پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): چرا به مشکل و ضعف و ایراد که میرسیم، میگوییم: خدا چنین کرده است؟! چرا گمان شد که انسان به خاطر مشکلات منحرف میشود، بسیاری به خاطر عدم شناخت و احساس مشکلات منحرف میشوند، چنان که فرمود: « كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى * اَ نْ رَآهُ اسْتَغْنَى » (العلق، 7 و 7)
ترجمه: چنین نیست (که شما میپندارید) به یقین انسان طغیان میکند * از اینکه خود را بینیاز ببیند!»
بنابراین، دنیا دار مشکلات است، اینجا که بهشت نیست، انسان در سختی خلق شده است و باید تلاش کند تا کامل شود. اما آنان که با روحیهی استکباری، احساس بینیازی و بیمشکلی میکنند، یعنی همان مرفهیم بیدرد، بیشتر و عمیقتر گمراه و فاسد میشوند.
•- ابتدا لازم است که به حال و احوال بشر نگاه کنیم. ابلیس لعین وقتی انحراف را برگزید و دید توجیهات و بهانههایش فایدهای ندارد و در ضمن تکبرش مانع از عذرخواهی، استغفار و توبه میشود، در نهایت خود خداوند سبحان را مقصر کرد گفت: «تو مرا اغوا کردی!» - بشر منحرف نیز چون به شیطان تأسی میکند، بر اساس القائات او، همان شیوه را پیش میگیرد و دوست دارد که دیگران و در نهایت خداوند سبحان را مقصر انحرافات خودش قلمداد نماید. از این رو به انواع و اقسام بهانهها متوسل میشود تا بگوید: «من که منزه هستم، نه خطایی میکنم و نه قصور و تقصیری دارم، انحرافاتم تقصیر شیطان و شیاطین است، آنها را هم که خدا خلق کرده، پس در اصل (العیاذ بالله) خدا مقصر میباشد»!
ظرفیت:
سخن از "ظرفیت"، یعنی سخن از "استعداد، قوه و امکان". بنابراین، هر موجودی یک شرایط فعلی (بالفعل) دارد و یک شرایط و توانهای استعدادی، امکانی و یا "بالقوه".
به عنوان مثال: یک بذر، در شرایط فعلی، فقط یک بذر است، اما ظرفیت و استعداد درختی تنوند و پر میوه شدن را دارد، ولی هرگز ظرفیت آدم یا فیل شدن را ندارد.
بنابراین، آدمی نیز یک شرایط بالفعل دارد و یک شرایط بالقوه. یک حالت، توان و امکان فعلی دارد و یک حالت، توان و امکان استعدادی برای "شدن".
انسان ضعیف و کم ظرفیت:
فقط خداوند متعال، غنی و حمید و سبحان (منزه از هر عیب، کاستی، نقص و نیستی یا حدود) میباشد، از اینرو، تمامی مخلوقات و از جمله انسان، ذاتاً در مقابل حقتعالی ضعیف و فقیر هستند.
« يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ » (فاطر، 15)
ترجمه: ای مردم شما (همگی) نیازمند به خدائید؛ تنها خداوند است که بینیاز و شایسته هر گونه حمد و ستایش است!
بنابراین، آدمی ضعیف آفریده شده است (قوی فقط اوست)، چنان که تصریح نمود: « وَخُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِيفًا - انسان ناتوان آفريده شده است / الأنسان، 28»
بدیهی است که مخلوق (انسان) ضعیف، حتماً کم ظرفیت نیز میباشد، چنان که تصریح نمود:
« إنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا » - به یقین انسان کمظرفیت (حریص و کم طاغت) آفریده شده است،
« إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا » - هنگامی که بدی به او رسد بیتابی میکند،
« وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا » - و هنگامی که خوبی به او رسد مانع دیگران میشود (و بخل میورزد).
*- اما، تا اینجا سخن از شرایط فعلی اوست، نه سخن از امکان، قوه و ظرفیتها و استعدادهای او. وقتی سخن از استعداد او به میان میآید، میفرماید: او را برای "خلیفة الله" شدن آفریدهام، یعنی یک چنین تواناییهایی به او دادهام، اما این امکان و استعداد را نیز دارد که از هر حیوانی بدتر شود.
*- به انسان از استعدادها، امکانات و نعماتش خبر داد؛ فرمود به تو عقل دادم که بشناسی، قلب دادم که بفهمی و چشم و گوش ظاهر و باطن دادم که ورودیهای توست، تا حقشنو و حقنگر باشی. در ضمن برایت وحی فرستادم تا علم یابی و الگو و اسوه و معلم و امام فرستادم تا با تبعیت از آنها به فلاح رسی – یک نفس حیوانی هم داری که لازمهی حیات دنیوی و کارکرد بدن توست. در کنار همهی اینها، به تو اختیاری دادم تا خودت انتخاب کنی. راه را نشانت دادم، حال میخواهی از نعمات بهرهببر (شاکر باش) و در صراط قرار گیر و یا منحرف بشو.
«وَاللهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» (النّحل، 78)
ترجمه: و خداوند شما را از شکم مادرانتان خارج نمود در حالی که هیچ چیز نمیدانستید؛ و برای شما، گوش و چشم و عقل قرار داد، تا شکر نعمت او را بجا آورید!
مثال:
حال نوزاد [که در آیه بیان شد] برای همگان ملموس، قابل تجربه و مشهود میباشد. نوزاد، هم ضعیف است و هم بیظرفیت. نه چیزی میداند، نه حتی میتواند یک پشه را از خود دور کند و نه ظرفیت تحمل کمترین سنگینی و سختی را دارد. این حال فعلی اوست، اما بالقوه میتواند قویتر شود، جوانی تنومند گردد، علم بیاموزد، بسیاری از حقایق عالم هستی (از طبیعت و ماورای طبیعت) را بشناسد و خیر و شرّ و حق و باطل را تشخیص دهد.
راه کار:
از اینرو، خالق حکیم و ربّ جلیل، راهکار شکوفایی استعدادها و افزایش ظرفیت را نیز نشان داد. لذا پس از تصریح به این که انسان ضعیف و کم ظرفیت (هَلُوع) آفریده شد، در آیات بعدی همان سوره، یک مگر و استثنا را بیان داشت و فرمود: مگر کسانی که با (معرفت، عبادت و اطاعت) وصل میشوند.
« إِلَّا الْمُصَلِّينَ » - مگر نمازگزاران (وصل شدگان)؛
« الَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ » - آنها که نمازها را پیوسته بجا میآورند (یا اتصال را قطع نمیکنند)؛
« وَالَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ » - و آنها که در اموالشان حق معلومی است (حقوق الهی را در اموال رعایت میکنند)؛
« لِلِسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ » - برای تقاضاکننده و محروم (در اموال خود حقی قائل هستند)؛
« وَالَّذِينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ » و آنها که روز جزا را (با عقل، علم، ایمان و عمل) تصدیق میکنند (به معادایمان دارند)؛
« وَالَّذِينَ هُمْ مِنْ عَذَابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ » - و آنها که از عذاب پروردگارشان بیمناکند.
و ... (المعارج، 19 تا 27 و ...)
اتصال و انقطاع:
پس ظرفیت انسان با اتصال به حق و باقی، افزایش و با انقطاع آن کاهش مییابد. در مثال مانند یک سیم مسی میماند، اگر به برق وصل شد، خودش حامل الکتریسته میشود و اگر قطع شد، فقط یک فلز است که هم قابلیت نورانی شدن دارد و هم قابلیت ذوب شدن در آتش.
ظرفیت، توان و امکان بالفعل یک قطرهی آب، برای سیراب نمودن و یا ایجاد امواج، و یا تحمل وزن کشتیها و ... چقدر است؟ اما اگر همین قطره به دریا و اقیانوس وصل شود، همان ظرفیت را پیدا میکند. لذا فرمود: مؤمنان به آن چه دستور وصل رسیده، متصل میشوند و بدین ترتیب ظرفیتها و استعدادهای خلیفة اللهی در آنها شکوفا شده و به کمال میرسد و متقابلاً کفار هر چه را که دستور وصلش رسیده است قطع میکنند. پس همان موجود ضعیف و بیظرفیت باقی میمانند.
« وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ » (الرّعد، 21)
ترجمه: و آنها که پیوندهایی را که خدا دستور به برقراری آن داده، برقرار میدارند؛ و از پروردگارشان میترسند؛ و از بدی حساب (روز قیامت) بیم دارند
« وَالَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ » (الرّعد، 25)
ترجمه: آنها که عهد الهی را پس از محکم کردن میشکنند، و پیوندهایی را که خدا دستور به برقراری آن داده قطع میکنند، و در روی زمین فساد مینمایند، لعنت برای آنهاست؛ و بدی (و مجازات) سرای آخرت!
*- بنابراین، اگر کسی ظرفیتی میخواهد که هیچ مشکل یا نعمتی نه تنها سبب انحرافش نگردد، بلکه سبب رشد و کمال بیشترش نیز بگردد، باید وصل شود.
مرتبط:
قاعده حرکت و اتصال – صلاة و صلوات (22 بهمن 1390)
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
اگر انسان به خاطر مشکلی منحرف بشود، خودش مقصر است که تقوا پیشه نکرده، اما خدا که میداند او ظرفیتش را ندارد، چرا چنین مشکلی قرار داد.
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8649.html
کلمات کلیدی:
گوناگون