میدانیم که از مهمترین دلایل حرام بودن همجنسگرایی، به مخاطره افتادن تولید مثل میباشد. اما امروزه با گرفتن فرزند توسط زوجها همجنس و یا تلقیح مصنوعی، خطر مرتفع گردیده است. دیدگاه و پاسخ اسلام چیست؟
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): پاسخ اسلام عزیز در هر مقوله و مسئلهای، همان پاسخ عقل است که باید به نور علم ببیند و بشناسد.
از موانع اصلی شناخت عقلی و علمی این است که آدمی از سوی خود حکمتی برای احکام الهی تعیین کند و بگوید: «لابد علتش این میباشد و یا دست کم از مهمترین عللش این است»، در صورتی که ممکن است اصلاً حکمت اصلیاش آن نباشد و یا دست کم از مهمترینهایش نباشد.
به عنوان مثال در همین مقوله "همجنسگرایی"، مهمترین علت گناه بودن مسئله تولید مثل نمیباشد که با اخذ فرزندان دیگران و یا اسپرم اهدایی مرتفع گردد، چرا که حتی اگر همجنسگراها متأهل باشند و فرزندآور نیز باشند، باز هم همجنسگرایی حرام و از گناهان بسیار کبیره میباشد.
●- بنابراین، دقت نماییم که قوانین و احکام، چه در اسلام و چه غیر اسلام، دارای مبنانی و منابع میباشند؛ پس اگر مبنای حکمی عاقلانه و علمی نبود و منبع صدورش نیز "هوای نفس" بود، نه تنها همجنسگرایی، بلکه هیچ فعلی خطا محسوب نمیگردد، حتی قتل نفس و یا نسلکُشی! چنان که شاهدیم حامیان همجنسگرایی و بانیان قانونی کردن ازدواج همجنسگراها، مرتکب بزرگترین جنایات میشوند و آن را با قوانین خود توجیه و تطهیر میکنند.
اما اگر قانون و حُکم، از سوی خداوند حکیم بود، یک یا دو دلیل و حکمت ندارد، بلکه تمامی شئون زندگی فردی و اجتماعی و تبعات فرهنگی، اخلاقی، سیاسی، اقتصادی، امنیتی و ...، لحاظ شده است. در هدایت، تعلیم و تربیت اسلامی، تحقق هدف از خلقت که رشد و کمال در اعلی درجه است، لحاظ شده است.
●- شما خود در سؤال مرقوم نمودید «جدا از بیماریها و تبعات روحى و فردى و غیره»؛ خب همین بیماریها و تبعات روحی، فردی و غیره، از مهمترین دلایل ممنوعیت و حرام بودن این فعل شنیع میباشد که از مسئلهی تولید مثل حیوانی (تکثیر نسل)، بسیار مهمتر میباشند.
●- در مقولهی فرزندآوری و تکثیر نسل نیز نگاهها و تعاریف بسیار متفاوت میباشند.
بدیهی است که در نگاه مادهگرایانه [ماتریالیستی]، فرزندآوری انسان، مانند جوجهکشی طیور و یا تولید مثل و ازدیاد نسل حیوانات میباشد و پرورش آنها نیز محدود به "فربهسازی" میگردد. پس فرقی ندارد که نطفه چگونه در رحم یا رحم مصنوعی جای میگیرد و چه کسی نگهداری و تربیت او را بر عهده میگیرد و چه موجودی تحویل جامعه میدهد!
●- اما در اسلام عزیز، که برای انسان ارزش ویژهای قایل است، به فرزندآوری و تکثیر نسل و مهمتر از آن، تعلیم و تربیت آنها، صرفاً نگاه مادی و حیوانی نشده است.
در این نگاه، پدر و مادر، مجرای فیض وجود قرار میگیرند و از این رو، هم برای چگونگی تشکیل نطفه در صلب پدر احکامی دارد، هم برای چگونگی قرار گرفتن آن در رحم مادر احکامی دارد و هم برای دوران بارداری و پس از تولد؛ و هم برای تعلیم و تعلم.
