دوستم میگوید: خدا را از لحاظ علمی برای من ثابت کن - از کجا میدنی مثلا خدا خلق کرده و یه انرژی نبوده؟ البته با دلایل علمی و به غیر از قرآن و حدیث!(تکرار به خاطر سؤالات مشابه)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): شما او را با دلایلی روشن و گفتاری نرم و مفهوم راهنمایی بفرمایید، اما با دقت به این نکته که بیشتر این «به من ثابت کن»، یا «از کجا معلوم»هایی که میگویند، فقط فرار رو به جلو میباشد و گاه اصلاً دنبال پاسخ نیستند. چنین نیست که هر کس میگوید: «از کجا معلوم – به من ثابت کن و ...»، یک حکیم فرزانهای باشد که به جز براهین عقلی را نمیپذیرد و اکنون با کمبود دلیل متقن مواجه شده است! بلکه بسیاری نمیخواهند بپذیرند، بعد با یک قیافه و ژست روشنفکرانه، به جای آن که دلیلی بر تکذیب خود بیاورند، به شما میگویند: دلیل بیاور.
●- برای بیشتر روشن شدن این واقعیت، برای خودتان و نیز مخاطب خودتان، کافیست که سؤال او را تجزیه کنید و بگویید: وقتی میگویی: «خدا را از لحاظ علمی به من ثابت کن»، حاوی سه رکن است که عبارتند از: «خدا – علم – برهان»؛ حال شما تعریف خودت از این سه مقوله را بگو، تا من نیز اقامه دلیل نمایم. به سرعت خودش نیز خواهد فهمید که تعاریف از هر سه مقوله نزد او، یا غلط است و یا ناقص، لذا سؤالش فقط جنبهی شعاری دارد و میخواهند به ناآگاهی و انکار خود، جلوه علمی به این انکار بدهد!
اما در عین حال پاسخ بگویید، چه بسا اثر داشته باشد. بالاخره هر کس که هدایت شده، بر اساس همین تذکرات، براهین و ادلهی روشن عقلی هدایت شده است.
الف – بگویید: هستی مشهود همگان است و پیدایش خود به خودی چیزی از عدم نیز محال عقلی برای همگان میباشد، به لحاظ علم تجربی نیز یک موجود تصادفی نمییابید؛ پس حالا تو هستی بخش را با دلایل علمی و عقلی رد کن و ثابت کن که خدا و هستی بخشی نیست. مثل این است که هر دو نور را ببینیم، بعد تو بگویی: به من ثابت کن که نور هست؟!
ب – ممکن است که بگویند: «خالق را نمیشناسیم»، اما نمیتوانند بگویند که در وجود «مخلوق» نیز تردید داریم، چرا که خود و هر چه در اطرافشان در زمین و آسمان هست و همه از صفات و مخلوق (پدیده) برخوردار میباشند را به چشم مسلح و غیر مسلح میبینند، میشناسد، کشف میکنند و ...؛ پس حال آنها باید به لحاظ علمی، عقلی و یا هر لحاظی که خودشان قبول دارند، ثابت کنند که این عالَم مخلوق، خالق ندارد!
ج – ممکن است بگویند: هر چند عالم هستی نشان میدهد که مخلوق است – نبوده و بعدا هستی یافته، پس هستی بخش میخواهد – اما نمیدانیم که او کیست؟!
پاسخ روشن و عقلی این است که: وقتی همه چیز مخلوق است، پس همه چیز خالق دارد و خالق همه چیز وجود دارد – نظام یکپارچه، قوانین ثابت بر تمامی عالم هستی و ربوبیت یکپارچه نیز خود دلیل بر وجود یک خالق است - خالق نیز خودش نباید مخلوق باشد.
پس، وقتی میبینید که اولاً هستی از عدم پدید نمیآید – ثانیاً شما خالق خودتان و دیگران نیستید – ثالثاً دیگران نیز مثل شما (مخلوق) هستند و نمیتوانند خالق خودشان، شما و دیگران باشند، معلوم میشود که خالقی وجود دارد که مخلوق نیست و مثل سایر مخلوقات نمیباشد:
« أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ * أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بَلْ لَا يُوقِنُونَ » (الطور، 35 و 36)
ترجمه: یا آنها از هیچی آفریده شدهاند، یا خود خالق خویشند؟! * آیا آنها آسمانها و زمین را آفریدهاند؟! بلکه آنها جویای یقین نیستند!
«دلیل قرآنی نیاورید»، یک حقه (ترفند) است:
این که اخیراً باب شده و میگویند: «از غیر قرآن یا حدیث» دلیل بیاورید، یک حقه است؛ مثل این است که بگویند: «از غیر دلیل، برهان و حجت، دلیلی بیاورید»! چرا که وحی و پیامبر و امامان علیهم السلام، خودشان، کلامشان و فعلشان، عین دلیل، برهان و حجت هستند.
