پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): دانشگاه یا هر مکان دیگری، یک مکان است، اما آنها که با هم ازدواج میکنند، "انسان" هستند. انسانهایی که حتماً در مکانهای متفاوت، با یک دیگر آشنا میشوند.
بنابراین، اگر چه "مکان حضور" که سبب آشنایی نیز شده است، بسیار مهم و یکی از پارامترهای قابل تأمل میباشد، اما اهمیت آن نیز برای شناخت دو انسان از یک دیگر میباشد، نه فقط به خاطر مکان.
به عنوان مثال: فرق است بین دختر یا پسری که طرف مقابل با او در "دانشگاه" آشنا شده، یا در میهمانی، پارتی، پارک، سر خیابان، یا فضای مجازی و ... . این تفاوت به خاطر تفاوت ساختمان و ساختار این اماکن نیست، بلکه به خاطر کاربرد آنها توسط انسان است و بیانگر "فرهنگ و اخلاق" شخص میباشد. چنان که اگر دختر یا پسری را در دانشگاه ببینید، به او "دانشجو" میگویید، اما اگر در پارتی و در حال رقص ببینید، دیگر مهم نیست که او دانشجو است، یا کارمند، یا ... .
کفویت (همتایی):
اصل بر این است که دختر و پسر هم دیگر را ببینند و بشناسند و بپسندند. منتهی برای این که این پسند فقط ظاهری، احساسی و نفسانی نباشد، در اسلام بر اصل "کفویت = همتایی" تأکید شده است.
دانشجویی نیز نوعی "کفویت" است، یعنی هر دو دانشجو هستند و این خوب است، اما فقط یکی از شاخصههای کفویت است که نقش چندانی هم ندارد. چنان که اگر یکی دانشجو باشد و دیگری فارغ التحصیل باشد یا فنی باشد و به کاری مشغول باشد، چه بسا هیچ مشکلی در ازدواج و زندگی مشترک آنها ایجاد ننماید.
بنابراین، "کفویت"های دیگری در اولویت اهمیت قرار دارند که در رأس آن، "همفکری" میباشد، چنان که پسر و دختر، پس از ازدواج، باید "همسر" یک دیگر باشند. یعنی هم فکر باشند، هم هدف باشند، همسو باشند.
دامنهی هم هدفی و همسویی، بسیار گسترده است و ریشه در اعتقادات و سپس بینشها و گرایشات دارد؛ و ریشه تمامی اعمال و رفتارها نیز همین اعتقادات، نگرشها، بینشها و گرایشات میباشد.
تعریف زندگی:
به عنوان مثال به تعریف زندگی، چه در اندیشههای نظری و چه در نزد افراد دقت کنید. یکی میگوید: زندگی یعنی رفاه مادی – دیگری میگوید: زندگی یعنی لذت – دیگری میگوید: زندگی یعنی گذران طبیعی (خوردن، خوابیدن، سرپناه داشتن، تولید مثل و ... عین حیوانات) - دیگری میگوید: زندگی یعنی درگیری با چالشهای جبری و اختیاری – دیگری میگوید: اصلاً نمیدانم زندگی یعنی چه؟ آمدیم و یک کارهایی انجام میدهیم و میرویم!
یکی هم نگاه توحیدی دارد - خلقت را باطل و بازی نمیانگارد - برای خودش و بالتبع جامعه ارزش قائل است، اهداف نزد او ارزشی میباشد – به همسرش به دید یک "جفت" نگاه نمیکند، بلکه او را "زوج یا زوجه" میبیند که تزویج با او سبب شده تا از تنهایی، فردیت و منیّت خارج شود – به فرزندش به عنوان نتیجه نطفهگذاری مذکر در رحمِ مؤنث نگاه نمیکند، بلکه نقش خود را در کارگاه خلقت و واسطهی فیض وجود بخشیدن الهی در پدید آمدن یک انسان میبیند و مقابل او احساس تکلیف مینماید – عشق را فقط جنسیتی نمیبیند، بلکه نوعی تعلق خاطر میبیند که ریشه در هم هدفیها دارد و ...؛ چنین انسانی، زندگی را نوع دیگری تعریف میکند و تعریف خداوند سبحان که او را خلق و ربوبیت کرده را ارائه میدهد، چنان که به حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام فرمود:
« قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ » (الأنعام، 162)
ترجمه: بگو: «نماز و تمام عبادات من، و زندگی و مرگ من، همه برای خداوند پروردگار جهانیان است.
