بسیار مشتاق زیارت امام زمان علیه السلام هستم، بسیار دعا کردم و حتی بارها آرزوی مرگ نمودم تا ببینم، اما مستجاب نمیگردد. (اهواز)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): انشاء الله به زیارت نایل گردید، اما آرزوی زیارت ایشان ربطی به آروزی مرگ ندارد. عاشق و مشتاق حقیقی، دوست دارد که خدمت کند و ما میدانیم که "مُردهی ما" هیچ فایدهای در امر ظهور ندارد، بلکه ایشان شیعه و سرباز زنده میخواهند.
مرگ:
مرگ را چه بخواهید و چه نخواهید، فرا میرسد، همه میمیرند « كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ »، و هیچ معلوم نیست که چه کسی در چه زمانی میمیرد، یک نفس دیگر، یا چند دههی دیگر؟ عمر حتی اگر 100 سال هم باشد، باز هم بسیار کوتاه است؛ پس زیاد عجله نکنید!
مردم نسبت به مرگ به سه دستهی کلی تقسیم میگردند: 1- آنان که به طور کلی از یاد مرگ غافلند. 2- آنان که از یاد مرگ میترسند و از آن فرار میکنند. 3- آنان که از شوق دیدار محبوب، آرزوی مرگ دارند. خداوند متعال در قرآن کریم، به هر سه گروه، پاسخهایی مطابق حالشان داده است.
1- غافلان:
در مورد این گروه میفرماید که به حیات دنیا سرگرم شدهاند، فقط حیات نباتی و حیوانی دارند، میخورند، میآشامند، شهوترانی میکنند و ...، اما مرگ "به ناگاه" آنان را فرا میگیرد، چنان که هیچ فرصتی حتی برای خداحافظی با نزدیکان و یا وصیت پیدا نمیکنند!
« فَلَا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَلَا إِلَى أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ » (یس، 50)
ترجمه: آنگاه نه توانايى وصيتى دارند و نه مىوانند به سوى كسان خود برگردند.
این گروه که در دنیا به مرگ و حیات اخروی خود توجهی نداشتند، به محض آن که جان از بدنشان خارج شد و چشمشان به حقایق عالم هستی، که انکارش میکردند و یا از آن غافل بودند و یا حتی مسخره میکردند باز شد، میگویند: «خدایا! ما را برگردان تا کاری کنیم»، اما این فقط یک لفظ است، نه خدا آنان را بر میگرداند و نه اگر برگردند کاری خواهند کرد!
« حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ » (المؤمنون، 99 و 100)
ترجمه: (آنها همچنان به راه غلط خود ادامه میدهند) تا زمانی که مرگ یکی از آنان فرارسد، میگوید: «پروردگار من! مرا بازگردانید! * شاید در آنچه ترک کردم (و کوتاهی نمودم) عمل صالحی انجام دهم!» (ولی به او میگویند:) چنین نیست (و نخواهد شد)! این سخنی است که او به زبان میگوید (نه واقع میشود و نه اگر بازگردد، کارش همچون گذشته است)! و پشت سر آنان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند!
2- فراریان از مرگ:
یک عده به یاد مرگ هستند، بالاخره مسلمان، مسیحی، یهودی و اهل کتاب هستند و قیامت را قبول دارند. اما به واسطهی شدت حبّ دنیا از یک سو و نیز اطلاع از آنچه بد کرده و میکنند از سوی دیگر، به شدت از مرگ و حتی یاد مرگ فراری هستند. خداوند متعال به آنان میفرماید: هر چقدر هم که شما فرار کنید، او به سوی شما میآید و بالاخره ملاقات شما با مرگ رخ میدهد:
« قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِيكُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ » (الجمعة، 8)
ترجمه: بگو: «این مرگی که از آن فرار میکنید سرانجام با شما ملاقات خواهد کرد؛ سپس به سوی کسی که دانای پنهان و آشکار است بازگردانده میشوید؛ آنگاه شما را از آنچه انجام میدادید خبر میدهد!».
