پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): وقتی به کلمهی "عالم بالا" بسنده میکنیم، چون اشتراک لفظی است، یک عالم به نظر میرسد. اما هرگز آن بالایی که از آن آمدیم، با آن بالایی که به آن میرویم، برابر، مشابه و مساوی نیستند.
ما (انسانها)، همیشه در همان عالم بالا هستیم، و البته عوالم گوناگون را نیز سیر میکنیم؛ منتهی چون توجهمان بیشتر معطوف به بدنمان میباشد و بدن را نیز در این دنیا میبینیم، گمان میکنیم که تماماً در این دنیا هستیم تا بمیریم. مثل کسی که از شدت وابستگی، خود را خودرویش ببیند و چون این خودرو در پارکینگ یا حیاط منزلش متوقف است، بگوید: «من دائماً در پارکینگ یا حیاط هستم»!
مَثَل پاکی اولیهی انسان در عالم بالا نیز همین گونه است؛ مثل این است که بگویند: «کودکان چون فرشتگان پاک هستند؛ بعد سؤال شود که حالا این چه کاری است که بزرگ شوند، علم بیاموزند، علم صالح کنند، تا به مقامات بالا برسند، چون ملائک یا حتی مقربان گردند»!
الف – موجودی با قابلیت جانشینی (نه جایگزینی) خداوند سبحان شدن [قابلیت خلیفة الهی]، باید تمامی عوالم را سیر کند و بشناسد؛ پس برای چنین سیر شناختی و معرفتی، باید از ویژگیهای تمامی عوالم برخوردار باشد.
●- عالم مجردات (مانند فرشتگان) را بدون برخورداری از روح مجرد و سیر در آن عالم نمیتوان شناخت – عالم ملکوت (ملائک) را بدون داشتن ملکوت و سیر ملکوتی نمیتوان شناخت – عالم عقل، عالم عشق و ... نیز همین طور است.
بنابراین، انسان در تمامی این عوالم سیر داده شده و میشود و در این عالم نیز همان روح، ملکوت، عقل، قلب و ... را دارد، مضافاً بر این که برای امکان حیات در این عالم – که پایینترین مرتبه وجود است - و درک و شناخت آن، روحش مجهز به بدن خاکی، با ویژگیهای جمادی، نباتی و حیوانی شده است.
ب – ا ز جمله اسماء و صفات الهی که فقط در انسان تجلی نموده است، «اختیار و اراده» میباشد که سبب پیدایش امکان «انتخاب» میگردد.
خداوند علیم و حکیم، صاحب اختیار و اراده است؛ خلق میکند، قرار میدهد، انتخاب میکند، بر میگزیند، جذب میکند، دفع مینماید و ... . پس انسان نیز باید بتواند با اختیار و ارادهی خود، انتخاب کند، برگزیند، بگیرد، رها کند، برود، باز گردد و ... .
●- نمود "اختیار" در "انتخاب ارادی" میباشد و انتخاب نیز وقتی موضوعیت پیدا میکند که گزینههای متفاوت و یا دست کم دو گزینه پیش رو باشد. اگر شما در جادهای که فرعی و خروجی و دو راهی نداشته باشد قرار بگیرید، دیگر انتخابی در کار نیست.
●- به امور جبری زندگی خود نگاه کنیم: آیا میتوانیم اختیار کنیم که به جای اکسیژن، گاز دیگری را استنشاق نماییم؟ پس در این کار اختیاری نداریم. اما میتوانیم اختیار کنیم که گاهی به جای آب، آب میوه بنوشیم؛ پس با گزینهها متفاوت مواجه میشویم و با اختیار و ارادهی خود، یکی را بر میگزینیم؛ و البته لازم است که عقل، حکمت، عقل و شرع را در این گزینش به کارگیریم تا رشد نماییم.
●- از جمله انتخابهای اختیاری و ارادی که باید در سر راه انسان قرار گیرد و او با انتخاب احسن رشد کند تا خلیفة الله شود، انتخاب بین "حق یا باطل" - "عقل یا جهل" – "بصیرت یا غفلت" – "علم و نادانی" – "رشد یا انحطاط" – "عدل یا ظلم" – "جود یا بخل" ... و تمامی اسمای کمالیه یا نقطهی مقابلش میباشد.
