پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): در این که ایران عزیز ما کشور غنی و ثروتمندی میباشد، هیچ تردیدی وجود ندارد؛ و بدیهی است که اگر تا این حد ثروتمند و غنی نبود، دشمنان ما (امریکا، انگلیس و کلاً صهیونیسم بینالملل) چنین طمعی به آن نداشتند و چند قرن استعمار و استثمار و به ویژه تجزیهی خاک این کشور را بر ملت ایران تحمیل نمیکردند.
●- ثروت ایران، فقط نفت و گاز نیست [که البته آن نیز ثروت عظیمی بوده و هست]، بلکه کشوری که با مساحت « ۱٬۶۴۸٬۱۹۵» کیلومتر مربع، در بین 224 کشور دنیا، در رتبه نوزدهم قرار گرفته باشد، آن هم در قلب آسیای غربی [که در اصطلاح انگلیسی آن را خاورمیانه نامیدهاند]، حتماً ثروتهای طبیعی، زیرزمینی، بالقوه و بالفعل بسیاری دارد.
●- مساحت کشور ما، بیش از سه برابر فرانسه، و بیش از پنج برابر آلمان، و بیش از هفت برابر انگلیس است که به آن بریتانیای کبیر میگویند!
●- فقط مساحت نیست، بلکه پهنای این کشور از سمت شمال به دریای خزر و از سمت جنوب به خلیج فارس میرسد که همین گستردگی سبب شده تا به لحاظ آب و هوایی، در هر زمان چهار فصل باشد، و به لحاظ اقتصادی، بزرگترین منطقه ترانزیت زمینی، هوایی و دریایی، "شرق و غرب" – و – "شمال و جنوب" باشد، و به لحاظ جغرافیایی سیاسی، حساسترین نقطهی روی زمین باشد.
●- سرمایه بزرگ دیگر ایران، جمعیت 85 میلیونی، با سابقه (تاریخ) دیرینهی فرهنگی میباشد و بزرگترین قطب علمی جهان اسلام [به ویژه جهان تشیع] بوده و هست.
***- بنابراین، متأسفانه باید اذعان کنیم که در برهههای بسیاری از گذشته و حال، دشمنان طماع، به ارزشهای مادی، معنوی، تاریخی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی این کشور و ملت، بیش از خود ما واقف بودهاند و علت اصلی طمع، دستاندازی، سلطه، استعمار، استثمار و چپاول در گذشته، و نیز تلاش برای تضعیف و براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران به طرق متفاوت، همین بوده و هست.
نباید حتی یک فقیر وجود داشته باشد!
البته که در چنین کشوری، نباید حتی یک فقیر وجود داشته باشد. این نه شبهه است، نه سخنی که فقط یک عده از مخالفان آن را به زبان بیاورند و خود را پرچمدار آن القا کنند.
اساساً اگر مسلمانان، در امور شخصی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و ...، توجهی به آموزههای اسلام عزیز بنمایند و تا حد مقدور رعایت کنند، حتی در جهان اسلام نیز یک فقیر باقی نمیماند، چه رسد به ایران پهناور و غنی.
سوء مدیریتها:
بیان شد که کشورهایی چون انگلیس، فرانسه، آلمان، اتریش، ژاپن و برخی دیگر از کشورهای به ظاهر ثروتمند دنیا [که امروزه اغلب در بحران شدید اقتصادی به سر میبرند و در واقع ورشکسته هستند]، نه به لحاظ جغرافیایی، و نه به لحاظ منابع طبیعی، و نه به لحاظ معادن و نه به لحاظ فرهنگ، بافت و ساختار اجتماعی، از امتیازات این کشور و این ملت برخوردار نمیباشند؛ اما اصول قدرت و ثروت را [اگر چه در ساختاری مستبدانه و ظالمانه و یا فاسد، فراماسونی و صهیونیستی] رعایت کردهاند که از آن جمله است: «هدفمندی، برنامهریزی، قانونمندی، نظم، تلاش علمی و عملی، وجدان کاری و ...».
دولت – ملت:
به ادارهی این ساختار و اجرای آن، «مدیریت سیستم یا نظام» میگوییم، اما فراموش نکنیم که «مدیریت»، نه تنها ترکیبی از «دولت – ملت» میباشد، بلکه به ویژه در نظامهای جمهوری، برخاسته از اراده و خواستهای مردم میباشد [اگر چه مردم به عمد یا سهو، خطا کنند].
