آیا مناظرههایی میان علمای زرتشتی و مسلمان در سدههای آغازین اسلام ثبت شده است؟ (کارشناسی ارشد تاریخ)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): از یک سو باید توجه داشت که از آغاز رویکرد ایرانیان به اسلام، نزدیک به چهارده قرن گذشته است و بدیهی است که بسیاری از مباحث فرق دیگر، یا اصلاً ثبت نشده است و یا از بین رفته است. از سویی دیگر باید توجه داشت که قدرت و گسترهی زرتشتیان، بیشتر متکی بر حکومت ساسانیان بود تا مبانی معرفتی؛ لذا با سقوط حکومت ساسانیان و نیز رویکرد بیشتر مردم به اسلام، به ویژه در سدههای نخست، نه به مباحثه میلی داشتند و نه در آن شرایط، تبلیغ و مباحثه را به صلاح خود میدیدند؛ و نه اساساً در مقام معارف اسلامی، حرفی برای گفتن داشتند؛ لذا بیشتر به کارهای درون گروهی، در حفظ آتشکدهها، حفظ احترامی که مؤبدان نزد مردم داشتند، نوشتن چند کتاب ادبی و تاریخی به زبان پهلوی و ... مبادرت مینمودند.
در دورهی ساسانیان، مؤبدان که جزو معدود اقشار مجاز به تحصیل علم بودند، به امور دینی (در آتشکدهها)، سیاسی (ارائه مشاوره به شاه و شنیدن اعترافات شاه برای بخشش گناه)، گاه تأیید شاه، گذاردن تاج سلطنت بر سر شاه، وساطت بین شاه و رعیت، فروش سند مغفرت به بزرگان، ترجمه و بالاخره پاسخگویی به سؤالات شرعی مردم میپرداختند و بدینوسیله به جایگاههای رفیع اجتماعی و سیاسی دست مییافتند (1)، اما پس از سقوط حکومت ساسانیان، دیگر چنین امکانات و شرایطی نداشتند.
●- اما در سدهی سوم، به خاطر تغییر رویکرد حکومت، سیاست تبلیغی زرتشتیان نیز متغیر گردید.
تغییر رویکرد حکومت، که در اواخر حکومت هارون آغاز شد و در دورهی مأمون شدن یافت، این بود که میخواستند ضمن حفظ ظاهر اسلامی، تفکر، اندیشه و اعتقادات اسلامی را به چالش بکشد، لذا در دوران هارون مجالس بحث برگزار میگردید، اما مأمون، تحت عناوینی چون: «گفتگوی ادیان»، و با حمایتهای گستردهی اقتصادی و سیاسی، دروازههای تهاجم فرهنگی را گشود؛ و البته او به هجمهی فلسفههای الحادی یونان، و گرایشات خرافی هندوها، بیشتر از ادیانی چون مسیحیت، یهودیت و زرتشتی بها میداد.
او به بهانهی این که «عمو زادهای به نام علی بن موسی الرضا داریم که پاسخ همه را میدهد»، اجازه ترجمه، تبلیغ و مباحثه گسترده را صادر نمود، اگر چه ضمن در فشار قرار دادن شیعیان، حتی یک نماز و خطبهی امام را برنتافت و او را ترور نموده و به شهادت رساند.
●- بنابراین، زرتشتیان، از سده سوم به بعد، به بهینهسازی کتب خود و نیز برخی از مناظرات و مباحثات با علمای اسلام (به ویژه شیعیان) روی آوردند که برخی از آنها به ثبت رسیده است.
●- البته زرتشتیان، برای تبلیغ، به تغییر متون دینی یا مباحثه و مناظره اکتفا نکردند، بلکه چون ایرانیان زرتشتی گروه گروه به اسلام میگرویدند، قوانین بسیار سختی (تا مرگ)، برای آنان وضع کردند.