خانواده و تولد در اسلام، کارگاه انسانسازی است، نه ماشین جوجهکِشی یا آزمایشگاه.
قوانین اسلام:
قوانین اسلام، بر اساس "هوای نفس" و اهداف قدرت حاکمه و یا در نهایت ترویج یک فرهنگ منحط و اخذ رأی از غافلان و منحرفان (تحت عنوان دموکراسی)، که ممکن است در زمان، محیط و جامعه دیگری متفاوت بوده و یا متغیر شود، وضع نگردیده است؛ بلکه مبتنی بر علم و حکمت الهی و منطبق با نظام خلقت انسان و جهان هستی وضع و ابلاغ شده است.
بنابراین، خروج از این نظم علیمانه و حکیمانه، نتیجهای جز ضرر و خسران در عرصهها و ابعاد گسترده ندارد و به همین دلیل از آن، تحت عناوینی چون: فساد، فحشا، فسق، طغیان، ظلم و بالاخره معصیت (گناه) یاد میشود.
●- اگر عالَم هستی به هم پیوسته است و بر این پیوستگی نیز نظمی علیمانه و حکمیانه مستولی شده است و هر نظمی هدفدار میباشد؛ از یک سو خروج از قواعد آن زیانبار است و از سویی دیگر، هیچ خیر و شرّی وجود نخواهد داشت که آثار خوب و یا بدش را به دیگران منتقل ننماید. لذا به رغم دستهبندیها و البته شعارها؛ انسان هیچ کاری که مطلقاً شخصی و فردی باشد، ندارد – اگر چه لقمهای نان بخورد یا جرعهای آب بنوشد؛ چه رسد به این که رفتاری در تعامل با دیگران داشته باشد. حال خواه عملکردهای اقتصادی و تجاری او باشد – خواه مواضع سیاسیاش – خواه ادب و تربیتش – خواه ازدواج و فرزندآوریآورش و خواه چگونگی ارضای غرایز حیوانیاش (چون غریزه و شهوت جنسی).
زن و مرد:
در نظام خلقت، زن و مرد، زوج یک دیگر آفریده شدهاند، یعنی مکمل یک دیگر هستند و بالتبع نیازمند به یک دیگر.
در جهانبینی مادهگرایانه [ماتریالیستی]، چه در دورهها و اعصار گذشته و چه اکنون و در دورهی پست مدرنی و پساپست مدرنی، اصالت با فرد است و کمال او در لذت مادی. بنابراین نیاز زن و مرد به یک دیگر نیز در نیاز جنسی خلاصه میشود و کمال نیز در ارضای غریزهی جنسی و لذت تعریف میشود؛ حال خواه این ارضا با همخوابی با همسر صورت پذیرد، یا هر مذکر و مؤنث دیگری (زنا)، خواه با همجنس، خواه با خودارضایی، خواه با جفتگیری با حیوانات و حتی خواه با اشیا!
●- در جهانبینی الهی و اسلامی؛ تعریف انسان فقط به بدن مادی و حیوانی او نیست، بنابراین کمالات عقلی، روحی، روانی، اخلاقی، تربیتی، امنیتی و رشد هماهنگ و مطلوب تمامی استعدادهای مادی و معنویاش نیز لحاظ میشود و احکام نیز منطبق با این هدف میباشد.
●- زن و مرد، در کارگاه خلقت و نظام هستی، نیازهایی به یکدیگر دارند که به هیچ وجه با همجنسگرایی یا همخوابی با حیوانات و یا با استمناء و یا ارضای ماشینی، مرتفع نمیگردد.
