چرا با وجود خدای یگانه، رسول، کتاب و دین واحد، و نیز امر به اطاعت از خدا و رسول و اولی الامر، شاهد پیدایش روزافزون فرق گوناگون به نام اسلام هستیم؟! (کارشناسی – شهریار)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): در متن پرسش، به آیهای اشاره و استناد شده بود که جهت تکمیل بحث، به همراه آیهی بعدیاش ایفاد میگردد؛ چرا که در این دو آیه، به بُعد ایجابی «چگونه باشید»، و بُعد سلبی «چگونه نباشید»، با هم تصریح شده است، چرا که همیشه "باید"ها، با "نباید"ها تکمیل میگردند:
چگونه باشید:
« وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ » (الأنفال، 46)
ترجمه: و از خدا و پيامبرش اطاعت كنيد و با هم نزاع مكنيد كه سست شويد و مهابت شما از بين برود و صبر كنيد كه خدا با شكيبايان است.
چگونه نباشید:
« وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بَطَرًا وَرِئَاءَ النَّاسِ وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَاللَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ » (الأنفال، 47)
ترجمه: و مانند كسانى مباشيد كه از دیار (وطنها، شهرها و خانههايشان) با حالت سرمستى و به صِرف نمايش به مردم خارج شدند و [مردم را] از راه خدا باز مىداشتند و خدا به آنچه مىكنند احاطه دارد.
هست – باید و نباید – اراده:
تفاوت است بین آن چه که "هست"، آن چه باید یا نباید انجام داد، و آن چه که انسان با اختیار خودش اراده میکند. بله، "هستی" مبین "باید و نباید" میباشد، اما "اختیار و اراده" در پذیرش یا عدم پذیرش استقلال دارد و حرف آخر را میزند.
مثال:
●- قوانین راهنمایی و رانندگی هست، باید تبعیت نمود و نباید سرپیچی نمود؛ اما آیا همگان مجبور به رعایت هستند؟!
●- خورشید با تمامی ویژگیها و آثارش هست؛ باید از آن استفادهی بهینه برد؛ نباید به آن مستقیم نگاه نمود و یا بیش از حد در معرض تشعشعات تابشی آن قرار گرفت؛ اما انسانها مجبور آفریده نشدهاند که حتماً آن چه باید را انجام داده و از آن چه نباید دوری گزینند.
●- عقل، با تمامی ویژگیها، ضرورتها و آثارش هست؛ باید از آن نهایت بهره را برد، نباید آن را زیر غبارهای سیاه و آلودگیهای "نفس" دفن نمود؛ چنان که "قلب سلیم" هست و نباید آن را با زنگار گناهان آلوده نمود؛ اما به انسان "اختیار و اراده" داده شده و در رعایت بایدها و نبایدها، مجبور آفریده نشده است.
خدا، رسول (ص) و کتاب واحد:
بنابراین، "خدا، واحد و یگانه هست"، یک حقیقت آشکار و یک شناخت عقلی میباشد، اما مردمان در پرستش این خدای واحد، مجبور آفریده نشدهاند؛ لذا شاهدیم که از بتهای گِلی گرفته، تا مجسمهی گوساله، تا اشخاصی چون فراعنهی زمان و حتی تا هوای نفس خود و دیگران را برای خود "إله، معبود و ربّ" بر میگزینند و به بندگی و عبادت آنها مشغول میگردند:
« أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلًا » (الجاثیه، 23)
ترجمه: آيا آن كس كه هواى [نفس] خود را معبود خويش گرفته است ديدى، آيا تو [مىتوانى] وکالت او را بر عهده گیری (هدایتش نموده و نجاتش دهی)؟!
*- رسولان و از جمله خاتم الأنبیاء و المرسلین، صلوات الله علیهم اجمعین و هم چنین کتاب و اولیالامر (امامان علیهم السلام) نیز تصریح و تصدیق «هست، باید و نباید» میباشند، رسول هست، باید اطاعت نمود، کتاب هست، باید آموخت، ایمان آورد و به کار بست، امام برحق نیز هستو باید تبعیت نمود، اما آدمی در انتخاب هدف، گزینش راه و پذیرش قوانین، و نیز گزینش و سپس اطاعت و تبعیت از راهبر، مختار است و البته به نتیجهی انتخاب ارادی خود نیز میرسد.