ازدواج زرتشتی با مسلمان را گناه بزرگی به نام «تناپوهل» نامیدند و گفتند: «در نزدیکی مرد با زن غیر "بهدین = زرتشتی"، گناه گران است، اگر آبستن باشد، چند گناه است – روح آن مرد نمیتواند به بهشت برسد – اگر آن فرزند به 15 سالگی رسید و مسلمان ماند، گناه مرد زرتشی (پدر)، مرگ ارزان خواهد بود» و مؤبدی به نام «امید اشوهیشتان» نیز چنین فتوا داد: « یک زرتشتی پـس از مسلمان شـدن، مرتکب گنـاه تناپوهل شده و اگر طی یک سال به دین اصلیاش بازنگردد، سزایش مرگ خواهد بود و اموال او نیز به پیش از همه، به آن زرتشیای میرسد که بدان دست یابد (او را بکشد)» (2)
●- از اواسط قرن سوم به بعد، مؤبدان زرتشتی سعی کردند که از یک سو با اعتقادات اسلامی، باور حاکمان، زبان عربی و متون اسلامی آشناتر شوند تا بتوانند مقابله کنند، و از سویی دیگر در متون خود که مروج آتشپرستی و نیز احکام بسیار نکوهیده، [به ویژه در امر ازدواج و روابط زناشویی]، که نه تنها با اسلام تضاد داشت، بلکه مورد انتقاد مسیحیان و یهودیان (ایرانیان اهل کتاب) بود، اصلاحاتی انجام دهند.
●- بنابراین، زرتشتیان، با توجه به نداشتن کتابی اصیل و مدون و نیز برگرفتن حکمتهایی از هندو و ...، وزانتی برای بحث و مناظره با علمای اسلام را نداشتند، اما در عین حال، گاه بحثی در میگرفت و برخی از آنان به صورت تیتر (خبر) و برخی دیگر به صورت متن و یا خلاصهای از آن ثبت شده است:
*- متکلم زرتشتی به نام "رستم بن مهر هرمزد"، در سال 66 قمری، با "عبدالعزیز بن عامر"، حاکم مسلمان سیستان، به بحث و گفتگو نشست. (3)
*- از سده سوم به بعد، بازار بحث و مناظره بین علمای اسلام، با علمای ادیان و مذاهب، به یکباره، هم آغاز شد و هم رونق گرفت، تا جایی که یحی بن خالد، هر هفته یکشنبه در منزل خودش مجلس مباحثهای برگزار میکرد. او بسیار به علما و متکلمان از شاگردان امام صادق علیه السلام و از جمله هشام بن حکم رشک میبرد؛ لذا مکرر مناظراتی با حضور هارون یا در غیاب او برگزار میکرد تا شاید او مغلوب گردد.
از این رو، هشام، با افراد گوناگونی از ادیان و مذاهب مختلف مناظره داشت، تا جایی که سید صدر میگوید: «دین و مذهبی در بغداد و بصره نماند، مگر آن که هشام با بزرگان آنها مباحثه نموده و همه را مغلوب کرده باشد».
*- از جمله این مناظرات، گفتگوهای هشام با مؤبدان زرتشتی و به ویژه مؤبد مؤبدان بوده است که شیخ صدوق (ره) میگوید: او را به مرز تسلیم کشاند. (4)
*- یکی از این مناظرهها، بین مؤبد مؤبدان زرتشی به نام «آذر فرنبغ» بود که رییس زرتشیان فارس بود با نو مسلمانی به نام «داوذ اوهر مزد» بود که به «وهب الله» تغییر نام داده بود. "آذر فرنبغ"، مسیحیان و یهودیان را نیز به این مناظره دعوت کرد و آتشپرستی، عذاب دوزخ، وجود اضداد در جهان، وضع مردگان و ... موضوع بحث آنان بود. (5)
مناظرهی امام رضا علیه السلام:
در آن جلسهی معروف مناظرهی عالمان از تمامی ادیان و مذاهب با امام رضا علیه السلام و در بارگاه مأمون لعنة الله، نوبت به مؤبد بزرگ زرتشتیان رسید که امام او را به مناظره دعوت نمودند.