در ایران ما نیز در تمامی دورانها، از جمله در قرون اخیر، حکومتهایی چون: صفویه، قاجاریه، پهلوی و بالاخره نظام جمهوری اسلامی ایران، تکیه بر اذهان مردم کردهاند، چنان که در تمام دنیا چنین میباشد؛ و به همین دلیل، حتی حکومتهای دیکتاتوری و مستبد، سعی در جذب اذهان عمومی ملت خود [و در نظام سلطه، ملتهای دیگر]، به اهداف و مواضع خود را دارند، حتی اگر به آنها دروغ بگویند و به شیوههای گوناگون، ملتها را بفریبند.
اوضاع داخلی یک مملکت، در برهههای گوناگون یک نظام نیز چنین است. گاه مردم به حزب دموکرات روی میآورند و گاه به حزب جمهوریخواه، گاه حزب کارگر، حزب سوسیال دموکرات و یا حزب سبز و ... .
در نظام ما (جمهوری اسلامی ایران) نیز دولتهای بنی صدر، رجایی، هاشمی، خاتمی، احمدینژاد و روحانی، همه به رأی مردم به قدرت رسیدهاند، هر چند که در بسیاری از موارد، انتخابشان با شاخصهای عقلانی و آن چه ولی فقیه تبیین و تعلیم نموده و بسیار آشکار و به جد متذکر گردیده، منطبق نبوده است.
سطح توقع مردم:
در نگاه «انسان شناسی»، باید اذعان داشت که سطح توقع مردم، هیچ گاه پایین نبوده، نیست و نخواهد بود؛ چرا که خداوند متعال، انسان را عاشق کمال آفریده است و همین عشق به کمال است که برای انسان، انگیزهی حرکتِ روبه جلو و پیشرفت را ایجاد مینماید.
در نگاه سیاسی و اجتماعی و سایر شئون اقتصادی، علمی، فرهنگی، امنیتی و ... نیز همینطور میباشد.
بله، در جامعهای که امنیت وجود ندارد، مهمترین خواست و توقع مردم، برقراری امنیت میشود – در جامعهای که رفاه عمومیت ندارد و شرایط اقتصادی نامطلوبی حاکم شده است، مردم رونق اقتصادی را در سرلوحهی توقعات قرار میدهند ...؛ اما توقع مردم که "حد یقف – یا سقف معین - یا نقطه پایانی" ندارد، چه حکومتها و دولتها بخواهند و چه نخواهند.
●●- پس، پایین نگه داشتن سطح توقع مردم، برای جلوگیری از سربلند کردن، معترض شدن و ...، دروغ است. اتفاقا کاستیها، نه تنها سطح توقع مردم را پایین نمیآورد، بلکه سبب اعتراض، انتقاد و صدابلندکردن و یا ... نیز میشود. مگر برای مردم تنبل، بیبصیرت و ... .
تغییر فرهنگ:
آن چه نظامها و یا دولتها در پی آن هستند، تغییر "فرهنگ عمومی مردم" در جمیع جهات میباشد. لذا نظام یا دولت خوب، تغییر فرهنگ مردم را روبه رشد میخواهد و نظام یا دولت بد، تغییر فرهنگ مردم رو به زوال را میخواهد (چرا که تنها راه بقا و منفعت شخصی یا حزبیاش در این است)، و البته نظامهای سلطه نیز ابتدا اقدام به تغییر ساختار فرهنگی ملتها و سلطهی فرهنگی مینمایند و سپس سلطه اقتصادی، سیاسی و یا نظامی را بر آنان تحمیل میکنند.
●- بیتردید نه تنها تفاوتها، بلکه تناقضات بسیاری وجود دارد بین فرهنگ "هویت دینی و ملی" با فرهنگ "بیهویتی" که بنیان نفوذ و سلطه میباشد –بین فرهنگ اسلام، با "فرهنگ کفر و استکبار" – "فرهنگ عدالتخواه، با فرهنگ ظلم طلب" – "فرهنگ کار و تلاش، با فرهنگ تنبلی و مفتخوری" – "فرهنگ قناعت، با فرهنگ اسراف" – "فرهنگ رشد، با فرهنگ توسعه به سبک غربی" ... و بالاخره فرهنگ استقلال، با فرهنگ وابستگی، دریوزگی، نوکری، غریبهپرستی، خود کوچکبینی و دشمن بزرگبینی.
