر امری، ضمن آن که لازم و ضروری است، تک بُعدی و ساده نمیباشد؛ به ویژه در مقولههای فرهنگی و از جمله هنر، با موضوعیت «فیلمسازی و سینما» که میتواند و باید از زوایا و ابعاد گوناگون مورد مطالعه قرار گیرد. لذا تمامی مواردی که بیان نمودید صحیح است و هر کدام نیز علل و چراییهای دارد، به اضافهی موارددیگری که شاید اصلیتر و مهمتر نیز باشند.
●- در عرصهی سینما (به طور کلی نمایش)، مسئلهی اصلی و تأثیرگذار، مذهبی بودن یا نبودن بازیگران نمیباشد، چرا که بازیگر، بازیگر است. ممکن است یک بازیگر زن مذهبی، نقش یک زن کافر و فاسق را بازی کند و یک بازیگر مرد مذهبی، نقش ظالمترین و شقیترین اشخاص را بازی کند و یا بالعکس، یعنی بازیگران غیر مذهبی [و حتی مخالف]، نقش شخصیتهای برجستهی دینی، مذهبی، اجتماعی و علمی را بازی کنند. مانند بازیگری آنتونی کویین (Anthony Quinn ) در نقش سیدالشهداء حمزه علیه السلام، یا عمر مختار!
●- مسئلهی اصلی در هر امری (فردی، یا اجتماعی – سیاسی، اقتصادی یا فرهنگی و ...)، هدفگذاری (هدفگزاری) و برنامهریزی اجراییِ منطبق با اهداف میباشد، که باید اذعان کنیم، ما در این مهم بسیار بسیار ضعیفتر از حد تصور و توان هستیم، چه رسد به حد نیازها و بایدها؛ به ویژه در عرصهی فرهنگ! هر چند که فرهنگ [چه در نگاه ما و چه دشمنان ما]، از اقتصاد نیز مهمتر است.
●- شدت این ضعف و اهمال، تا حدی است که مقام معظم رهبری، ضمن روشنگری، بیان نقاط و قوت و ضعف، تحلیل مشکلات و ترسیم راهکارها در امور سیاسی، اقتصادی و ...، به موضوع "فرهنگی" که میرسند، میفرمایند: «احساس یک ولنگاری میکنم»!
سینما:
الف – گاهی یک جریان، یک دستآورد و یا یک پدیده، از همان ابتدا با اهداف نادرستی پایهگذاری و سازماندهی میشود [مثل بانک در عرصه اقتصاد، یا تأثر و سینما در عرصه هنرهای نمایشی]؛ بنابر این، تغییر این اهداف و ساختار و یا به تعبیری دیگر «بومی سازی و همسو کردن آن»، هر چند که ضروری باشد، اما کار سادهای نیست، و البته اگر کسی به فکر این تحولات اساسی نباشد، به هیچ وجه صورت نمیپذیرد.
ب – گاهی یک جریان، دستآورد، پدیده یا رویکردی، وارداتی است. در این وارداتی بودن مشکلی نیست، بلکه مشکل اصلی این است که از همان ابتدا، به صورت بیمار (ناسالم، نادرست) وارد یک فرهنگ و جامعه میشود. مانند: «روشنفکری»؛ و هنرهای نمایشی، از جمله سینما، از همان ابتدا به صورت بیمار و ناسالم وارد این کشور گردید؛ و البته وقتی کسی به فکر معالجه و بهبود آن نباشد، این بیماری مهلک نیز میگردد.
سازمان کار:
یک - در هر کشور، حکومت، جامعه و ملتی، هدفگذاری، برنامهریزی و سازماندهی اجرایی آن، در گام نخست، متوجه مسئولین ذیربط میباشد که در واقع موکلان "قدرت و ثروت"، از سوی مردم هستند.
