من هر چی در روایات گشتم برای ثواب زیارت حضرت احمد بن موسی علیه السلام (شاه چراغ شیراز) نه روایتی دیدم و نه روایتی که مردم رو تشویق به زیارت ایشان کند. اگر شما چیزی را مشاهده کردهاید بفرمایید.
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): آیا اتصال به محمد و آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین، زیارت قبور علما و شهدا و مقربین، روایت و حدیث مصداقی (که اسم برده باشند) میخواهد؟! در روایات، دنبال رسمها بگردید، نه دنبال اسمها.
یکی از گروههای منحرف تاریخ شیعه، "اخباریون" بودند. اخباریون، کلاً عقل و فکر را تعطیل کرده بودند و برای هر حرکتی به دنبال یک حدیث و روایت میگشتند و هر روایت و حدیثی را نیز بدون توجه به موضوع یا شرایط تحقق آن، ملاک برای توجیه عمل خود میگرفتند و به دیگران نیز تجویز میکردند. به عنوان مثال اگر امام علیه السلام، به کسی که دل درد داشته، تجویزی نموده بود، آن را به هر کسی که به هر دلیلی دل درد گرفته بود، تجویز میکردند! و حال آن که چه بسا برای آن دیگری مضرّ بوده باشد؛ و البته در بیشتر مواقع و مواقف، به دنبال حدیثی میگشتند که میل و عمل آنها را توجیه و تطهیر نماید.
مشابه این گروه، در میان اهل سنت نیز "وهابی"ها هستند. [البته باید متذکر گردیم که وهابیها اصلاً مسلمان نیستند، منتهی مشهور شدهاند به اهل سنت]. آنها نیز هر چه را که خوششان بیاید و یا نیاید، به ظاهر قرآن کریم حمل میکنند! مثلاً میخواهند از سلاطین جور خود تبعیت کنند، میگویند: در قرآن کریم آمده که از "اولی الامر" اطاعت کنید! یا هر گاه جهاد لازم باشد، برای فرار از آن، یا آیات صلح را ملاک قرار میدهند و یا میگویند: این آیات جهادی، مربوط به آن زمان بوده است!
حدیث زیارت:
بنابراین ما نباید برای هر کار خیر و یا زیارتی، دنبال حدیثی مصداقی (با ذکر نام) باشیم. مگر برای زیارت هر امامزاده یا بزرگی، باید یک حدیث هم آمده باشد؟! آیا این همه حدیث و روایت، در ثواب زیارت قبور مقربان و شهدا کافی نیست؟!
این همه آیه، حدیث و روایت، در مورد زیارت شخص یا قبر بزرگان، نیکان، علما، شهدا، پدر و مادر، خویشان و دوستان وجود دارد، خب چرا بر اساس همانها زیارت نکنیم و بگوییم: «حدیثی که فرموده باشد قبر احمد بن موسی علیه السلام را زیارت کنید، پیدا نکردیم»!
آیا باید نام تک تک علما، فقها، مجاهدان، شهدا و متقیان، در حدیث آمده باشد و توصیه به زیارت خودشان یا قبرشان شده باشد؟!
امامزادگان:
امامزاده، یعنی شخصی که بلافصل و یا با چند واسطهی نزدیک یا دور، از سلالهی امامان علیهم السلام میباشد که به تعبیری دیگر به آنها "سادات" نیز میگویند.
این سادات (نسل اهل بیت علیهم السلام) نیز مانند سایر مردمان، مؤمن و کافر، عادل و ظالم، متقی و فاسق، علم و جاهل، مجاهد فی سبیل الله و یا خائن داشتند و دارند. چنان که امام خمینی رحمة الله علیه، امام خامنهای، شهید آیت الله بهشتی، شهید آیتالله محمدباقر صدر، مرحوم علامه طباطبایی، شهید امام موسی صدر، شهید آیت الله مدنی، سید حسن نصر الله و ... همه سید و امامزاده هستند، و خائنان و جانیانی چون سید باب که ادعای امام زمانی و سپس خدایی نمود – بنی صدر خائن – انور سادات جانی و ... نیز همه از سادات هستند.