3- مشتاقان وصل:
این عده، موحدان و مؤمنانی هستند که میدانند دنیا دار گذر است و بالاخره دیر یا زود مرگ فرا میرسد و این فراق و دوری پایان میپذیرد، اما باز تحمل این فراق و دوری را ندارند. خداوند سبحان، با آنان با زبان دیگری سخن میفرماید. میگوید: غصه نخورید، بیتابی نکنید، مرگ فرا میرسد و به وصال و دیدار خواهید رسید:
« مَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ » (العنکبوت، 5)
ترجمه: كسى كه اميد ديدار خدا دارد بداند كه اجل خدا رسيدنى است و او شنوا و داناست.
آرزوی مرگ:
بنابراین، به خودی خود آرزوی مرگ نمودن، حکایت از بیخبری آرزو کننده از دنیا و آخرت دارد، ضمن آن که ناشکری در نعمت حیات و امکان رشد و هدایت و تقرب میباشد. آن طرف که کاری نمیشود، هر چه هست همین جا رخ میدهد. آنجا، هر چه اینجا کاشتهای درو خواهی کرد.
پس هر گاه به یاد "مرگ" افتادیم، آرزو کنیم که حیات عالی و مرگ عالی داشته باشیم و بگوییم:
« أللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى مَماتَ محمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ » (زیارت عاشورا و ...)
ترجمه: پروردگارا! زیستن مرا، چو زیستن محمد و آل محمد قرار ده؛ و مردنم را چو مردن محمد و آل محمد!
« وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ » (البقره، 201)
ترجمه: و برخى از آنان مىگويند: «پروردگارا! در اين دنيا به ما نيكى و در آخرت [نيز] نيكى عطا كن، و ما را از عذاب آتش [دور] نگه دار.
و بگوییم: خداوندا! ما را نمیران، مگر این که مسلمان از دنیا برویم:
« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ » (آلعمران، 102)
ترجمه: ای کسانی که ایمان آوردهاید! آن گونه که حق تقوا و پرهیزکاری است، از خدا بپرهیزید! و از دنیا نروید، مگر اینکه مسلمان باشید.
●- و اگر به خاطر شوق وصال، خیلی آرزوی مرگ داشتیم، از خداوند متعال بخواهیم که به ما توفیق جهاد فی سبیل الله در عرصههای گوناگون و شهادت ارزانی دارد [مجاهد در رختخواب هم بمیرد، شهید است] و ما را در زمرهی همانها قرار دهد که مشتری جان و مالشان، خود خداوند سبحان است:
« إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ » (التوبة، 111)
ترجمه: در حقيقت، خدا از مؤمنان، جان و مالشان را به [بهاى] اينكه بهشت براى آنان باشد، خريده است؛ همان كسانى كه در راه خدا مىجنگند و مىكُشند و كشته مىشوند. [اين] به عنوان وعده حقى در تورات و انجيل و قرآن بر عهده اوست. و چه كسى از خدا به عهد خويش وفادارتر است؟ پس به اين معاملهاى كه با او كردهايد شادمان باشيد، و اين همان كاميابى بزرگ است.
دیدار امام زمان علیه السلام:
البته که دیدار قطب عالم هستی، منجی عالم بشریت و بقیة الله فی ارضه، امام زمان، حضرت مهدی عجّ الله تعالی فرجه الشریف، توقیق بزرگی است؛ ولی باید به چند نکته دقت داشته باشیم:
یک – اگر قرار بود هر که آرزوی دیدار دارد، به آروزیش برسد، دیگر غیبتی نبود. دست کم نزدیک به نیم میلیارد شیعه، چنین آرزویی دارند.
دو – مگر در زمان حیات و حضور ائمهی اطهار علیهم السلام، تمامی شیعیان و عاشقان میتوانستند آنان را ملاقات نمایند؟
سه – نه تنها هر دیداری مفید و مؤثر نمیباشد، بلکه برخی از دیدارها بسیار مضرّ و خسرانآور نیز هستند! مگر دشمنان پیامبر اکرم و ائمهی اطهار علیهم السلام، آنان را ندیده بودند، از نزدیک گفتگو ننموده بودند، حتی پشت سر آنها نماز نخوانده بودند و سر سفره آنان ننشسته بودند؟! بلکه دیدار باید با معرف و از روی صدق باشد تا مفید واقع گردد. وگرنه همانطور که قرآن کریم بر ظالمان جز بر خسرانشان نمیافزاید [وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا]، نماز، روزه، حج، جهاد ... و بالاخره دیدار و زیارت حضرات و از جمله ایشان نیز مستثنای از این قاعده نمیباشد.