*- نکتهی بسیار قابل توجه و حائز اهمیت (به ویژه در روش بحث و نیز محتوا) این بود که حضرت امام رضا علیه السلام، اصلاً وارد مباحث اعتقادی و نگرش آنان نسبت توحید و معاد و یا احکام آنان نگردید، بلکه به ریشهی و دلایل اعتقاد به نبوت زرتشت توجه دادند و پرسیدند:
«دلیل تو بر نبوّت زرتشت چیست؟»
*- نکتهی مهم این است که ایشان اصلاً وارد این بحث نشدند که آیا اساساً شخصیتی به نام زرتشت، پیامبر بوده یا نبوده است؟ بلکه پرسیدند: «دلیل تو بر نبوت وی چیست؟»؛ چرا که اگر دلیل موجهی نداشته باشند، نباید مدعی شوند که او پیامبر بوده است!
بزرگ زرتشتیان گفت: او چیزهایى براى ما آورده که پیش از او کسى نیاورده بود. ما او را ندیدهایم، ولى از پدران ما به ما رسیده که او چیزهایى را براى ما حلال کرده که دیگران نکردهاند. از این جهت، ما پیرو او شدیم .
حضرت امام علیه السلام، اصلاً نگفتند که مثلاً چه آورده و یا چه چیزهایی را حلال یا حرام کرده، بلکه روی استدلال وی دست گذاشتند و پرسیدند:
امام: آیا از راه اخبار پیشینیان، نبوّت او براى شما ثابت شده است؟
بزرگ زرتشتیان: آرى.
امام: امتهای دیگر نیز اخباری در مورد نبوت پیامبران و موسی و عیسى و محمّد دارند. پس چرا همانگونه که با اخبار به نبوت زرتشت معترفید، در مورد دیگر پیامبران اعتراف نمیکنید؟
بزرگ زرتشتیان، دیگر نتوانست چیزى بگوید.
امام، خطاب به حاضران فرمود: اگر در میان شما کسى هست که مخالف اسلام است، بدون این که شرم کند، هر چه مىخواهد، سؤال کند… . (6)
پاورقی:
(1) - تاریخ االمم و الملوک، طبری، ج1 ،ص561 / فاتیح العلوم، محمدخوارزمی، چ1 ،ص104 و ...)
(2) روایت اِمید آشوهیشتان، متعلق به سده چهارم هجری، تدوین و ترجمة نزهت صفای اصفهانی، ص، 167)
(3) – تاریخ سیستان (نام مؤلف یقینی نمیباشد) ، ص 106
(4) – عیون الاخبار الرضا علیه السلام – بحارالانوار، ج 11، به نقل از کتاب کشّی / کتاب توحید، شیخ صدوق، 414 - و ... .
(5) - ژ. دومنانــش، ادبیات زرتشتی پس از فتوح مسلمانان، تاریخ ایران از اسلام تا سلاجقه، گردآورنده: ر. ن. فرای، ترجمه حسن انوشه، ج 1، ص 468.
(6) - توحید، شیخ صدوق، ص ۴۳۰؛ عیون اخبار الرضا (ع)، ج ۱؛ ص ۱۵۰ / بحار الانوار، مجلسی، ج ۱۰، ص ۳۱۰)
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
*- آیا مناظرههایی میان علمای زرتشتی و مسلمان در سدههای آغازین اسلام ثبت شده است؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8911.html
- تعداد بازدید : 3490
- 8 آبان 1396
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: تاریخی
نظرات کاربران
تمام نوشته های شما بدون اصلیت و پوچ است
سایت - وقتی می گویید: «تمام نوشته های شما»، معلوم می شود که بغض و دشمنی دارید. این دیگر مشکل شماست، نه نوشته ها. البته گزاره «تمام نوشته های شما پوچ است»، خودش نادرست و پوچ و از روی عصبیت می باشد. سعی کنید که همیشه چه در موافقت و چه در مخالفت با هر امری یا مطلبی، دلیل داشته باشید، نه این که از عصبیت شعار بدهید. این برای خودتان مفید است.