*- مرد یا زن، اگر با صدها نفر غیر همجنس نیز جماع کنند نیز تا ازدواج نکنند، به کمال همسری و آثار آن در رشد شخصی و اجتماعی، آرامش روانی و تعالی روحی آن نمیرسند؛
*- مرد و زن، اگر سرپرستی صدها کودک را عهدهدار گردند، تا خودشان پدر و مادر نشوند، کیفیت آن را درک ننموده و به این کمال نمیرسند؛
*- محبت و مودت زن و مرد نسبت به یکدیگر، بسیار متفاوت است با محبت دو دوست [اعم از همجنس یا غیر همجنس] به یک دیگر. لذا هرگز همخوابی یا حتی ازدواج با همجنس، این نیاز را مرتفع نمیکند و به این کمال نمیرساند.
*- مهر و علاقه فرزند به پدر و مادر، یک امر فطری میباشد و صرفاً احساسی و عادتی و یا اعتباری و فرمایشی نیست. لذا شاهدیم که اگر حتی دو همسر، فرزندی را از نوزادی بیاورند و او را مورد مهر، محبت، تفقد و لطف خود قرار دهند، اگر فرزند در سنین بالاتر بفهمد که پدر و مادر او دیگریست، به دنبال آنها میگردد؛ چرا که میخواهد "هویت" خود را مشخص کند و بداند و مهر فطری خود را به اصل اختصاص دهد و نه به بدل.
*- طبق قوانین من درآوردی، میشود به یک زوج همجنس، فرزند اعتباری داد! اما آیا میشود از طفل انتظار داشت که مردی را "مادر" خود ببیند و مهر مادری خود را به او اختصاص دهد و یا زنی را پدر خود ببیند و مهر و نیاز پدری را به او اختصاص دهد و نیازهای روحی، روانی، فطری، عاطفی و احساسی خود را از آنان انتظار داشته باشد و یا مطالبه نماید؟! آیا این ظلم و جنایت در حق یک کودک نیست؟! آیا دیکتاتوری تا حد به زندان کشیدن تمامی عواطف و نیازهای عقلی و فطری انسان و دستکاری در تعریف انسان نیست؟! در آینده چه موجودی تحویل اجتماع میگردد و چه میکند؟!
نکته:
●- به مکاتب و ایسمهای گوناگون، به ویژه در یک قرن اخیر توجه کنید که به رغم تفاوت و حتی اختلاف ظاهری در برخی از تعاریف یا نظریات فلسفی و حقوقی، در به هم ریختن "نظام خانواده"، مشترک میباشند! چرا که همه استعماری هستند و انسان را "مستقل" و بدون هیچگونه ارتباط، تعامل و تعلق به چارچوبهای اعتقادی و یا رابطهی منطقی با دیگران میخواهند – انسان کارگر و انسان ابزار تولید، باید مستقل باشد (؟!)
در فمنیسم، تحت عنوان دفاع از حقوق زنان میگوید: «هر گونه تعلق و وابستگی، مانند فرزندی، خواهری، همسری و مادری، و نیز صفاتی چون حیا و عفت و گرایشاتی چون اخلاقیات و اعتقادات، قیود و زنجیرهای وابستگی برای زنان است که باید از آن رها شوند! (جنس دوم، اثر سیمون دوبوار، بنیانگذار، فیلسوف اگزیستانسیالیست فرانسوی)!
●- بدیهی است که با این تعاریف شعاری، نمیتوان خلقت زن و مرد و نیازهای آنان را تغییر داد، بلکه این حرفها همه به جهت آزاد کردن نیروی کار ارزان به اضافهی بهرهی بیشتر و رایگان جنسی از زن، برای مردان ظالم و فاسق و نیز سرمایهداران و قدرتمندان میباشد.
●- به حکومتهای فاسد و فاسق توجه کنید که چه اصراری برای مضمحل کردن و از هم پاشیدن خانواده، بیارزش کردن هویت، از بین بردن روابط عاطفی، تعطیل عقل و فطرت و بالاخره "انسانیتِ انسان" دارند و چگونه آن را با گسترش فرهنگی و تبلیغی و نیز قانونی کردن انواع و اقسام فسادها تحمیل میکنند(؟!)