مهم ارتباط و دوام اتصال است، نه صرف دیدار:
یک ماه رمضان تمام، مهمان خداوند رحمان بودیم، چه شد؟ اگر قدر دانستیم، هنوز هم بنده و مهمان او هستیم و اگر قدر ندانستیم، هر چه اندوختیم، به فنا رفت.
سالها اقامهی نماز نمودیم، قرآن مجید را خواندیم، به زیارتها رفتیم، دعاها نمودیم و ...، خب چه شد؟! اگر قدر دانستیم، رشد کرده و مقرب شدهایم، اما اگر ندانستیم، به بازی، عادت، رسوم و ... مشغول بودیم و آن چه را از لطف آنان نصیب شد نیز به باد دادهایم.
بنابراین، صرف یک لحظه، یک دقیقه یا یک ساعت دیدار، کاری نمیکند، بلکه این داوم ارتباط و اتصال است که کارساز میگردد (1). فرض کنید که تشنهای، در گرمای شدید، یک جرعه آب گوارا بنوشد، همان هم نوش جان، اما بعد چه؟! چه بسا از تشنگی تلف شود.
راه کار، وحدت قلوب شیعیان است:
معرفت، محبت و مودت شخصی، موجب آگاهی، بصیرت، رشد و تقرب شخص میگردد، اما ما انسانها به تنهایی زندگی نمیکنیم و هدایت یا گمراهی دیگران، یا سعادت و شقاوت دیگران، در سرنوشت دنیا و آخرت ما نیز تأثیر مستقیم دارد. لذا در قرآن کریم، به مؤمنان دستور وحدت داد، دستور اعتصام جمعی به حبل الله داد – در سوره حمد و نماز، ضمایر همه جمع میباشند.
دیدار شخصی نیز توفیق است، اما همان یک جرعه آب به تشنه در بیابان است و هلاکت پیش روی اوست، مگر آن که شیعیان در این محبتی که دارند، وحدت کنند، تا به تداوم ارتباط، اتصال و دیداری مدام از روی معرفت و صدق برسند – یعنی انشاء الله ظهور برسد:
حضرت امام مهدی، سلام الله علیه و عجّ الله تعالی فرجه:
«وَ لَوْ أَنَّ أَشْياعَنا ـ وَفَّقَهُمُ اللّه لِطاعَتِةِ ـ عَلَى اجْتِماعٍ مِنَ القُلُوبِ فِى الوَفاءِ بِالعَهْدِ عَلَيْهِمْ، لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقائِنا، وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعادَةُ بِمُشاهَدَتِنا عَلى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِها مِنْهُم بِنا، فَما یَحْبِسُنا عَنْهُمْ إِلاّ ما یَتَّصِلُ بِنا مِمّا نَکْرَهُهُ وَلا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ »؛ (احتجاج، ج 2، ص 315)
ترجمه: اگر شیعیان ما ـ که خداوند توفیق طاعتشان دهد ـ در راه ایفاى پیمانى که بر عهده دارند، همدل مىشدند (وحدت مینمودند)، میمنت ملاقات ما از ایشان به تأخیر نمىافتاد، و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آنان مىگشت، دیدارى بر مبناى شناختى راستین و صداقتى از آنان نسبت به ما؛ علّت مخفى شدن ما از آنان چیزى نیست جز آن چه از کردار آنان به ما مىرسد و این کارها نزد ما ناپسند است و از آنان توقع نداریم.»
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
بسیار مشتاق زیارت امام زمان علیه السلام هستم، بسیار دعا کردم و حتی بارها آرزوی مرگ نمودم تا ببینم، اما مستجاب نمیگردد.
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8706.html
- تعداد بازدید : 3127
- 26 تیر 1396
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون زیارت