بسیاری با اعلام نتایج آرا و برخی جوّسازیها ، دلشکسته و حتی افسرده و مأیوس شدهاند؟! لطفاً پاسخی تحلیلی ارائه دهید. (سؤال بسیاری از کاربران)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): القای یأس و ناامیدی، همیشه از شیطان است. اگر ما زمان امیرالمؤمنین، امام حسن یا امام حسین علیهم السلام بودیم و آن نتایج را میدیدیم، چه میکردیم؟! خداوند منّان، حتی به بندگان بسیار گناهکار خود میفرماید که هیچ گاه از رحمت من مأیوس نشوید.
اما لازم است که همه مردم [با هر رأی و نظری که داشتند و دارند]، به ویژه آنان که به حجت الاسلام رئیسی رأی دادهاند و به حسب ظاهر پیروز این انتخابات نشدهاند، مسائل را از سه جنبه مورد نظر و مطالعه قرار دهند که عبارتند از:
1- موقعیت و مواضع نامزدها؛ 2 – موقعیت و مواضع رأی دهندگان، 3 – موقعیت و شرایط کشور.
1- موقعیت و مواضع نامزدها:
دو نامزد اصلی (حجت الاسلام رئیسی و حجت الاسلام روحانی)، به حسب ظاهر، هر دو مسلمان، روحانی و نامزد ریاست جمهوری اسلامی ایران بودند، یعنی باید در اصولی چون پذیرش نظام جمهوری اسلامی ایران، ولایت، قانون اساسی، خدمت به کشور و مردم، بصیرت در دشمن شناسی، حفاظت از مرزهای اعتقادی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، امنیتی و ...؛ برابر باشند و اختلافشان فقط در سلایق اجرایی باشد. حال از دو حال خارج نیست: یا هر دو نامزد، برابر و مثل هم بودند و یا نبودند.
●- اگر بودند، پیروز شدن یکی، نباید موجب نگرانی، ناراحتی و افسردگی طرفداران دیگری گردد؛ بالاخره انتخابات یعنی همین.
●- اما اگر برابر نبودند و مواضع و عملکردهای نامزدی به گونهای بود که کثیری از مردم احساس خطر برای اصل نظام، اهداف و امنیت و منافع کشور کردهاند، نگرانی و ناراحتی از نتایج حق است، ولی جایی برای افسردگی و ناامیدی نیست، چرا که انقلاب، نظام جمهوری اسلامی، حضور به موقع و فعال در میدان و جهاد، یعنی همین.
2 – موقعیت و مواضع رأی دهندگان:
آن چه که مسلم است، تمامی رأی دهندگان، مجدداً به نظام جمهوری اسلامی ایران رأی دادهاند و مجدداً شخصی را برای ریاست قوه مجریهی این نظام برگزیدهاند؛ پس این یک پیروزی مجدد و بزرگ است که جای "شکر حقیقی" دارد.
اما رأی دهندگان به آقای روحانی، به چند گروه تقسیم میشوند:
یک - آنان که به لحاظ اعتقادات و مواضع به نظام، انقلاب، آرمانها و اهداف، پایبند هستند و باورشان بر این بوده که آقای روحانی برای تحقق اهداف و برنامهها و پیشرفت گزینهی اصلح است. یقیناً این افراد راضی نیستند که یک عده تحت عنوان حمایت از یک روحانی، در شهر مقدس مشهد به خیابان بریزند و دیسکو راه بیاندازند و شعار دهند که «امام رضا (مشهد) را پس گرفتیم!»
دو – آنان که اساساً نه تنها به اسلام و بالتبع احکام اسلام و یک آخوند و نیز نظام جمهوری اسلامی ایران، کشور، مردم و اهداف و منافع آنها هیچ اعتقادی ندارند، بلکه فقط برای ضدیت و به دعوت رسانهها، نهادها و اشخاص حقیقی و حقوقی ضد ایران به میدان آمده بودند، هر چند که یک یا دو میلیون بیشتر نباشند.
در مورد رأی این طیف، از یک سو باید یک رئیس جمهور روحانی فکر کند که مگر چه مواضعی دارد که مطلوب آنها واقع شده است – و از سوی دیگر مسئولین نظام در هر سطحی که هستند باید فکر کنند که چرا آنان باید از یک نامزدی که روحانی نیز هست حمایت کنند – و نیز عموم مردم فکر کنند که چه خبر است؟ و با بصیرت اوضاع را پیگیری کنند.
سه – گروهی که در هیچ کدام از دو دستهی فوق تعریف نمیشوند. قشر وسطی هستند که واقعاً وسط ماندهاند. این گروه، تحت تأثیر القائات جهت میگیرند. به آنها گفته میشود: «هر چند ناراضی هستید، اما هر کس دیگری که بیاید، اوضاع شما بدتر میشود!» - به برخی دیگر از این گروه القا میشود که «اگر دیگری رأی بیاورد، در مملکت اغتشاش و درگیری ایجاد میشود»، برخی دیگر نیز با تهدید و یا تطمیع [هر چند ناچیز]، اتخاذ جهت و موضع میکنند و برخی دیگر نیز دارای رأی التماسی بودهاند (التماس دختران در خیابان – التماس فرزندان از پدر و مادر – التماس دیگران و یا حتی تهدید اساتید و کارفرمایان و ...)!
چهار – یک گروه دیگری نیز عوامی میباشند که به دنبال حرف مفت هستند تا آن را به قیمت گزاف بخرند. اینها همیشه اسیر شایعاتی هستند که حتی با اندکی عقل و علم نیز منافات دارد. به عنوان مثال، مانند دوره رقابت خاتمی با ناطق نوری، به آنها میگویند: «اگر رئیسی بیاید، میخواهد حتی پیادهروها را برای تفکیک زن و مرد دیوار بکشد» آنها نیز اگر چه میدانند حرف مفت و دروغ است، اما با جان و دل قبول میکنند و به قیمت گرانی میخرند ... .
