منشا سردرگمی چیه؟ در فضای مجازی که اخبار زیادی منتشر میشه و راجع به هرکس و هرچیزی شبهه پراکنی میشه! ما از کجا باید فرق دروغ از راست و خوب از بد رو بفهمیم؟ گاهی به همه چیز شک میکنم! (دانشجو / قم)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
همیشه و در هر امری، منشأ سردرگمی ، نشناختن هدف، قرار نگرفتن در مسیر درست، نداشتن نقشه راه و عدم پیروی از راهبلد و رهبر میباشد. بنابراین:
●- منشأ سردرگمی خود ما هستیم که وقت شریف را به بازی میگذرانیم. ما را به بازی گرفتهاند و ما نیز بازی میکنیم؛ دیگران کارگردانی میکنند و ما بازیگری میکنیم؛ در حالی که پروردگار ما و عالم هستی فرمود: نه جهان را به بازی آفریدم و نه تو را برای بازی آفریدم. زندگی بسیار جدی است و با کسی شوخی و بازی ندارد:
« وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ * مَا خَلَقْنَاهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ » (الدّخان، 38 و 39)
ترجمه: ما آسمانها و زمین و آنچه را که در میان این دو است به بازی (و بیهدف) نیافریدیم! * ما آن دو را جز بحق نیافریدیم؛ ولی بیشتر آنان نمیدانند!
●- منشأ سردرگمی خود ما هستیم که فضای مجازی را منشأ اطلاعات خود قرار میدهیم، چنان که گویی وحی مُنزل، و یا علم متقن، و یا ریاضی محض است!
●- منشأ سردرگمی، خود ما هستیم که گمان میکنیم هر چه در فضای مجازی منتشر شد، درست است و باید باور کرد!
●- منشأ سردرگمی، خود ما هستیم که باورهای خود را فقط و فقط با «شنیدن و دیدن» آن هم از هر منبعی، تقویت میکنیم! در حالی که بینایی و شنوایی، فقط دو امکان و ابزار دریافت اطلاعات میباشند، اما این اطلاعات نباید فقط توسط سلسله اعصاب، به بخشهای مربوطه مغز ارسال گردند، بلکه باید مورد تفکر و تعقل قرار گرفته و با بصیرت به آنها توجه شود. وگرنه هیچ فرقی بین دریافتهای صوتی و تصویری ما با حیوانات باقی نمیماند.
« وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ » (الأعراف، 179)
ترجمه: به یقین، گروه بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریدیم؛ آنها دلها [= عقلها] یی دارند که با آن (اندیشه نمیکنند، و) نمیفهمند؛ و چشمانی که با آن نمیبینند؛ و گوشهایی که با آن نمیشنوند؛ آنها همچون چهارپایانند؛ بلکه گمراهتر! اینان همان غافلانند. (چرا که با داشتن همهگونه امکانات هدایت، باز هم گمراهند)!
●- منشأ سردرگمی، خود ما هستیم که هیچ معیاری جهت تشخیص حق از باطل و راست از دروغ و نیز سنجش ارزشها نداریم، بعد میگوییم: «حالا از کجا بفهمیم»؟!
به امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام گفتند: شما میگویید که حق با من است – طلحه و زبیر نیز همین را میگویند؛ حال ما از کجا بفهمیم که حق با کیست؟ ایشان فرمودند: شما بروید اول حق را بشناسید، آن را که شناختید، اهلش را نیز خواهید شناخت.
●- منشأ سردرگمی، خود ما هستیم که به جای شناخت حقایق و پیروی از آنها، اشخاص را ملاک قرار داده و از آنها پیروی میکنیم. با هزاران لحاظ شخصی، نفسی و احیاناً فکری، میگوییم: «آقای الف»، بعد یکی راجع به او خبری مستند پخش میکند که به مذاق خوش نمیآید و دهتای دیگر هم در تأیید یا رد او، خبر دروغ پخش میکنند. بعد ما گیج شده و میپرسیم: پس چه کنیم؟!
●- منشأ سردرگمی، خود ما هستیم که چنان خود را در معرض تیرهای مسموم در جنگ نرم قرار میدهیم که گویی این خودزنی امری واجب است و حتماً باید انجام شود، بعد که این تیرها اصابت کرد و زهرش در خون اثر کرد و علائم گیجی پدید آمد و ترس جانمان رفت، میپرسیم: پس چکار کنیم؟ از کجا بفهمیم؟ حالا چه باید کرد و ...؟!