مراتب وحدت:
وحدت نیز مراتب گوناگونی دارد و البته همیشه بر اساس مشترکات و چرخیدن حول محور واحد محقق میگردد.
بدیهی است که خط قرمز و یا اولین و بالاترین مرتبهی وحدت، همان "توحید" است، صرف نظر از پیامبر، کتاب، دین، امام، شریعت و احکام و ... . از این رو به پیامبرش میفرماید که به اهل کتاب بگو، بیایید در مورد این اصل مشترک (توحید)، وحدت کنیم:
« قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ » (آلعمران، 64)
ترجمه: بگو اى اهل كتاب بياييد بر سر سخنى كه ميان ما و شما يكسان است بايستيم كه جز خدا را نپرستيم و چيزى را شريك او نگردانيم و بعضى از ما بعضى ديگر را به جاى خدا به خدايى نگيرد، پس اگر [از اين دعوت] اعراض كردند، بگوييد شاهد باشيد كه ما مسلمانيم [تسلیم حق شدیم، نه شما]
پس از این مرتبه، مراتب دیگر وحدت حول محور رسول واحد، کتاب واحد، امام واحد، شریعت واحد و ... آغاز میگردد.
اما، وقتی "دعوتی" صورت میپذیرد، یعنی "اختیار"ی برای پذیرش و یا اعراض وجود دارد و صِرف این که دعوت هست و باید آن را اجابت نمود و نباید اعراض نمود، دلیل نمیشود که جبر حاکم گردد.
تفرقه (فِرَق):
تفرقه، نقطهی مقابل همان وحدت است. هر گاه وحدت، حول محور واحد و مشترکی انجام نپذیرفت، تفرقه و فرقه فرقه شدن، حتمی و قطعی میباشد، حتی اگر رسول خدا صلوات الله علیه و آله، قرآن به دست، در میان مردم باشند و همگان او را ببینند و صدایش را بشنوند.
آیا دیدهاید وقتی دست، پا، چشم یا یکی از اعضای بدن، از مغز فرمان نگیرد، چه میشود؟!
بنابراین، اگر گروه یا گروههایی، بر اساس اختیار و ارادهی خود، از "وحدت نظری و وحدت عملی" اعراض کنند، مبتلا شدن به عارضهی مهلک "تفرقه" و فرقه و فرقه شدن، حتمی میباشد؛ تا جایی که حتی دین خود را تکه تکه میکنند، اگر چه نامش (اسلام، مسیحیت و ...) را هم چنان حفظ کنند:
« إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ » (الأنعام، 159)
ترجمه: كسانى كه دين خود را پراكنده ساختند و فرقه فرقه شدند (و هر کدام پیرو فرقهی خود شدند)، تو به هیچ وجهی مسؤول ايشان نيستى، كارشان فقط با خداست آنگاه به آنچه انجام مىدادند آگاهشان خواهد كرد.
محور وحدت:
وحدت، یک امر اجتماعی میباشد و یقیناً باید حول محور واحد، ثابت و مشترکی انجام پذیرد.
وحدت، حول محورهای متکثر، متغیر و غیر مشترک، فقط یک کلمهی شعاری و توخالی میباشد، چنان که "اسلام" برای بسیاری مبدل به یک کلمهی شعاری، توخالی و یا به فرمودهی امام حسین علیه السلام، "لقلهی زبان" بوده و هست.