●- فرهنگ خداباور، معادگرا، با اخلاق، با تعاون، تلاشگر، مجاهد و حتی شهادت طلب در مقابل ظلم و ظالم کجا – و – فرهنگ الکی خوشی در عین فقر و بدبختی مادی و معنوی، فرهنگ سوء استفاده از دیگران – فرهنگ بردگی فکری و پورشه طلبی در عین فقر خود و هموطنان کجا؟!
فرهنگ اقتصاد مقاومتی، کار و تلاش و سرمایه ایرانی کجا؟ - فرهنگ واردات [حتی سیب و پرتقال و پنبه] و فرهنگ جنگ نیابتی اقتصادی برای ورشکست کردن اقتصاد کشور کجا ...؟! آیا اینها مساویاند؟!
« وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلَيْنِ أَحَدُهُمَا أَبْكَمُ لَا يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَهُوَ كَلٌّ عَلَى مَوْلَاهُ أَيْنَمَا يُوَجِّهْهُ لَا يَأْتِ بِخَيْرٍ هَلْ يَسْتَوِي هُوَ وَمَنْ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَهُوَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ » (النّحل، 76)
ترجمه: خداوند مثالی (دیگر) زده است: دو نفر را، که یکی از آن دو، گنگ مادرزاد است؛ و قادر بر هیچ کاری نیست؛ و سربار صاحبش میباشد؛ او را در پی هر کاری بفرستد، خوب انجام نمیدهد؛ آیا چنین انسانی، با کسی که امر به عدل و داد میکند، و بر راهی راست قرار دارد، برابر است؟!
دقت در آیه:
دقت کنیم که این آیه کاملاً سیاسی و مربوط به حکومت است که حتماً با رأی مردم به قدرت میرسد، خواه حق باشد و یا باطل.
پس خداوند از دو نفر (برای رأی و حمایت مردم) مثال میزند؛ یکی کور است و سربار ولیّ، سرپرست (مردم) خود میباشد؛ نه تنها هیچ کار مثبتی از او بر نمیآید، بلکه هر کاری را که به او واگذار کنند، خراب میکند و خلاصه خیری از او در نمیآید؛ اما دیگری، از یک سو امر به عدل میکند و از سوی دیگر خودش نیز بر صراط مستقیم است (مانند امیرالمؤمنین علیه السلام)؛ حال، من، شما و دیگران، کدام را انتخاب میکنیم؟! پس هر کدام را انتخاب کردیم، نتیجهی همان را میبینیم.
نکته:
بنابراین، ما مردم، باید به دور از شعارها، فریبها، جوّسازیها، شایعات، دستهکشیها، جناحبندیهای صوری ...، و با آگاهی، بصیرت، هدفمندی، انگیزه و جدیت، از انتخابهای غلط و نتایج روشن و ملموسش درس و عبرت بگیریم، و در انتخابهای بعدی جبران نماییم.
مقام معظم رهبری:
«کشور شما کشور بزرگی است، کشور بااهمّیّتی است، کشور باعظمتی است؛ ملّت شما ملّت هوشمند و شجاع و مقتدری است -این حرفی نیست که ما بزنیم؛ امروز همهی دنیا آنکسانی که آشنا هستند و حاضرند سخن بگویند، این سخن را علناً میگویند و دشمنان هم که حاضر نیستند صریحاً اعتراف کنند، در دلْ این را قبول دارند و عقیدهی آنها در موارد بسیاری آشکار میشود و به گوش ما میرسد- این کشور بهخاطر استقلال، بهخاطر ایمان، بهخاطر اعتقاد به اسلام، بهخاطر اعتقاد به حاکمیّت دین خدا در زمین و در جامعه، بهخاطر ارزشهای والایی که در نظر دارد، یک جبههی بزرگی هم از دشمنان دارد که اینها دائم مشغولند. البتّه نزدیک به چهل سال است که مشغول حمله کردن و یقیناً ناکام شدنند؛ تا امروز ناکام شدهاند، بعد از این هم به توفیق الهی ناکام خواهند شد. شما در این ناکامسازیِ دشمن باید بهمعنایواقعیکلمه نقش ایفا کنید؛ پس باید خودتان را بسازید.» (7/7/1395)
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
میگویند: با توجه به ثروتی که در ایران هست، نباید حتی یک نفر فقیر باشد، پس حکومت میخواهد سطح توقع را پایین نگهدارد ...؟!
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8333.html
کلمات کلیدی:
سیاسی جنگ و جهاد معاد