*- البته گاهی ظاهر و صورت کار، نقش آنها را نشان نمیدهد، مانند: «هالیوود (در امریکا)، چینهچیتا (در ایتالیا) یا بالیوود (در هندوستان) که به حسب ظاهر و واقع، در اختیار ثروتمندانِ بخش خصوصی قرار دارد؛ اما بر کسی پوشیده نیست که به طور کلی «سیاست (حکومت) و اقتصاد» نیز در اختیار همانهاست، بنابر این آنها هستند که هدفگذاری و برنامهریزیهای خود را به صورت مستقیم و غیر مستقیم، دیکته میکنند.
*- در کشور ما، نهادهایی چون: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و رسانهی ملی (تلویزیون)، متولیان این مهم هستند؛ که متأسفانه شاهد کمبود میزان شناخت، توجه و اهتمام آنها به این مهم هستیم.
دو – پس از نهادها و مسئولین ذیربط قانونی، نوبت نقشآفرینی، به "تهیه کنندگان" و سپس "نویسندگان (فیلمنامه، سناریو، نمایشنامه) میرسد و سپس به "کارگردانان"؛ بنابر این بازیگران در این مهم، نقشی ندارند؛ آنها فقط نقش داده شده را بازی میکنند.
به عنوان مثال: آقای علی نصیریان، که بازیگری تمام عیار و مشهوری میباشد، قبل از انقلاب، فیلم «گاو» را بازی کرد و پس از انقلاب نیز در نقشهای گوناگونی چون "قاضی شارح" (در سربداران) – و یک یهودی ظالم در سریال "شکارچی" – و یا "حاج یونس" (در میوه ممنوعه) و ... را بازی کرد. حال چه تفاوتی دارد که اعتقادات، باورها و تقیدات مذهبی ایشان چی و چقدر باشد؟!
سه – وقتی برخی از بازیگران زن در سینمای امروز ما، به صراحت در گفتگوهایی رسانهای میگویند: «چون بسیاری از خواستهها را برآورده نمیکنیم، به ما میدان نمیدهند»! ضمن آن که واقعیت پشت پرده را نمایان میسازند، معلوم مینمایند که نقشآفرینها کیانند و شرایط جذب و رشد بازیگران [اعم از زن و مرد] چگونه است؟!
نتیجه:
بنابر این، نه تنها مسئله و مشکل هنرهای نمایشی و در رأس آنها سینما، مذهبی بودن یا نبودن بازیگران و میزان تقیدات مذهبی آنان نمیباشد، بلکه «آّب، از سرچشمه گِلآلود" است. لذا با فرهنگ، متین، با شخصیت و البته متدین، مقید و مذهبی بودنِ علاقمندان به بازیگری، محدودیتهایی برای خودشان ایجاد میکند، چنان که متدین بودن یک مدیر دولتی، یک کارمند بانک، یک شهردار و یا کارمند شهرداری، یک تاجر بخش خصوصی، یک همسر، پدر، مادر، معلم و ... نیز محدودیتهایی ایجاد و ایجاب میکند. اما وقتی اهداف، برنامه، عرصه، ساختار، بنیان، شاکله و بالتبع جریان کار، خودش از اصل بیمار و ناسالم بود، کار سختتر میشود.
یعنی در عرصه سینما، نهادها و مسئولین مربوطه، بیتوجهی و اهمال دارند – در بدنه، تهیه کنندگان مذهبی، با ریسک بیشتری برای گیشه و فروش مواجه میشوند و باید حمایت شوند که نمیشوند – نویسندگان، فیلمنامه نویسها، سناریستهایی که نگاه متعهدانه، آموزنده، سازنده و آگاهی بخش دارند، با استقبال تهیه کنندگان مواجه نمیگردند و انگیزه در آنها میمیرد – و بالاخره کارگردانان نیز میخواهند فیلمی بسازند که خود را در آن نشان دهند و باید فیلم آنها، با استقبال و گیشه مواجه گردد. بنابراین یا وارد نمیشوند و یا بازیگرانی متناسب با فیلمنامه و نقشها و البته هماهنگ با پشت پرده انتخاب میکنند.