این حقه، بسیار جاهلانه و البته متکبرانه است و با اضافه کردن کلمه «علمی» به اول یا آخر آن، تطهیر، عالمانه و حکیمانه نمیگردد.
"دلیل" اقامه برهان برای اثبات چیزی است که توسط "عقل" تصدیق و یا تکذیب میگردد؛ بنابر این هیچ فرقی ندارد که اقامه کنندهی دلیل کیست؟ آیا فلان فیلسوف این دلیل را اقامه کرده، با بنده و شما، و یا خداوند متعال، فرقی دارد؟ خیر، بلکه عقل یا تصدیق میکند و یا تکذیب.
معنای استدلالها و براهین قرآنی و حدیثی این نیست که «چون در قرآن یا حدیث آمده، پس باید مقدس شمرده شده و مقبول واقع شوند»، بلکه یعنی: این دلیل را به عقلت ارجاع بده و ببین که تصدیق میکند یا تکذیب؟
از این رو، نه تنها سرتاسر قرآن کریم اقامه دلایل است و به تعقل و تفکر در آنها دعوت نموده است، بلکه به احترام عقل موهبت شده به هر انسانی، به کفار نیز میفرماید: اگر میگویید: هیچ خالق و ربی وجود ندارد، و یا طبیعت، بت، ماده، انرژی و هر چیز دیگری، خالق و رب هستند، بر دعاوی خودتان دلیل و برهان بیاورید:
« أَمَّنْ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَمَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ » (النّمل، 64)
ترجمه: یا (کیست) کسی که آفرینش را آغاز کرد، سپس آن را تجدید میکند، و کسی که شما را از آسمان و زمین روزی میدهد؛ آیا معبودی با خداست؟! بگو: «دلیلتان را بیاورید اگر راست میگویید!»
بنابراین، اجازه ندهید که قبل از هر بحثی، شما را خلع سلاح کنند و قبل از نتیجهگیری، قرآن و حدیث و براهین اقامه شده در آن را از شما بگیرند! بگویید: خدا دلیل عقلی آورده، تو کاری نداشته باش که چه کسی دلیل را اقامه کرده، تو با دلیل عقلی رد کن!
انرژی:
اما، این "انرژی" نیز در مباحث عقلی و توحیدی (یا فلسفی و کلامی)، فقط به صورت یک حربهی فضایی و اوهامی مورد مصرف قرار میگیرد! چرا که اگر بگویند: «آفریننده، ماده است! ماده تعریف و مصداقی دارد و ثابت میشود هر مادهای که فرض شود، خودش مخلوق است»، لذا میگویند: «انرژی»! آن هم بدون تعریف و مصداق!
حال بپرسید: انرژی یعنی چه و به چه چیزی انرژی گفته میشود و مصداق خارجی و روشن آن کدام است؟!
اگر به فعل و انفعالات و نیروی ایجاد شده در ماده، انرژی میگویند، پس باید ابتدا مادهای باشد که در آن حرکت و انرژی تولید شود. و ماده نیز خودش مخلوق است.
اگر بخواهند فقط به لفظ و معنا بسنده کنند و بگویند: «انرژی یعنی یک نیرو و یا یک قوه»، پس چیزی را نفی یا اثبات نکردهاند، چون سؤال میشود که آن نیرو یا قوه چیست؟ کدام است و تعریفش چیست و چه ویژگیهایی دارد؟
صرف آن که گفته شود: «انرژی یعنی یک نیرو»، نه تنها نفی پروردگار قادر نمیباشد، بلکه پیش و بیش از مادهگرایان، خداشناسان از این قوه و نیرو گفتهاند، البته با تعیین مصداق حقیقی آن « لا حَولَ وَلا قُوةً إلاّ بِالله » - و البته که با جایگزین کلمه خارجی «انرژی» به جای کلمه عربی «قوه»، یا فارسی «نیرو»، هیچ معنا و حقیقتی تغییر نمییابد.
ماده:
آن چه که مادیون میشناسند و در علم و مباحث علمی مورد توجه قرار میدهند، فقط "ماده" است. بنابراین، هر چقدر هم که بحث از ماده اولیه، انفجار بزرگ در اولین ماده، نیرو و انرژی تولید شده در این انفجار و ...، بنمایند، فقط در حیطه ماده و بالتبع جهان مادی میباشد و اصل بحث هنوز سرجایش و به قوت خویش باقیست، که «ماده نیز خودش پدیده و مخلوق است، خالقش کیست؟».
