علت رحلت رسول خدا (ص) چه بوده؟ میگویند: «عایشه غذای ایشان را مسموم کرده بود»، اگر چنین است، پس ملائکه کجا بودند؟!
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): مسلمانان [به ویژه شیعیان]، انتظار دارند که رحلت تمامی اولیاء الله را در شهادت ببینند. البته همین طور هم است، چرا که شهادت بالاترین نوع و درجهی مرگ است و البته تمامی اولیاء الله، به شهادت از دنیا میروند، اگر چه به حسب ظاهر، در بستر مرگ آرمیده باشند و به آرامی و بدون هیچ واقعه یا حادثهای، از دنیا بروند.
تردیدی نیست که هر نوع مرگی، حتماً و یقیناً علتی دارد که سبب آن مرگ شده است؛ و چگونگی مرگ مقولهای است که گویی، همگان در راه محبوب خود کشته میشوند، حال خواه محبوبشان خداوند متعال باشد و خواه بتها و طواغیت آشکار و پنهان، مانند بت تفس، یا بتهای بیرونی چون طواغیت و مجسمهها، یا شهوت و قدرت و ثروت.
چنان که در یک دستهبندی کلی در مورد "جنگ"، بدون استثناء فرمود که همگان در جنگ هستند، منتهی:
« الَّذِينَ آمَنُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِيَاءَ الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا » (النساء، 76)
ترجمه: کسانی که ایمان دارند، در راه خدا پیکار میکنند؛ و آنها که کافرند، در راه طاغوت [= بت و افراد طغیانگر]. پس شما با یاران شیطان، پیکار کنید! (و از آنها نهراسید!) زیرا که نقشه شیطان، (همانند قدرتش) ضعیف است.
●- ما علل و اسباب برخی از کشته شدنها را به حسب ظاهر میبینیم و نام «مقتول یا شهید» را بر آن میگذاریم، اما علل و اسباب برخی دیگر را نمیبینیم و میگوییم: «به مرگ طبیعی از دنیا رفت»! اما کدام مرگ طبیعی؟ و اساساً مرگ طبیعی یعنی چه؟ بالاخره علل و اسبابی سبب آن فرسودگی و مرگ شده است و یا به تعبیری سبب "قتل" شده است. یکی ممکن است از پرخوری مبتلا به بیماری شود در راه شکم کشته شود – یکی ممکن است از حرص دنیا، ترس و یا ... سکته کند – یکی دیگر در تصادفات رانندگی جان بسپارد، و دیگری به واسطه حضور در میدان جنگ برای خدا، یا برای غیر خدا، مورد اصابت قرار گرفته و کشته شود. در هر حال همگان کشته میشوند؛ اما همگان "شیهد در راه حق" نمیشوند.
رحلت پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله:
ایشان همیشه در تهدید و خطر جانی قرار داشتند. بارها در جنگها قصد جان ایشان را کردند، بارها قصد ترور ایشان را داشتند، حتی در قرآن کریم تصریح شده است که با توسل جادو و جنبل و چشم زخم قصد هلاکت ایشان را کردند و کم مانده بود که با همین چشمزخمها ایشان را از را بین ببرند؛ و حتی غذای مسموم نیز به ایشان خوراندند؛ و این توطئهها بیشتر از جانب کفار عنود و لجوجِ یهود طراحی میشد و مرحله اجرا در میآمد.
●- اما این که میگویند: «عایشه چنین کرد»، دروغی برای ایجاد اختلاف بیشتر بین شیعه و سنی است! میخواهد که شیعیان مدعی شوند که کار عایشه بوده، و بعد آنها از یک سو دلیل بیاورند که چنین نبوده و از سوی دیگربه خاطر علایق یا تعصبات، فاصله، اختلاف و دشمنی را بیشتر کنند!
●- از مجموع روایات محکم شیعه و سنی چنین بر میآید که زنی یهودی، به نام زنی به نام "زینب دختر حارث" که همسر سلام بن مشکم، اقدام به این توطئه نمود.
ماجرا:
پس از ماجرای خیبر، توطئه یهود در همدستی با کفار و شکستشان، این زن یهودی، بزغالهای را ذبح نمود و آن را بریان کرد. سپس آن را مسموم نموده و به عنوان هدیه به نزد رسول خدا آورد. و چون شنیده بود که آن حضرت پاچه بزغاله را بیش از جاهای دیگر آن دوست دارد؛ زهر بیشتری در قسمت پاچه آن ریخت. بدین وسیله خواست؛ آن حضرت را مسموم سازد .
هنگامی که بزغاله مزبور را نزد رسول خدا صلی اللّه علیه و آله نهاد؛ یکی از اصحاب نیز به نام بشر بن براء بن معرور، در نزد او بود. رسول خدا صلی اللّه علیه و آله دست دراز کرد و قسمتی از پاچه آن را برداشت و در دهان خویش نهاد. بشیر، نیز مقداری از گوشت آن کنده؛ در دهان خود گذارده؛ فرو داد. ولی رسول خدا صلی اللّه علیه و آله، همین که دندان روی آن گذارد آن را بیرون انداخت و چیزی از آن فرو نداد و فرمود: «استخوان این پاچه، به من خبر داد که آلوده به زهر است».