*- روزی 5 پیام خودش مینویسد، 100 پیام را نیز کپی و ارسال میکند، 1000 پیام را نیز دریافت کرده و میخواند، مثل نمازهای یومیه، روزانه به ده بیست شبکه اینترنتی سر میزند، خود را موظف میداند که هر مسخره، شایعه، دروغ و یا حملهای را کپی و ارسال کند و یا لینکش را برای دیگران بفرستد ...! بعد میگوید: چرا اینطوری شد، پس من چه کنم و از کجا بفهمم؟!
حال اگر به او بگویید: دو خط هم قرآن بخوان و ببین خداوند سبحان برایت چه پیامی فرستاده؟! یک صفحه کتاب (در همان فضای مجازی) بخوان تا چیزی یاد بگیری، دو رکعت نماز بخوان تا اتصالت قطع نشود و زیاد تفکر کن، تا آگاه، علیم، بصیر و با تقوا شوی، تا بتوانی حق و باطل را تشخیص دهی و ...، حوصلهاش را ندارد! البته گاهی قیافه هم میگیرد که چرا این عربی است؟ هنوز فلسفه نماز را نمیدانم؟ اصلاً چرا کوروش پیامبر من نباشد؟ انسانیت چه نیازی به دین دارد و ...؟!
هارد وجود:
قدیمها میگفتند: مغز، قلب و روح انسان، مثل یک کتابخانه است، هر چه در آن قرار دهی، همان را دارد و ارائه میدهد [و یا مثل آینه است و به هر سو باشد، همان را نشان میدهد]. امروزه باید گفت که این مغز، قلب و روح، مثل یک هارد با ظرفیتی بالاست [گفتهاند اگر بخواهیم مغز انسان را به صورت یک ابر رایانه بسازیم، حجمی معادل هشت برابر شهر نیویورک میشود]؛ اما این هاردِ با این ظرفیت، تا چیزی در آن نریزند، هیچ ندارد و پس از ریختن نیز همان را دارد. به قول شیخ بهایی رحمة الله علیه: «از کوزه همان برون تراود که در اوست».
برنامه 90:
آقای فردوسی پور، شب ساعت 11 به بعد، در برنامه 90؛ یک سؤال مطرح میکند تا مخاطبان پاسخ آن را با پیامک بفرستند. ظرف دو تا پنج دقیقهی اول، نزدیک به یک میلیون پیامک ارسال میشود! بالاخره این یک میلیون، وقت گذاشتند، از خواب و سلامتی خود هزینه کردهاند، کلی فکر کردهاند، امیال نفسانی را نیز در نظر گرفتهاند و در آنِ واحد، موضوع سؤال را از ده جنبه ملاحظه و مقایسه کردهاند که پاسخ فرستادهاند. البته امید و آرزوها در احتمال بردن جایزه بماند!
اگر به همین تعداد بگویید: نه تنها نظر تو هیچ چیزی را تغییر نمیدهد، بلکه اساساً بازی، بازی است؛ پس بهتر است که وقت، فکر و هزینههای مادی و معنوی خود را به امور دیگری اختصاص دهی، حداقلش این است که بخوابی، تا صبح بتوانی سالمتر و بشاشتر سر کار روی و ارباب رجوع را به درهای بسته حواله ندهی و ...؛ چهره در هم میکشد، مانند فیلمهای هندی با غضب نگاهی میکند و اصلاً پاسخی نمیدهد.
