پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): اگر به معنای «حکم» و «وسواس» دقت فرمایید، هیچ گاه و به هیچ دلیلی، "وسواس" را به "حکم"، به ویژه به احکام الهی در اسلام نسبت نخواهید داد، به ویژه با توجه به این که میدانید "وسواس" در احکام اسلامی جایگاهی ندارد و ضمن آن که بیان شده، "وسواس" از شیطان است، دستور داده شده که "وسواسی" به آن چه در آن دچار این بیماری شده است، نباید توجه کند و اهمیت دهد و گاه دستور داده شده که خلاف وسواسش عمل نماید، تا این نقیصه از او رفع گردد و بهبود یابد.
احکام:
بدین جهت به قوانین فقهی در اسلام عزیز "احکام – جمع حکم" گفته میشود که هیچ کدام همینطوری و اعتباری نیستند، و بر اساس خوشایندها و ناخوشایندها و یا رأی اکثریت وضع نشدهاند، بلکه حتماً مبتنی بر علم و حکمت الهی میباشد.
احکام، چه واجباتی چون نماز و روزه باشد – یا اموری چون طهارت و غسل – یا مسائل سیاسی و اجتماعی در اقتصاد، قضا و سایر تعاملات، تا برسد به "جهاد فی سبیل الله" در میادین گوناگون جنگ نرم و سخت؛ همه مبتنی بر علم و حکمت خداوند سبحان، علیم، حکیم، خالق، مالک و رب میباشند که متوجه به نیازها و ضرورتهای فردی و اجتماعی انسان، جهت رشد، کمال و قرب [انسان شدن] میباشند.
بنابراین، دقیق، جامع و کامل بودن این احکام، به معنای "وسواس" نمیباشد.
وسواس:
مثال وسواس این است که خداوند متعال فرمود: اگر دست شما نجس شد، یک بار با آب کُر و یا سه بار با آب قلیل تطهیر شود، کافیست؛ اما انسان وسواسی ده بار با آب کُر تطهیر میکند و آخرش هم میگوید "نشد"! یا در احکام بفرماید: در اعتماد به پاکی مال دیگران، همین که میدانید مسلمان است کافیست و اموال او محکوم به پاکی است؟ اما وسواس میگوید: «خیر من باید بدانم که او چگونه کسب درآمد نموده، وجوهات را پرداخت کرده یا نه و ...؟! یا بفرماید: نجاست یک امر یقینی است، یعنی تا یقین نکنی که چیزی نجس شده، آن نجس نیست؛ اما وسواس میگوید: «خیر، چون من شک دارم که دست یا لباس من نجس شده یا خیر، پس نجس است و صدبار آب میکشد»!
پس، به اینها وسواس گفته میشود و نه به حدود و ثغور تعیین شده برای احکام و قوانین.
غسل و طهارت و ...:
پس اگر حکم بر این باشد در غسل (مثلا جنابت یا میت)، باید تمام بدن شما با آب غسل به ترتیبی که بیان شده تطهیر شود، باید تطهیر شود. لذا اگر کسی بگوید: «حالا پس از غسل دیدم برای قسمتی از بدن مانعی بوده و آب نرسیده، مگه چیه؟» به او میگویند: پس غسل را انجام ندادی! یا میفرماید: «دست و پای نجس، با سه بار تطهیر با آب قلیل پاک میشود»، یکی بگوید: حالا من یک بار ریختم، مگه چیه؟»، چیز خاصی نیست، فقط پاک نشده است و هم چنان نجس است.
بنابراین نباید به خاطر سهلانگاری، اهمال یا تنبلی، حدود و ثغور معین شده و شرایط انجام یک امر را "وسواس" نامید. حال چه احکام اسلامی باشد، چه هر حکم یا قوانین دیگری.