از این رو آن زن را خواسته؛ جریان را از او پرسید. آن زن نیز صریحاً اعتراف کرد که من آن را مسموم کردم. حضرت فرمود: برای چه این کار را کردی؟ گفت: تو خود میدانی با قوم من چه کردی؟ لذا من این کار را کردم و با خود گفتم؛ اگر این مرد پادشاه است و قصد کشور گشائی دارد که به این وسیله از دستش آسوده خواهیم شد و اگر پیغمبر است که از مسمومیت این غذا با خبر خواهد شد.
(روایت: کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 6، ص 315 – تاریخ: زندگانی محمد(ص) ، ج 2، ص233)
روایت از تشیع:
امام صادق (ع) فرمودند: "پیامبر اکرم (ص) در جریان جنگ خیبر مسموم شده و هنگام رحلتشان بیان فرمودند که لقمهای که آن روز در خیبر تناول نمودم، اکنون اعضای بدنم را نابود نموده است و هیچ پیامبر و جانشین پیامبری نیست، مگر این که با شهادت از دنیا میرود." (محمد بن حسن بن فروخ صفار، بصائر الدرجات، ج 1، ص 503 - منتهی الآمال فی تواریخ النبی و الآل، ج 1، ص263)
روایت از تسنن:
پیامبر (صلوات الله علیه و آله) در بیماری منجر به رحلتشان، خطاب به همسرشان عائشه فرمودند: "من همواره درد ناشی از غذای مسمومی را که در خیبر تناول نمودهام، در بدنم احساس میکردم و اکنون گویا وقت آن فرا رسیده که آن سمّ، مرا از پای درآورد". (صحیح بخاری، ج 5، ص 137)
●●● – بنابراین اسناد روایی و تاریخی معتبر، پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، به مرگ طبیعی و بدون عارضه و یا با عوارضی چون «ذات الجنب (سینه پهلو) و یا تب شدید ناشناخته یا ...» به ایشان نسبت دادند، رحلت ننمودند، چنان که خودشان گواهی دادند که آثار همان زهر، سبب بیماری، تب و رحلتشان میباشد.
ملائکه کجا بودند؟
مأموریت ملائکه این نیست که انبیا، رسولان و اولیای الهی را از هر گونه گزند و آسیبی مصون و محفوظ بدارند. اگر چنین بود که هیچ یک انبیا و اولیای الهی، به هیچ دلیلی، از دنیا نمیرفتند و اکنون تمامی آنها زنده و حاضر بودند! در حالی که میدانیم تمامی آنها بدون استثنا آزار و اذیب شدند، برخی شکنجه شدند، و برخی دیگر نیز به شهادت رسیدند.
●- مگر ملائکهی الهی، از گروههای متفاوت و با مأموریتها گوناگون، در محراب مسجد کوفه، نزد امیرالمؤمنین علیه السلام نبودند؟ مگر در آزارها و اذیتها، نزد حضرات خدیجه کبرا، فاطمه زهراء، زینب و سکینه علیه السلام نبودند؟ مگر نزد امام حسن مجتبی علیه السلام، هنگامی که جگر ایشان را مسموم کردند و یا نزد امام حسین علیه السلام در گودال قتلگاه، یا نزد سایر امامانی که ترور شدند، نبودند؟!
●- ملائکهی خداوند متعال، با مأموریتهای گوناگون، نزد ما و گرداگرد ما نیز هستند. برخی مأمور ثبت عملکردها هستند، برخی دیگر مأمور محافظت از چهار جهت هستند، برخی دیگر مأمور رزق هستند، برخی مأمور به بالا بردن دعا و برگرداندن استجابت و یا حتی رساندن عذاب الهی هستند.
اما، حضور فرشتگان در نزد آنان یا ما، دلیلی برای به هم خوردن نظام آفرینش، قوانین حاکم بر حیات و ممات، خنثی شدن تمامی بلاها و ابتلائات و زدودن آثار همه چیز نمیباشد.
وقتی مقدرات (قَدرها = اندازهها) همه فراهم شد، قضای الهی نیز حتمی میشود. چه آن قضا خوشایند و مطلوب باشد و یا ناخوشایند و تأسفبار.
فرشتگان نیز "مدبرات الامر" هستند و به جز جاری نمودن فضا و فرمان الهی کاری نمیکنند. اگر به علت غفلت مسلمانان، تنبلی، تنپروری، انحراف، بیبصیرتی، ترس، سازش، بیتفاوتی و ...، مقدرات (اندازهها) برای فاجعهای چون کربلا جمع شد، حتماً "ولیّ الله" به مسلخ نیز کشانده میشود و سر از تنش جدا میشود؛ اگر چه تمامی ملائک آنجا جمع باشند.
مشارکت و همافزایی (سؤال و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
علت رحلت رسول خدا (ص) چه بوده؟ میگویند: «عایشه غذای ایشان را مسموم کرده بود»، اگر چنین است، پس ملائکه کجا بودند؟!
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8614.html
- تعداد بازدید : 3389
- 13 خرداد 1396
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: تاریخی