این شایعات را دشمن برای گمراه کردن مردم میسازد – خودفروش برای منافع خودش شایع (توزیع) نموده و میفروشد و نادان و سفیه نیز میخرد:
« وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّخِذَهَا هُزُوًا أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ »
ترجمه: و بعضی از مردم سخنان بیهوده (حرف مفت) را میخرند تا مردم را از روی نادانی، از راه خدا گمراه سازند و آیات الهی را به استهزا گیرند؛ برای آنان عذابی خوارکننده است!
●- بنابراین، هیچ کدام از شرایط و مواضع مذکور، سبب نمیگردد تا افراد آگاه، بصیر، دلسوز، در میدان و تلاشگر، ذرهای دچار یأس، ناامیدی و افسردگی گردند.
3 – موقعیت و شرایط کشور
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به جهت رویکرد اذهان عمومی، بازرگان که از نهضت آزادی و با گرایش لیبرالیسم بود، نخست وزیر موقت شد (9 ماه) – پس از او، بنیصدری که جاسوس بود، به عنوان اولین رئیس جمهور انتخاب شد و مملکت را به اشغال نیروهای نظامی صدام درآورد (حدود دو سال) – پس از ماجرای انفجار حزب و شهادت آیت الله بهشتی و ترور بزرگانی چون آیت الله مطهری و ...، مردم بیشتر متوجه شدند که هنوز نه اهمیت و نقش جهانی انقلابشان را درک کردهاند و نه دشمنان داخلی و خارجی را خوب شناختهاند و باید حساستر و دقیقتر باشند، لذا به رجایی، با نخستوزیری باهنر رأی دادند. اینجا کار تمام شده بود، لذا دشمن خارجی با ستون پنجم داخلی، تاب مقاومت نداشت و هر دو را ظرف مدت کمتر از 50 روز، ترور کرده و به شهادت رساند.
این اتفاق سبب شد تا مردم جدیتر و بصیرتر شوند، لذا به آیت الله خامنهای رأی دادند، اما جناحهای مخالف، متحد شدند و حتی جنگ را مال المصالحه قرار دادند، به حضرت امام خمینی (ره) نیز فشار آوردند تا نخست وزیر، میر حسین موسوی باشد (حدود 8 سال) – پس از ایشان، که دیگر جنگ نیز به پایان رسیده بود، هاشمی رفسنجانی انتخاب شد و نام دولتش را سازندگی گذاشت و ضمن خدماتی در بازسازی کشور، نظام سرمایهداری و فئودالی و امنیتی سختی را بنا گذاشت (8 سال) – پس از هاشمی، رقابت سختی بین خاتمی و ناطق نوری درگرفت. اصلاحطلبان امروزی، هاشمی را به باد ناسازا گرفتند، القابی چون عالیجنابان سرخ پوش و ... را به او نسبت دادند، شایع کردند که اگر ناطق بیاید، می خواهد پیادهروها را دیوار بکشد، خاتمی شعار آزادی و قانونمندی سر داد (یعنی در دورهی هاشمی هیچ کدام نبود)، سپس هاشمی رسماً حامی آنها گردید (؟!)
پس از خاتمی، به رغم 8 سال سازماندهی، جوّ سازی، حمایت همه جانبهی داخلی و خارجی و ...، مردم به احمدینژاد رأی دادند که آن فتنه 88 را بر مردم تحمیل کردند.
مملکت در دور اول احمدینژاد، به دستآوردهای خوبی رسید. در روابط بین الملل، از جایگاه خاصی در منطقه و جهان برخوردار گردید – در رشد علمی مقامات یک تا ده را به دست آورد – در صنعت به فناآوری هستهای، تولید داروهای استراتژیک، نانو تکنولوژی، پرتاب ماهواره با موجود زنده به فضا و ... دست یافت. در دورهی دوم بسیار فروکش کرد، البته هیچ کدام از جناحها نیز با او همراهی نمیکردند. یادمان هست که مجلس برای گرانی گوجه فرنگی نیز رییس جمهور را به مجلس کشاند و رئیس مجلس نیز او را از مجلس بیرون کرد و ... – با این همه مردم در دور دوم نیز به او رأی دادند (8 سال).
و پس از احمدی نژاد، مردم به روحانی رأی دادند.
حال محاسبه کنید که در طی عمر کمتر از چهل سال نظام جمهوری اسلامی ایران، چند سال قوهی مجریه راحت، سالم، انقلابی، در خط ولایت، موافق با اصول و اهداف نظام و ... مانده است و چرا؟! اما در عین حال، حرکت کلی نظام، کشور و مردم، رو به جلو و بالا بوده است و امروزه این کشور با قدرت و صلابتی به مراتب بیش از دههی اول و با حمایت اکثریت قاطع مردم و به ویژه نسل جدید و جوانان، به پیش میرود. بیاندیشیم که چرا؟!
پس، تا آماده شدن برای ظهور و قیام امام مهدی علیه السلام و زمینهسازی برای استقار حکومت الهی و عدل در جهان، راهی طولانی در پیش داریم و جای هیچ یأس و ناامیدی نیست.
مشارکت و همافزایی (سؤال و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
بسیاری با اعلام نتایج آرا و برخی جوّسازیها ، دلشکسته و حتی افسرده و مأیوس شدهاند؟! لطفاً پاسخی تحلیلی ارائه دهید.
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8589.html
- تعداد بازدید : 1835
- 1 خرداد 1396
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: سیاسی