راهکار:
حال اگر گفته شود که خداوند متعال در قرآن مجید، تمامی راهکارها را بیان کرده است. مثلاً فرموده: بر چیزی که برآن علم نداری، ایستادگی نکن – پیرو نفسانیت دیگران نباش – از ظنّ و گمان اکثریت پیروی نکن - اگر فاسق خبر دروغی آورد، سند و منبع موثق بخواه – بیجهت آن را منتشر نکن – گوش به شایعه و تهمت نده، چه رسد به این که خودت نیز آن را منتشر کنی – پیرو جوّ و موج نشو – اگر تقوا داشته باشی، خودم راههای خروج را نشانت میدهم – اگر متقی باشی، خودم به تو فرقان میدهم تا فرق بین حق و باطل را تشخیص دهی – به تو حجت درونیِ عقل و حجج بیرونیِ قرآن و ولایت دادهام تا سردرگم نشوی و ... (اینها همه آیات بود)، یا نمیپذیرد، یا حوصله نمیکند و یا زیر بار نمیرود! اما به محض آن که زیر ضربات دشمنانش در جنگ نرم خُرد شد و یا مورد اصابت ترکشهای بمبهای خوشهایشان قرار گرفت و صدای شکستن استخوانهایش را شنید؛ اگر نمرده باشد و یا بیهوش نشده باشد، میپرسد: «چرا چنین است؟ چرا چنین شد؟ پس چه باید کرد و ...؟!»
نکته:
اگر چه مالکیت و مدیریت اصلی انواع و اقسام رسانهها و شبکههای ماهوارهای و اینترنتی و ...، در اختیار صاحبان زر و زور و تزویر، مستکبران و ظالمان میباشد و شبانه روز برای انحراف مردمان، با مکر و حیله تلاش میکنند؛ اما در عین حال نمیتوانند سلطهی خود را بر کسی تحمیل کنند، عقل، فهم، شعور و وحی را بگیرند؛ و حق انتخاب نیز از کسی سلب نمیگردد.
از این رو، ضعیفهایی که در دنیا مقهور و مغلوب آنها شده بودند، در جهنم به مستکبرین خود میگویند که این تلاش حیلهگرانهی شبانه روزی شما بود که ما را به این سرنوشت دچار کرد! آنها نیز پاسخ میدهند که مشکل از خودتان بود که ما را برای اطاعت، تبعیت و پیروی برگزیدید، چرا که خودتان فاسق و مجرم بودید.
حال به این مخاصمه توجه نمایید:
●- « وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ نُؤْمِنَ بِهَذَا الْقُرْآنِ وَلَا بِالَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ يَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ الْقَوْلَ يَقُولُ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لَوْلَا أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ »
ترجمه: و کافران گفتند: ما به این قرآن و کتاب هایی که پیش از آن بوده است، هرگز ایمان نمی آوریم. و اگر ستمکاران را زمانی که در پیشگاه پروردگارشان [برای محاکمه] بازداشت شده اند، ببینی در حالی که هر کدام گناه و بدبختی خود را بر عهده دیگری می اندازد [امر عجیبی می بینی] مستضعفان به مستکبران می گویند: اگر شما سر راه ما نبودید یقیناً ما مؤمن بودیم.
« قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا أَنَحْنُ صَدَدْنَاكُمْ عَنِ الْهُدَى بَعْدَ إِذْ جَاءَكُمْ بَلْ كُنْتُمْ مُجْرِمِينَ »
ترجمه: مستکبران به مستضعفان می گویند: آیا ما شما را از هدایت الهی بعد از آنکه به شما رسید باز داشتیم؟ [نه، باور نداریم] بلکه شما خودتان مجرم بودید.
« وَقَالَ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا بَلْ مَكْرُ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ إِذْ تَأْمُرُونَنَا أَنْ نَكْفُرَ بِاللَّهِ وَنَجْعَلَ لَهُ أَنْدَادًا وَأَسَرُّوا النَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ وَجَعَلْنَا الْأَغْلَالَ فِي أَعْنَاقِ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ »
ترجمه: مستضعفان به مستکبران میگویند: بلکه نیرنگهای [پیگیر شما در] شب و روز که به ما فرمان میدادید به خدا کافر شویم و همتایانی برای او قرار دهیم [ما را گمراه کرد]. و هنگامی که عذاب را ببینند، اظهار پشیمانی کنند [شاید نجات یابند]. و ما در گردن کافران غل و زنجیر مینهیم؛ آیا جز آنچه را انجام می دادند جزا داده میشوند.
(سبأ، 31 تا 33)
مشارکت و همافزایی (سؤال و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
منشأ سردرگمی ما چیست؟ در فضای مجازی اخبار دروغ و شبههپراکنی بسیار است! از کجا راست و دروغ یا خوب و بدش را بفهمیم؟!
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8421.html
- تعداد بازدید : 1756
- 27 بهمن 1395
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون جنگ و جهاد