بدیهی است در میان این جماعت (مانند سایر جماعات و اقشار)، یک عده نیز در زمان حیات خود، به علم، ایمان، عمل صالح، فضل، مجاهدت، کرامت مشهور شدند و برخی نیز به فیض شهادت رسیدند (مانند اکثریت امامزادگانی که میشناسیم)، لذا پس از رحلتشان مردم برای آنها و محبتی که به آنها داشتند حرمت قائل شدند و مزار آنان را به حرمهای کوچک و بزرگی مبدل نمودند تا بتوانند همیشه به زیارت آنان بروند، به آنها توسل کنند، به خدا تقرب جسته و از او حاجت طلبند. حال از هر کدام که کرامت بیشتری دیده باشند یا ببینند، باز هم مشهورتر میگردد، به ویژه اگر نسبت او با امام معصوم علیه السلام، [مانند فرزند بلافصل، نوه و نتیجه] نزدیکتر باشد.
احمد بن موسی علیه السلام (مشهور به شاه چراغ):
احمد بن موسی علیه السلام، از فرزندان بلافصل امام موسی بن جعفر علیه السلام میباشند. مادر ایشان مشهور به "ام احمد" است که از بانوان اهل علم، فضل و تقوا بود و البته مورد وثوق و امین امام کاظم علیه السلام، تا آنجا که اسرار را با او در میان میگذاشت و در سفر آخر نیز "ودیعههای امامت" را به او سپرد و فرمود:
«کُلِّ من جائَکِ و طالَبَ منکِ هذِهِ الأمانَة فی أَیِّ وقتٍ مِنَ الاوقات، فَاعلمی بِاَنّی قَدِ استَشهَدتُ وَ انّه هُوَ الخَلیفةُ مِن بَعدی وَ الإمامُ المُفتَرَضُ الطاعَة عَلَیکِ وَ عَلی سائِر النّاس». (مجلسی، 1403: 84/ 703)
ترجمه: آن گاه که شخصی به تو مراجعه کرد و این امانت را خواست، در هر زمانی که باشد، بدان که من شهید شدهام و آن شخص جانشین بعد از من و امام واجب الاطاعت است بر تو و بر دیگران.
پس از شهادت امام موسی علیه السلام، حضرت امام رضا علیه السلام به نزد "ام احمد" آمدند و امانت پدر را طلبیدند. ام احمد بگریه افتاد و دانست که امام (کاظم علیه السلام) شهید شدهاند. پس آن بانوی محترمه امانت را بنابر وصیت آنحضرت به امام رضا علیه السلام تقدیم نمود و با ایشان بعنوان امام هشتم شیعیان بیعت کرد.
با منتشر شدن خبر شهادت امام، مردم مقابل خانهی "ام احمد" تجمع کردند و به جهت فضایل و توجه خاص امام به فرزندشان "احمد"، گمان داشتند که او جانشین و امام بعدی است؛ لذا با او در اطاعت و پیروی بیعت نمودند.
احمد بن موسی علیه السلام، پس از بیعت مردم، بر منبر رفتند و فرمودند: «ای مردم، هم چنان که اکنون تمامی شما با من بیعت کرده اید، بدانید که من خود، در بیعت برادرم علی بن موسی(علیهما السلام) هستم. او پس از پدرم، امام و خلیفه بحق و ولی خداست. از طرف خدا و رسولش بر من و شما واجب است که از او اطاعت کنیم.» سپس در فضایل امام رضا علیه السلام سخن گفتند و بعد بیرون آمده و پیشاپیش مردم حرکت نمودند و به خدمت امام رضا علیه السلام رسیدند و با ایشان بیعت نمودند.
●- امام رضا علیه السلام، پس از بیعت ایشان و همراهان، در حق وی دعا نموده و فرمودند:
«هم چنان که حق را پنهان و ضایع نگذاشتی، خداوند در دنیا و آخرت تو را ضایع نگذارد» (بحارالانوار، مجلسی، ج48، ص308) و البته دعای امام معصوم علیه السلام، مستجاب است، چنان که شاهدیم یادشان زنده مانده و ایشان و حرمشان، نزد پیروان و دوستان اهل بیت علیهم السلام، بسیار محترم هستند.
پس از تبعید امام رضا علیه السلام، از مدینه به طوس و به بهانهی حکومت و یا ولایتعهدی، حضرت احمد بن موسی(علیهما السلام) نیز در همان سنوات (198 تا 203 ه.ق) به همراه دو تن از برادرانش به نامهای محمد و حسین و گروه زیادی از برادرزادگان، خویشان و شیعیان، بالغ بر دو یا سه هزار نفر از طریق بصره عازم عازم خراسان شدند و از هر شهر و دیاری که میگذشتند، به واسطهی آگاهی و بصیرت بخشی، بر تعداد همراهانشان افزوده میشد، به طوری که برخی از مورخان تعداد یاران و همراهان ایشان را نزدیک به پانزده هزار نفر ذکر کردهاند.