ج – بنابراین، باید انسان یک سیر نزولی و صعودی کامل را طی کند؛ از مراتب وجودی اعلا علیین به اسفلین سافلین وجود بیاید، همه را ببیند و بشناسد و به همان اعلی علیین باز گردد، منتهی چگونگی این بازگشت، به اختیار خودش نهاده شده تا صفت کمالیه "اختیار و اراده و بالتبع انتخاب"، در او تجلی یافته و به فعلیت برسد.
●- پس، خداوند متعال، انسان را به خودش شناساند - تعاریف و صفات و ویژگیهای حالات گوناگونش را برایش به تفصیل بیان داشت – دنیایش را تعریف کرد – مبدأ را شناساند و مقصد را تعریف نمود (معرفت و شناخت بخشید) – و بالاخره تمامی ملزومات و ضروریات انتخاب احسن را درون وجودش «عقل – فطرت – قلب» و در بیرون از وجودش، جهت دریافتهایش «نبی، وحی، کتاب، امام، علم حضوری و حصولی و ...» قرار داد و سپس او را بر سر دو راهی "رشد" یا "گمراهی عمدی" قرار داد و فرمود: «حالا اختیار با خودت و باید احسن را برگزینی، وگرنه دچار طغیان و طاغوت میشوی» - و قبل از حرکت متذکر شد که اگر درست بنگری، یک جاده نورانی و روشن است و دیگری ظلمانی و تاریک، و تو باید در نور حرکت کنی و ... – خب، حالا دست به دست فرستادهی من (بعُرْوَةِ الْوُثْقَى – حَبلُ المَتین) بده و بالا بیا تا به کمال خلیفة اللهی برسی.
« لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ » (البقرة، 256)
ترجمه: در دين هيچ اجبارى نيست و [زیرا] راه از بيراهه بخوبى آشكار شده است، پس هر كس به طاغوت كفر ورزد و به خدا ايمان آورد به يقين به دستاويزى استوار كه آن را گسستن نيست چنگ زده است و خداوند شنواى داناست.
نعمت دنیا:
بنابراین، آمدن انسان به دنیا، آن هم با ویژگیهای زمین از یک سو و ویژگیهای انسان برای توان حیات در این دنیا از سوی دیگر، یک نعمت حکیمانه، برای صعود و رشد میباشد.
به دنیا آمد، تا سیر "انا لله و انا إلیه راجعون" را در سیر نزول و صعود، کامل طی کند – آمد تا مظهر اسمای الهی باشد – آمد تا اوج کمال و کارآیی "اختیار و اراده" در او تجلی نماید.
نکته:
دقت کنیم که فقط بدن انسان تا وقتی زنده هست، در این زمین قرار گرفته است، نه روحش. روح انسان که توجه به عالم بالا دارد، در هر لحظه عوالم گوناگون را سیر میکند؛ مگر این که با اختیار و اراده، حبس شده باشد. چنان که فرمود به هنگام خواب، ارواح شما را میگیریم، و فرمودند که نماز معراج مؤمن است، و فرمودند که همیشه "وصل" باشید و این اتصال را لحظهای قطع نکنید، چرا که هر گاه قطع شود، به ادنی (پایین) سقوط خواهید نمود. به این قاعدهی "وصل" توجه بسیار و تأمل دقیق و عمیق فرمایید.
« وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ » (الرّعد، 21)
ترجمه: و آنان كه آنچه را خدا به پيوستنش (وصلش) فرمان داده مىپيوندند (وصل میشوند) و از پروردگارشان مىترسند و از سختى حساب بيم دارند.
مرتبط:
قاعده حرکت و اتصال – صلاة و صلوات
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
ما در یک سیر نزولی، به این عالم مادی آمدهایم و دستور داده شده که با کنترل نفس به عالم بالا برگردیم. چرا در همان عوالم بالا نماندیم ...؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8800.html
کلمات کلیدی:
گوناگون معاد