[البته مقصود، تمامی تهیه کنندگان، نویسندگان، کارگردانان، بازیگران و حتی تمامی فیلمها و سریالها نمیباشد، بلکه به زیرساختها اشارهای مختصر شد].
مقام معظم رهبری:
« امروز نیروهای مؤمن و جوان انقلابیمان، بیشترین کارهای خوب کشور را دارند انجام میدهند، همین دانشبنیانها، همین کارهای گوناگون، همین فعّالیّتها، اینها بیشتر بهوسیلهی جوانهای مؤمن و مانند اینها انجام میگیرد. حالا فرض کنیم یک تئاتری یا یک فیلمی تولید بشود که تیشه به ریشهی ایمان این جوانها بزند؛ این خوب است؟ این چیزی نیست که انسان از آن احساس خطر بکند؟
دو مقوله است، مقولهی آفند و پدآفند؛ ما در زمینهی فرهنگ، هم در مورد آفند ضعیف عمل میکنیم، هم در مورد پدافند ضعیف عمل میکنیم؛ به نظر من بایست در این زمینهها کار کرد
دو مقوله است، مقولهی آفند و پدآفند؛ ما در زمینهی فرهنگ، هم در مورد آفند ضعیف عمل میکنیم، هم در مورد پدافند ضعیف عمل میکنیم؛ به نظر من بایست در این زمینهها کار کرد.
فرهنگ با جوهر دین، با جوهر انقلاب، اساس کارهای ما است که بایستی واقعاً به آن بپردازیم.
محصولات فرهنگی، کتاب، سینما، تئاتر، شعر، مطبوعات و نیز شخصیّتهای فرهنگی؛ فرض کنید که یک شخصیّت فرهنگی هست که همهی عمر خودش را در راه انقلاب گذاشته، یک شخصیّت فرهنگی هم هست که هر وقت توانسته به انقلاب نیش زده؛ شما رفتارتان با این دو نفر چهجور است؟ شما که مسئول دولتی هستید یا مسئول فرهنگی هستید یا مسئول وزارت مثلاً ارشاد هستید یا وزارت علوم هستید یا سازمان تبلیغات اسلامی هستید -فقط مخصوص کارهای دولتی نیست، دیگران هم همینجور هستند- یا صداوسیما، رفتار شما و برخورد شما با این دو آدم چهجور است؟ این خیلی مهم است.
آن کسی که عمرش را در خدمت انقلاب و در خدمت دین بوده، آیا این [طور] است که مورد تکریم و ترجیح شما باشد، نسبت به آن کسی که در همهی عمرش حالا یک قدم [هم] در راه دین و انقلاب که برنداشته، گاهی اوقات ضربه هم زده، نیش هم زده؟
خب، اینها مهم است، اینها نکاتی است که باید به آنها توجّه داشت. ما اگر به این نکات توجّه نکنیم و بر اثر جوّزدگی برویم سراغ مثلاً فرض کنید که فلان کسی که از بنِ دندان با انقلاب اسلامی و با حکومت اسلامی و با نظام اسلامی مخالف است، خب این خلاف یک حرکت فرهنگی عاقلانه است. بنابراین من، هم معتقدم روحیّهی آزاداندیشی وجود داشته باشد، [هم] برنامهریزی عادلانه باید وجود داشته باشد. نه بیبرنامهگی و ولنگاری فرهنگی، نه جزم اندیشی و تحجّر و استبداد فرهنگی؛ هیچ کدام از این دو طرف قضیّه را بنده قبول ندارم. راه صحیح این است که برنامهریزی کنیم، هدایت کنیم، کمک کنیم به رویشهای خوب، و جلوی ضربهها و حملات و مانند اینها را بگیریم؛ یعنی هم آفند، هم پدآفند. » (3/6/1395)
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
چرا در سینما، بازیگران مذهبی کم داریم؟ آیا مذهبیها، خودشان رغبت نشان نمیدهند؟ یا جذب نمیشوند؟ یا فضای سینما مناسب نیست؟!
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8274.html
کلمات کلیدی:
گوناگون