شهادت:
مأمون لعین، پس از اقدام به ترور و شهادت امام رضا علیه السلام، از عکس العمل و قیام مردم، و به ویژه شیعیان و محبان اهل بیت علیهم السلام، بسیار وحشتزده شد و به تمامی حکام و عُمّال خود دستور داد که هر کجا از بنی فاطمه و اولاد پیغمبر یافتند، به قتل برسانند؛ و پیروان سادات بنی هاشم را با آزار و شکنجه مرعوب و مقهور حکومت غاصب نمایند.
احمد بن موسی علیه السلام با همراهانش، از شهری به شهر دیگری میرفتند، لذا این دستور به هر شهری که میرسید، کاروان از انجا گذشته بود، مگر در شیراز که پیش از رسیدن کاروان اشان، حکم به حاکم وقت رسید.
حاکم فارس "قتلغ خان" مردی سفاک و خونریز بود. وی با لشکری انبوه از شهر خارج شد و در برابر کاروان احمد بن موسی علیه السلام اردو زد.
احمد بن موسی (ع)، در دو فرسنگی شیراز با قتلغ خان روبرو شد و در آنجا خبر رسید که به قصد دیدن برادر حرکت نکند، چرا که ایشان به شهادت رسیده است. لذا او دانست که دیگر نه میتواند به طوس برود و نه به مدینه بازگردد. پس یاران را جمع نمود و خطاب به آنها فرمود:
«قصد اینها ریختن خون فرزندان علی بن ابی طالب (علیهما السلام) است، هر کس از شما مایل به بازگشت باشد یا راه فراری بداند، میتواند جان از مهلکه به سلامت بَرد (میتواند برود)، که من چارهای جز جهاد با این اشرار ندارم». درست مانند کربلا، که در هر دورهای تکرار میشود.
تمامی برادران و یاران احمد بن موسی ایشان عرض کردند که هدف و میلشان به جهاد در رکاب ایشان است. آن بزرگوار نیز در حق آنها دعای خیر کرد و فرمود: «پس برای مبارزه، خود را آماده سازید.»
اگر چه جنگ نابرابری در گرفت، سیصد تن در همان روز اول به شهادت رسیدند، اما لشکریان قتلغخان، مجبور به عقب نشینی تا دروازههای شهر شیراز شدند؛ اما سپس با انواع خدعهها و کمینها، سپاهیان احمد بن موسی (ع) را به شهادت رسانده و یا پراکنده کردند.
برخی از منابع مینویسند: احمد بن موسی(علیهما السلام) به تنهایی با لشکر انبوهی به نبرد پرداخت. دشمن چون دید از عهده او برنمیآید، شکافی در جایگاه استراحت وی ایجاد کرد و از پشت بر سرش شمشیر زد؛ سپس خانه را خراب کرد، و پیکر ایشان در زیر تودههای خاک، در محلی که هم اکنون مرقد و بارگاه اوست، پنهان شد.
قبر ایشان، در عهد امیر مقرّب الدین مسعود بن بدر، بین سالهای (658-623) پیدا شد. (شیرازنامه، زرکوب شیرازی،تالیف به سال 764 ه.ق)
نکته:
حال آیا زیارت قبر این امامزادهی بلافصل، عالم، مجاهد و شهید، حدیث و روایت میخواهد؟!
دقت کنیم که هر مکانی که محل تجمع مردمان مسلمان، به ویژه شیعیان، برای توجه به دین، ایمان، عبادت، دعا و توسل باشد، مورد هجمهی ضدتبلیغی دشمنان قرار میگیرد، حال فرق ندارد که کعبه معظمه و حج باشد، یا بقیع، یا جمکران و یا امامزاده ... و یا حتی یک مسجد فعال، در گوشهای از آفریقا یا آسیا.
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
هر چه در روایات گشتم، مطلبی در ثواب زیارت حضرت احمد بن موسی (ع)، مشهور به شاه چراغ نیافتم! اگر شما یافتید، اطلاع دهید.
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8738.html
- تعداد بازدید : 5862
- 12 مرداد 1396
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: تاریخی زیارت