اثبات علمی:
اگر منظور از "علمی"، عرصه علوم طبیعی و تجربی میباشد و میگویند: «خدا را اینگونه اثبات کنید»، به اصطلاح زرنگی میکنند، البته یک زرنگی جاهلانه! میگویند: تو باید ابتدا قبول کنی که جز ماده چیزی نیست، سپس وجود یک خدای مادی را برای ما به لحاظ علم تجربی اثبات کنی!»؛ این یعنی همان "فرار به جلو"، چون اگر کسی ابتدا قبول کند که جز ماده چیزی نیست، دیگر بحث لازم ندارد و ثانیاً خداوندِ خالق، ماده نیست، نمیتواند باشد و ماده خودش پدیده و مخلوق، حادث و فانی، ضعیف و متحرک میباشد.
خلقت:
بنابراین، برای کسی که بخواهد حقیقتاً کشف علم (به معنای عام، نه صرفاً علوم تجربی) نماید، بر شناخت عقلی و نیروی علمی خود بیافزاید، برای او مطالعه و تفکر جهتدار در خلقت - و حتی همین خلقت مادی زمین و آسمان - کافیست تا به خالق جهان که خودش غیر از مخلوق است، پیببرد و البته به حکمت علوم مکشوفه نیز پیببرد.
« الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ » (آلعمران، 191)
ترجمه: همانان كه خدا را [در همه احوال] ايستاده و نشسته، و به پهلو آرميده ياد مىكنند، و در آفرينش آسمانها و زمين مىانديشند [كه:] پروردگارا، اينها را بيهوده نيافريدهاى؛ منزهى تو! پس ما را از عذاب آتش دوزخ در امان بدار.
●- بالاخره تا انسان خودش چیزی را خلق نکند و یا شاهد خلقت توسط از نوع خودش نباشد، نمیتواند با چند تا کلمه سؤالی مثل «از کجا معلوم»، خالق را نفی نماید، لذا فرمود که قبل از هر احتمالی و یا کنکاش هر فرضی، ببینید که آن چه فرض کردهاید، چه چیزی را خلق کرده است؟!
« قُلْ أَرَأَيْتُمْ شُرَكَاءَكُمُ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونِي مَاذَا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّمَاوَاتِ أَمْ آتَيْنَاهُمْ كِتَابًا فَهُمْ عَلَى بَيِّنَتٍ مِنْهُ بَلْ إِنْ يَعِدُ الظَّالِمُونَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا إِلَّا غُرُورًا » (فاطر، 40)
ترجمه: بگو: «این معبودانی را که جز خدا میخوانید به من نشان دهید چه چیزی از زمین را آفریدهاند، یا اینکه شرکتی در (آفرینش و مالکیّت) آسمانها دارند؟! یا به آنان کتابی (آسمانی) دادهایم و دلیلی از آن برای (شرک) خود دارند؟!» نه هیچ یک از اینها نیست، ظالمان فقط وعدههای دروغین به یکدیگر میدهند!
« مَا أَشْهَدْتُهُمْ خَلْقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَا خَلْقَ أَنْفُسِهِمْ وَمَا كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا » (الکهف، 51)
ترجمه: من هرگز آنها را به هنگام آفرینش آسمانها و زمین، و نه به هنگام آفرینش خودشان، حاضر نساختم! و من هیچ گاه گمراهکنندگان (ابلیس، شیاطین انس و جن، منکرین، مشرکین، ظالمین و ...) را دستیار خود قرار نمیدهم! »
نکته یک:
از آنجا که مادهگرایان به جز محسوسات را قبول ندارند، نمیفرماید «اثبات کنید»، بلکه میفرماید: «بگو به من نشان دهید – همان علم تجربی». پس محسوس را دلیل بر معقول گرفته است، چرا که نتیجهگیری از محسوسات، کار عقلی است، نه حسّی.
نکته دو:
ادله و براهین اقامه شده در توحید و معاد، به غیر از اثبات این حقایق، وحیانیت و حقانیت قرآن کریم را نیز به اثبات میرساند؛ لذا میگویند: از قرآن مجید دلیلی نیاورید! هر دلیلی هم که دارید، از خودتان یا دیگری بیان کنید و مبادا در ذیل آن به آیهای استناد کنید که این دلیل را اقامه کرده است؟!
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
دوستم میپرسد: از کجا معلوم که خلقت کار خدا باشد و مثلاً یه انرژی نباشد؟ به من اثبات کن، البته با دلایلی غیر از قرآن و حدیث؟!
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8354.html
- تعداد بازدید : 3798
- 15 آبان 1396
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی توحید علم