نکته:
البته منظور این نیست که پسر منتظر یک دختر ملکوتی باشد و یا دختر به دنبال یک عارف بالله و فانی فی الله بگردد، بلکه مقصود بیان تفاوت اعتقادات، نگرشها، گرایشات، ارزشها و آمال و آرزوهاست؛ چرا که هر کس به دنبال اهداف و آمال خود خواهد رفت.
اختلاف سنّ:
اختلاف سنّ نیز یکی از شروط قابل ملاحظه میباشد، ولی یک اصل تخلف یا استثنا ناپذیر نمیباشد.
دختر، 5 تا 6 سال قبل از پسر بالغ و مکلف میگردد. آن موقعی که خداوند خالق و حکیم، بندهی خودش را که دختر آفریده مخاطب خود قرار میدهد، به پسر میگوید: تو فعلاً به بازی مشغول باش، بر تو حرجی نیست، تا آن که رشد کنی و به سنّ بلوغ و بالتبع تکلیف و مسئولیت برسی. همین تکامل مادی و معنوی، در سنین بعدی نیز وجود دارد.
●- بر اساس نظام خلقت، مرد مایل است که خانواده، همسر، فرزندان، خویشان، دوستان و یا حتی یک جامعه را تحت پوشش بگیرد و زیر چتر حمایتی خود قرار دهد؛ زن نیز اگر چه باسوادتر، ثروتمندتر و یا بزرگتر از شوهرش باشد، دوست دارد که بتواند تحت پوشش حمایتی او درآید و به او تکیه کند و او را پشتیبان خود ببیند.
از اینرو، اختلاف سنّ مناسب، با بزرگتری پسر (مرد)، نسبت به دختر (زن)، مطلوبتر و بهتر است.
اما، چنان که بیان شد، این تنها اصل و شاخصه، و تنها شرط پایداری و مطلوبیت زندگی مشترک نمیباشد، لذا استثناء ناپذیر نیز نمیباشد.
●- تمامی این احوالات، به چگونگی ساختار شخصیت پسر و دختر و بالتبع مواضع و رفتارهای آنان بستگی دارد؛ چنان که گاه شاهدیم ازدواج دختر و پسری جوان، با اختلاف سنی مناسب، و نیز با برخورداری از ظاهر سایر شرایط مطلوب، بسیار سریع به اختلاف و طلاق میانجامد، و گاه میبینیم که ازدواج و تداوم زندگی مشترک، بین دختری بزرگتر از پسر، بسیار مطلوب و قابل تحسین میباشد.
نتیجه:
بنابراین، دختران و پسران، به محیط آشنایی توجه داشته باشند؛ به ویژه دختران توجه کنند به این که «معمولاً دختری که در خیابان و کافیشاپ و فضای مجازی پیدا شود، در خیابان و کافی و شاپ و فضای مجازی نیز رها و گم خواهد شد»؛ چرا که از ابتدا به چشم یک انسان محترم به او نگاه نشده و آشنایی با او نیز با حفظ حرمت و ارزشهای انسانیش نبوده است.
پس، انتخاب در محیطی سالم؛ یکی از شاخصهاست، نه همهی آن. ممکن است دختری یا پسری، در دانشگاه، در حوزه، در مسجد، در نشست فامیلی، در محیط کاری و ... دیده شود و به حسب ظاهر مورد پسند قرار گیرد، اما بسیار بداخلاق، بیتعهد، بیقید، عصبانی، بیفکر، بیمسئولیت و بیعرضه باشد.
متقابلاً ممکن است که پسر یا دختری، ابتدا به ساکن با دیدار یک دیگر را نشناسند، بلکه فقط به واسطهی دیگران به هم معرفی شده باشند. اما پس از تحقیق، دیدار، گفتگو و بررسی، معلوم شود که او بسیار نجیب، عفیف، فهیم، با ادب، معتقد، مقید به ارزشها، با عرضه و برخوردار از صفات خوب انسانی میباشد.
مرتبط:
*- چرا باید در ازدواج حتماً سن پسر بزرگتر از سن دختر باشد؟ این سؤال در سایتهای بسیاری مطرح شده است، پاسخ شما را میخواهیم. (5 آذر 1392)
*- مباحث گوناگون در مورد ازدواج که تا کنون در این پایگاه درج شده است.
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
نظر شما دربارهی ازدواج دو دانشجو در یک دانشگاه با هم چیه؟ آیا چند ماه بزرگتر بودن دختر، مشکلی ایجاد میکند؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8375.html
کلمات کلیدی:
گوناگون ازدواج