**- به راستی چرا و هدف چیست؟
●- حکومت ظالمانه و جاهلانهی امریکا را چه میشود که یک نامزد انتخابات ریاست جمهوری (مثل اوباما)، مترادف با وعدههایی چون رونق اقتصادی و تعطیل کردن زندان گوانتامو، وعده میدهد که اگر به قدرت برسد، اول قانون موسوم به «نگو و نپرس» در ارتش را ملغی میکند (طبق این قانون، همجنسگرایی در میان نظامیان آزاد شده بود، اما حق گفتن به دیگری یا سؤال از رغبت دیگری نداشتند) – و دوم قانون همخوابی نظامیان با حیوانات را مصوب میکند – و سوم ازدواج همجنسگرایان را برای همگان قانونی میکند؟! و همین کار را هم کرد، اما به وعدههای دیگرش کوچکترین توجهی ننمود؟!
●- پارلمان امریکا را چه میشود که به رغم اختلافنظرها و حتی مخالفتها و کارشنکنیهای اساسی در کار دولت (به خاطر اکثریت حزب رقیب)، مترصد بود که رییس جمهور وقت، لوایح مربوطه را سریع به مجلس بفرستد و پس از تقدیم لوایح، بلافاصله تصویب میکنند؟!
●- پس چرا در تصویب این لوایح و نیز تبلیغ این فرهنگ مبتذل، به اعتراضات گستردهی مردمی در اروپا (به ویژه فرانسه) و امریکا، هیچ توجهی نکردند؟!
●- آیا این دولتها و مجالس، واقعاً نگران چگونه ارضا شدن شهوت جنسی افراد هستند؟! پس چرا به رغم هدف گرفتن افزایش جمعیت، هیچ اقدام مؤثری برای ترویج ازدواج نمیکنند؟!
●- به راستی مقامات و رسانههای زنجیرهای غرب را چه میشود که با هر مقامی که در دنیا مصاحبه میکنند و یا گفتههایش را رصد میکنند – خواه یک مقام مذهبی مانند پاپ باشد یا یک مقام سیاسی و حتی علمی – ابتدا متمرکز میشوند که نظرش راجع به "هلوکاست" و سپس "همجنسگرایی" چیست؟!
آیا برای بشر و جوامع بشری، با این اوضاع آشفته، ارتجاع، کشت و کشتار، تجاوزات، کودک کُشی، نسلکُشیهای بیرحمانه [به ویژه از مسلمانان]، اقتصاد آشفته، گسترش ناامنی فردی و اجتماعی و ...، هیچ مسئلهای به جز هلوکاست و همجنسگرایی باقی نمانده است؟!
**- بنابراین، باید هوشیار و بصیر باشیم. مسئله فقط چگونگی ارضای غریزهی جنسی افراد، یا تکثیر حیوانی انسان نمیباشد که گمان شود با چند جایگزین بدلی محقق میگردد؛ بلکه اهداف دیگری در عرصههای گوناگونی چون: هویت – شاکله شخصی و ساختار اجتماعی – فرهنگ رفتاری حاکم بر جامعه و تبعات سیاسی و اقتصادی آن نیز دنبال میشود – و حُکم اسلام عزیز (در هر امری)، تمامی جوانب را در نظر دارد و البته حُکم عقل نیز مصدق آن میباشد.
مشارکت و همافزایی (سؤال و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
●- از مهمترین دلایل حرام بودن همجنسگرایی، به مخاطره افتادن تولید مثل میباشد که امروزه با گرفتن فرزند یا تلقیح، مرتفع گردیده است. پاسخ اسلام چیست؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8521.html
@x_shobh
- تعداد بازدید : 4953
- 24 فروردین 1396
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: حقوقی و احکام
نظرات کاربران
سلام و خداقوت عالی بود استفاده کردیم