از اینرو، خداوند متعال، برای خداشناسان، خداپرستان و خدا دوستان، "محور" واحدی (ولایت) قرار داد و فرمود که نه به صورت فردی و پراکنده، بلکه به صورت جمعی به آن اعتصام یابید، باشد که هدایت شوید:
« وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ »
ترجمه: و همگى به ريسمان خدا چنگ زنيد و پراكنده نشويد و نعمت خدا را بر خود ياد كنيد آنگاه كه دشمنان [يكديگر] بوديد پس ميان دلهاى شما الفت انداخت تا به لطف او برادران هم شديد و بر كنار پرتگاه آتش بوديد كه شما را از آن رهانيد اين گونه خداوند نشانههاى خود را براى شما روشن مىكند باشد كه شما راه يابيد.
دوست و دشمن واحد:
از همین آیه، مشخص میشود که محبت، مودت و الفت بین قلوب، انگیزه و عامل اصلی "وحدت" میباشد. بدیهی است که در هر امری [چه کوچک و فردی، و چه بزرگ و اجتماعی – چه دینی، یا ملی یا سیاسی – و حتی اقتصادی و ...]، تا "محبت واحد"ی وجود نداشته باشد، هیچ انگیزهی واحدی به وجود نمیآید و وحدتی محقق نخواهد شد.
بنابراین، شناختن، گرایش و دوست داشتن "دوست واحد"، و متقابلاً شناختن، دوری گزیدن و نفرت از "دشمن واحد"، تنها انگیزه و عامل تحقق وحدت میباشد. برای همین اجر (ثمرهی) رسالت نیز، مودت اهل بیت علیهم السلام بیان گردید.
بدیهی است که اگر تمامی مسلمانان در نظر و عمل، سیدالشهداء امام حسین علیه السلام را محور دوستی و ولایت قرار دهند و نه تنها با سلطهی کفر و شرک، بلکه با هر نفاقی که به نام "اسلام" مطرح میشود، مخالفت کنند و « بَرِئْتُ اِلَى اللهِ وَاِلَيْكُمْ مِنْهُمْ ، وَ مِنْ اَشْياعِهِمْ وَ اَتْباعِهِمْ وَ اَوْلِيٰائِهِمْ» بگویند و «اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَكُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَكُمْ اِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ» را شعار نظری و عملی خود قرار دهند، صفوف حق و باطل آشکار گردیده و وحدت حاصل میگردد؛ اما اگر لفظ "اسلام" مشترک باشد و یک گروه "الله اکبر" گویان حول محور امام جمع شوند و گروهی دیگر "الله اکبر" گویان، حول محور یزیدیان جمع شوند و برای ثواب امام کُشی کنند، کربلای دیروز و داعش امروز پدید میآید.
کار دشمن:
کار دشمن (یا همان شیاطین جنّ و انس)، فقط و فقط "بدل زدن" است. کارشان این است که "حق را باطل و باطل را حق" نشان دهند و به آن دعوت کنند – فایده را ضرر و ضرر را فایده نشان دهند و به آن ترغیب و تهدید کنند – فرصت را تهدید و تهدید را فرصت جلوه دهند و از آن سوء استفاده کنند - دوست را دشمن و دشمن را دوست نشان دهند و تفرقه بیاندازند، و با تضعیف قوا به علت شکستن وحدت و ایجاد "تفرقه"، پنجهی سلطه درافکنند.
●- پس اگر موحدان، اهل کتاب، مسلمانان و اهل ایمان و تقوا، آگاه، هوشیار و بصیر نباشند، خود بستر نفوذ شیاطین در شاکله و بافت خود را مهیا و مساعد نمودهاند، و حتماً و یقیناً دچار "تفرقه" خواهند شد، چنان که شدهاند.
●- اما وقتی به رغم تفاوتهای قومی و نژادی، یا اختلاف نظرهای فرعی، دوست واحد (ولایت) و دشمن واحد (امریکا، انگلیس و صهیونیسم بین الملل) را میشناسند، نسبت به این مودت و نسبت به آن نفرت پیدا میکنند، جهان متحول میگردد.
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
چرا به رغم خدا، رسول (ص)، کتاب و دین واحد، و امر واحد به اطاعت، شاهد پیدایش روزافزون فرقههای گوناگون میباشیم؟!
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8782.html
- تعداد بازدید : 2054
- 4 شهریور 1396
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: سیاسی