نکته:
یک - ما چون از یک سو به اهمیت سلامت بدن پیبردهایم و از سویی دیگر به ظاهر بیشتر توجه داریم، سعی داریم قوانینی که برای سلامت و حفاظت از بدن لازم است را به خوبی و دقت رعایت کنیم. حال خواه تغذیه باشد، یا تنفس، یا مصرف دارو برای رفع یک بیماری و حصول بهبود.
●- حال فرض فرمایید که پزشکی به بیماری تجویز کرده باشد که «از این قرص، تا ده روز، روزی سه نوبت بعد از غذا، و هر نوبت یک عدد بخور»، بعد یکی بگوید: «حالا چرا اینقدر وسواس دارید؟ مگر چه میشود اگر به جای ده روز، پنج روز بخورم – در هر روزش شش نوبت بخورم - قبل از غذا بخوردم، یا همه را یکجا بخورم، یا گاهی طبق تجویز بخورم و گاهی نیز اصلاً نخورم و ...؟!»؛ به او میگویند: «چیزی نمیشود، جز آن که نه تنها بهبود نمییابی، بلکه چه بسا مبتلا به عوارض دیگر و یا حتی مرگ و هلاکت شوی»!
●- یا فرض کنید به معلم یا کارمندی بگویند: «شما باید هفتهای شش، از صبح ساعت 8 تا بعد از ظهر ساعت 16، حتماً در محل کار حضور داشته باشید»، بعد بگوید: حالا این چه وسواسی است، چه اشکالی دارد که من دو روز چنین کنم - یک روز صبح ساعت 9 بیایم - یک روز ساعت 15 بروم، یک روز دیگر 7 صبح بیایم و 18 بعد از ظهر بروم و ...»؟! به او میگویند: «تو اخراجی و دیگر معلم یا کارمند و یا عضو این مجموعه قلمداد نمیگردی و از حقوق و مزایای آن نیز محروم میشوی و اگر مجدد بیایی و در این جایگاه قرار گیری، تو را بازداشت و حبس میکنند».
●- یا فرض کنید به سربازی بگویند: «شما باید روزی سه ساعت (شیفت) مقابل این ساختمان نگهبانی دهی، و باید هر ساعت یکبار از مقابل درب ساختمان، ده قدم به چپ بروید و برگردید و ده قدم به راست بروید» و او بگوید: این چه وسواسی است؟ حالا پنج قدم به یک طرف و پانزده قدم به طرف دیگر بروم چه میشود؟!
●- یا با مطالعات علمی بگویند: «شما باید این نقطه را هجده متر بکنید، تا به آب برسید و بیش از روزی هزار لیتر نیز برداشت نکنید، تا به گِل نرسید»، او بگوید: چرا اینقدر وسواس؟! چه اشکالی دارد که من در همین نزدیکی نقطهی دیگری را پانزده متر حفر کنم؟!»
دو – دقت کنیم که "سهلانگاری و مسامحهی بیجهت و مندرآوردی" در احکام الهی (و البته هر قانونی)، همانقدر بد است که "وسواس" در آن بد است. مضافاً بر این که چه آن سهلانگاری که میگوید: «مگر چه اشکالی دارد؟» و چه "وسواسی" که به حد و حدود بیان شده بسنده نمینماید، ضمن آن که دچار افراط و تفریط شدهاند، هر دو احکام دلخواه خودشان را جایگزین احکام الهی مینمایند، و اگر خدایی ناکرده احکام مندرآوردی و خود ساخته را به خدا و اسلام نسبت دهند، مرتکب "تحریف و افترای به خداوند متعال (نص)، پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله (سنّت) و اسلام (شریعت = قوانین و احکام) نیز گردیدهاند!
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
آیا در برخی از احکام ما وسواس نیست؟ مثلاً غسل کردیم و بعد دیدیم در یک جا مانعی بوده؟ چه اشکالی دارد و چرا باید دوباره غسل کنیم؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8697.html
کلمات کلیدی:
حقوقی و احکام